Monday, May 9, 2011

درس 69: پرسش و پاسخ - نشانه های بیداری کندالینی، مشکلات ناشی از عدم تعادل و راههای درمان



پرسش و پاسخ – نشانه های بیداری کندالینی، مشکلات ناشی از عدم تعادل و راههای درمان

پرسش: من جدیداً به این گروه پیوسته ام، و مدتی است که علائم مختلفی از بیداری کندالینی از جمله احساس سوزش در نقاط مختلف بدنم داشته ام. قبل از شروع تمرین مرتب مدیتیشن ( شبیه به همین مدیتیشن اما از منبع دیگری)، حدود یکسال و نیم در چشم سومم احساس درد می کردم. من ضمناً تمرینات دیگری را هم از منابع دیگر دنبال می کردم. حالا تقریباً همیشه به طور مداوم در چشم سومم احساس درد و سوزش می کنم. گاهی مجبور می شوم روی حرکت انرژی به طرف بالا و چرخش سیستماتیک آن در بدنم تمرکز کنم. تقریباً همیشه در انتهای ستون فقراتم احساس سوزش می کنم، و اگر انرژی را آزاد کنم، احساس انزوا و پوچی می کنم. با این وجود فکر می کنم که باید به تمریناتم ادامه دهم و آنها را در جهت تعالی به پیش ببرم. آیا توصیه ای برای من دارید؟

پاسخ: کار عاقلانه این است که شما یک روش حساب شده در پیش بگیرید، و تمریناتتان را با توجه به تجربیات خود تنظیم کنید. مهمترین چیز این است که یک برنامۀ ثابت تمرین روزانه برای خود پیدا کنید که انرژیهای شما را متعادل کند. وقتی که در چنین موقعیتی قرار گرفتید، بعد می توانید با روشی ساده تر ودر عین حال لذت بخش تر و با سرعت بیشتر به بسط و گسترش کندالینی خود بپردازید. یافتن چنین برنامۀ منظم و ثابتی گاه نیازمند انجام کارهایی خارج از برنامۀ تمرینات روزانه تان است.

اول از همه پیشنهاد می کنم که اگر هنوز تنفس اسپاینال ( ستون مهره ای ) را شروع نکرده اید، این تمرین را به صورت سبک فقط بمدت پنج تا ده دقیقه قبل از مدیتیشن انجام دهید. ببینید آیا این کار باعث تعادل می شود یانه. ببینید می توانید یک برنامۀ آسان و بدون دردسر با پرانایاما و مدیتیشن برای خود پیدا کنید. فعلاً مولاباندا و سامباوی انجام ندهید. حتماً بعد از مراقبه و قبل از بیرون آمدن از آن به اندازۀ کافی استراحت کنید. ضمناً بهتر است که فعلاً بقیۀ تمریناتی را که تابه حال انجام می دادید برای مدتی به تعویق بیندازید، زیرا آنها ممکن است که انرژیهای کندالینی را تشدید کنند. اگر باکتی شما خیلی شدید است، و عواطف معنوی تندی دارید، باید آنرا هم کمی تخفیف دهید. هدف این است که برای پی ریزی یک برنامۀ پایدار و مؤثر تمرین معنوی، کمی تمرینات خود را سبک تر کنید. باکتی خوبست بشرط آنکه با مانع برخورد نکرده باشیم. وقتی با مانع برخورد کنیم، آنوقت دردسر آفرین می شود.

بعد از اینکه این کارها را انجام دادید، اگر متوجه تعادل درونی نشدید، در نظر بگیرید که برای مدتی زمانِ مدیتیشن خود را کوتاهتر کنید، در حالی که تنفس ستون مهره ای خود را در همان سطح حفظ می کنید، مگر اینکه ببینید تنفس ستون مهره ای هم عدم ثبات شما را بیشتر می کند. قاعدتاً نباید این طور باشد، اما همه چیز ممکن است. سعی کنید یک برنامۀ روزانه که فقط شامل پرانایاما و مدیتیشن باشد برای خود پیدا کنید، به طوری که وقتی از تمرین بیرون می آیید و به فعالیت های روزانه می پردازید، احساس راحتی کنید و آن علائمی که قبلاً داشتید تاحد کمتری داشته باشید. شما می توانید پس از مدتی به تدریج و قدم به قدم چیزهایی را به این تمرینات ثابت روزانه بیفزایید.

انجام این کار برای شما که علیرغم داشتن گرفتگی های سخت، مشتاق ادامه دادن به تمرینات خود بوده اید ممکن است تاحدی محدود کننده باشد. شک نیست که ماشین مسابقه می تواند تند برود وشما می خواهید آن را تند برانید، اما خوبست قبل از اینکه پایتان را روی پدال گاز فشار دهید ، از صاف بودن چرخها اطمینان حاصل کنید. وقتی که این کار را انجام دادید، هم سرعت بیشتر امکان پذیر می شود، و هم سواری امن تر و لذت بخش تر.

بگذارید اول نگاهی به اصولی که در برخاستن کندالینی و بروز عدم تعادل آن دخالت دارد بیندازیم. وقتی داریم این کار را می کنیم، نظری هم به کارهای دیگری که می شود کرد می اندازیم.

توصیف استعاری اسطوره ای کندالینی عبارتست از اتحاد بین شاکتی ( نامی برای کندالینی درحالِ جنبش) و شیوا ( سرورآگاهیِ خالص).همانطور که می دانید، شاکتی از نقطه ای نزدیک انتهای ستون فقرات در یک مخزن عظیمِ پرانا یعنی انرژی جنسی، که در آنجا قرار دارد، شروع به بالا آمدن می کند. بنا بر اساطیر، شیوا در بالای سر قرار دارد. بنابراین آنطور که این امر شرح داده می شود، شاکتی(مؤنث) بیدار می شود، از درون تمام چاکراها می گذرد و بالا می رود تا به بالای سر برسد، و در آنجا با شیوا(مذکر) که در آنجا منتظر اوست وصلت می کند. شیوا فقط آنجاست و کار خاصی انجام نمی دهد. آنها در آنجا معاشقه می کنند و نکتار بیرون می ریزد و بطرف پایین سرازیر می شود، و تمرین کننده را روشن بین می کند. خیلی شاعرانه است اینطور نیست؟ مخصوصاً برای شیوا(مذکر) که آنجا بیکار نشسته و کاری انجام نمی دهد، در حالی که شاکتی( مؤنث)  دارد برای بالا رفتن و یافتن او ( از طریق سیستم عصبی شما) مبارزه می کند.

این جریان اگرچه در روی کاغذ خیلی خوب و ساده بنظر می رسد، ولی در عمل اینطور کار نمی کند. در عمل بیشتر مواقع این روش با شکست مواجه می شود، زیرا فرض براین قرار می گیرد که شاکتی همۀ کارها را انجام می دهد و شیوا را در چاکرای تاج سر پیدا می کند. او قطعاً تمام سعی خود را خواهد کرد، اما سیستم عصبی شما را در این فرایند پاره پاره خواهد کرد. اینجاست که علائم کندالینی بروز می کند. کار ممکن است بقدری ناراحت کننده شود که ادامۀ تمرین غیرممکن شود، و بعد از آن سرعت کار برای مدت زیادی کند می شود.

راه چاره این است که شیوا(مذکر) را وادار کنیم که خودش را تکان دهد و کاری انجام دهد.او بایستی از جایگاه رفیع و شکوهمند خود پایین بیاید، وبا شاکتی در هرجای بدن که هست روی هم بریزد. در واقع شاکتی از وقتی که بیدار می شود و بطرف بالا حرکت می کند، در همه جای بدن هست. گرچه وصلت و یکی شدن آنها نهایتاً در آن بالا اتفاق می افتد، شاکتی و شیوا باید اول در همه جای بدن باهم ملاقات کنند. اگر اینکار انجام شود، بازهم ممکن است قدری شیفتگی و از خود بیخود شدن وجود داشته باشد، اما این از خود بی خود شدنها ناشی از اتحاد اکستاتیک شیوا و شاکتی در هر عصب و سلول بدن است، نه آنکه در اثرآشفتگی  سرسام آور و سوزانِ انرژی شاکتی باشد، که وقتی به تنهایی از درون هرعصب عبور می کند، همه چیز را در سر راه خود به آتش می کشاند. خلاصه کدام را ترجیح می دهید، اکستسی (خلسۀ روحانی) را یا رنج و عذاب را؟

برای همین است که اولین توصیۀ ما انجام دادن تنفس ستون مهره ای است. این تنفس مستقیماً هردو انرژی مذکر و مؤنث را فعال می کند، و آنها را بشیوه ای متعادل بهم می رساند. تنفس بالارونده (دم) شاکتی را بسوی شیوا می برد و  تنفس پایین رونده (بازدم) شیوا را به نزد شاکتی می برد.این یک رابطۀ متعادل است. در نتیجه وقتی اتحاد صورت می گیرد، آنها باهم به درون هر عصب و سلول بدن می روند. با این روش انرژی خیلی بیشتری با استرس و فشار خیلی کمتری در سیستم به حرکت در می آید. این روش نسبت به روش استفاده از شاکتی به تنهایی بسیار مؤثرتر است و زمینه را برای تمرینات معنویِ بسیار جسورانه تر فراهم می کند، و خیلی هم لذت بخش تر است.

لازم به تذکر است که در مانترای آی اَم – همانطور که در درس پنجاه ونه " نکاتی دربارۀ مانترا" گفته شد- تعادل انرژیهای مذکر و مؤنث در نظر گرفته شده است.

بقیۀ تمرینات پیشرفتۀ ما هم طوری طراحی شده است که ماهیتاً دو قطبی باشد. ما دو تمرین مختلف را در اینجا ارائه کردیم که یکی "مولاباندا" در انتهای ستون فقرات، و دیگری "سامباوی" در چشم سوم است. در آینده هم همچنان این روش را دنبال می کنیم، و به ارائۀ تمرینات دو قطبی ادامه می دهیم. این کار برای ایجاد تعادل است. برخاستن رسانایی اکستاتیک در عصب ستونِ مهره ای – و خلسۀ روحانی ناشی از اتحاد بین شاکتی و شیوا در سوشومنا- نشانۀ این تعادل است.

اما چاکرای فرق سر(تاج) چه می شود. ما تابحال عمداً آنرا از دروس دور نگهداشته ایم. به آن "ساهاسرار" گقته می شود، یعنی گل نیلوفر هزارپر. بعداً به آن نیز خواهیم پرداخت. لازم است که دربارۀ آن هم توضیح داده شود، اما برخورد زودهنگام با آن می تواند همانطور که شما ذکر کردید، به نوعی "حسهای آزار دهنده" منجرشود. اول می خواهیم عصب ستونِ مهره ای یا سوشومنا از بالا به پایین و از پایین به بالا پاکسازی شود، تا رسانایی اکستاتیک بخوبی برقرارشود. بعد چاکرای فرق سر بطور طبیعی وارد صحنه می شود. او پیوند خاصی با سوشومنا دارد. اگر زود به آنجا برویم، و سعی کنیم میان بُر بزنیم، باید بهایش را بپردازیم.مطمئن ترین راه برای نزدیک شدن به چاکرای سر از طریق سوشومنایی است که از قبل بخوبی پاکسازی شده باشد. اگر اول به چاکرای سر برویم و بعد سوشومنا را پاکسازی کنیم، روش ناخوشایندی در پیش گرفته ایم، و در نتیجه ممکن است تعداد زیادی ازعلائم کندالینی بروز کند.

حتی در ملایم ترین روشهای بیدار شدن کندالینی هم بعضی علائم بروز می کند. می تواند همانطور که شما شرح دادید، کمی درد و سوزش در اطراف ابتدا و انتهای عصب ستون مهره ای (چشم سوم و ریشه) وجود داشته باشد. با تنفس ستون مهره ای ساده و مدیتیشن این علائم شدت پیدا نمی کند. اگر پیدا کرد، همانطور که قبلاً توصیه کردیم،  تمرینات خود را کمتر کنید، و بعضی از تدابیری را که در ادامه ذکر خواهیم کرد بکار بگیرید. ممکن است خیلی چیزهای دیگر هم اتفاق بیفتد، مثل احساس سوزش خفیف در نقاط مختلف بدن، تکانهایی در قسمتهای مختلف بدن، و حرکت ناگهانی هوا از ریه در موقع تمرین، احساس وول زدن حشرات در اعضای بدن، و احسا س سوزشی نظیر گزیدن حشرات در طول روز، احساس عجیب در پاها که همزمان هم لذت بخش است هم خارش دهنده. این حس می تواند با پیاده روی منظم کاهش پیدا کند. می تواند هم چنین موارد دیگری نظیر مور مور شدن، لرزش گاه و بیگاه، تحریک جنسی، شنیدن صداهای ویز ویز و هام هام از درون، سوزن سوزن شدن داغ، سردرد خفیف، و دیگر حسهای عجیب و غریب باشد. همۀ این چیزها بموقع خودش از بین می رود. اگر هریک ازین حسها باقی بماند، تحت الشعاع تجربۀ سرورآگاهی خالص و خلسۀ روحانی الهی که از درون می آید قرار می گیرد. شما چیزهایی شبیه این را در بیداری عادی کندالینی می بینید. همۀ اینها نشانۀ برطرف شدن گرفتگی ها، و بازشدن راه برای یک زندگی سرشار از خلسۀ روحانی بی پایان است.

اگر علائم عدم تعادل کندالینی حاد شود و ما نتوانیم در پرانایاما و مدیتیشن آنها را تقلیل دهیم، و حتی کاهش زمان تمرین هم نتواند کمکی بکند، آنوقت  باید روشهای دیگری را در پیش گرفت. این روشها می تواند برای همۀ کسانی که تمرینات معنوی انجام می دهند به عنوان روشهای پیشگیری از مشکلات کندالینی درنظر گرفته شود.

سه عامل وجوددارد که چگونگی حرکت کندالینی را درما تحت تأثیر قرار می دهد: ساختار بدنی، شیوۀ زندگی، و تمرینات. این عوامل هستند که گرایشِ انرژی کندالینی را به تعادل یا عدم تعادل مشخص می کنند.

اولین عامل ساختار بدنی است، آن چیزی که با آن بدنیا آمده ایم. هریک از ما گرایشهای مشخصی در خود داریم که تعیین کنندۀ چگونگی جریان یافتن انرژی یا پرانا در بدن ما ست. این ساختارها یا تیپ های بدنی در سیستم طب هندی که " ایورودا" نامیده می شود، بخوبی ترسیم شده، که همه مربوط به تعادل انرژیها در بدن است. سه جنبۀ مختلف درساختار بدنی ما وجود دارد که ما می توانیم از هریک از آنها بیشتر یا کمتر از حد لازم داشته باشیم.

واتا: آیا طبیعت ما انعطاف پذیر است یا آنکه زیاده از حد اینطرف و آنطرف می رویم؟

پیتا: آیا طبیعت ما متمرکز است یا تندخو و عصبانی هستیم؟

کافا: آیا طبیعت ما باثبات است یا سست و بی جنبش هستیم؟

اینها سه دوشا یاجنبۀ ساختار بدنی ماست. هریک ازما ترکیب متفاوتی از این ویژگیهای مثبت یا منفی ذکر شده هستیم. برای متعادل کردن دوشاها کارهای زیادی می توان انجام داد. آیورودا روشهای زیادی برای جبران عدم تعادل دوشاها در بدن دارد، که می تواند به علائم حاد کندالینی کمک کند. بکارگیری رژیمهای غذایی خاص و مصرف داروهای گیاهی تکمیلی به خصوص درین زمینه از همه مؤثرتر است. این رژیمها وداروها برای فرونشاندن گرمای زیاد(پیتا)، و جنب و جوش زیاد(واتا) در ذهن و بدن و عواطف که علائم کلاسیک کندالینی است طراحی شده است. برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به نوشته های دیپک چوپرا و دیگران مراجعه کنید. همچنین می توانید از طریق لینک زیر به لیستی از منابع مربوط به ایورودا دسترسی پیدا کنید.


عامل دوم که شیوۀ حرکت کندالینی را در ما تحت تأثیر قرار می دهد سبک زندگی ماست.آیا ما تمرینات معنوی زیاد انجام می دهیم وبه اندازۀ کافی فعالیت نمی کنیم؟ آیا ما به اندازۀ کافی با افرادی که مارا درتعهد معنویمان پشتیبانی کنند، معاشرت نمی کنیم؟ چیزهایی نظیر این امور مهم هستند. اگر ما علائم مرضی حاد یا خفیف کندالینی داشته باشیم، فعالیتهای جسمی و ورزشی برای ما بسیارمفیدند. یک پیاده روی طولانی با ذهن آرام بهترین درمان برای تخفیف انرژیهای تند کندالینی است. تمرین مرتب " تای چی" هم بسیار مفید و آرامش بخش است. آساناهای یوگا ( حرکات کششی ونرمشی یوگا)  که ما در درسهای آینده به آنها خواهیم پرداخت، هم خوبند. بطورکلی همۀ ورزشهای جسمی برای متعادل کردن انرژیها خوب هستند. یک رژیم غذایی سنگین هم می تواند انرژیهای اضافی کندالینی را کاهش دهد. فعالیتهای جسمی نه تنها برای کندالینی مضر نیست، بلکه برعکس بخش مربوط به شیوا را به میدان می آورد، که به اتحاد و یکپارچگی انرژیها در سیستم عصبی ما کمک می کند. خوبست که این فعالیتها علاوه بر تنفس ستون مهره ای، مدیتیش و دیگر تمرینات یوگا انجام شود.

سومین عاملی که حرکات کندالینی را درما تحت ثأثیر قرار می دهد، تمرینات ماست. ما بخش زیادی از آنها را درینجا مطرح کردیم، ولی هنوز چیزهای زیادی برای گفتن باقی مانده است.

روش درست اینست که از زوایای مختلف به زندگی خود نگاه کنیم، و مشخص کنیم که ریشۀ عدم تعادل در کجا قرار دارد، بعد روش مناسب برای برطرف کردن آن در پیش بگیریم. ما تمرینات خود را با سطح بالایی از تعادل انرژیهای مذکر و مؤنث در پرانایاما و مدیتیشن شروع کردیم. این درست اولین جایی است که باید تعادل را برقرار کرد، از طریق تمرینات. اگر کار به خوبی پیش برود، بعد می توانیم به سرعت خود بیفزاییم، و بتدریج تمرینات بیشتری را اضافه کنیم، و بطور مداوم تجربۀ سرورآگاهیِ خالص و اکستسی الهی را در خود گسترش دهیم. اگر چیزی در ساختار بدنی یا سبک زندگی ماست که باعث عدم تعادل شده، بایستی به آن عامل بپردازیم. وقتی که اینکار انجام شود، می توانیم بدون تحمل ناراحتی غیرضروری با سرعت خوبی به تمرینات خود ادامه دهیم.

اگر شما علائم کندالینی ندارید همچنان مثل همیشه به تمرینات خود ادامه دهید، و روال تمرینات را همانطور که گفته شده دنبال کنید، و این تمرینات را با وقت و استعدادهای شخصی خود تطبیق دهید. اما این درس را برای روز مبادا دمِ دست داشته باشید. ممکن است همه چیز به نرمی ابریشم پیش برود، و شما بدون هیچ مشکلی با سرورِ کامل قدم به مرحلۀ روشن بینی بگذارید. امیدواریم که اینطور باشد، اما اگر اینجا و آنجا در طول راه علائم کندالینی بروز کرد، بعد از خواندن این مطالب دیگر متعجب نخواهید شد. این درس روشی است برای پیش بینی آنچه که در حال روی دادن است، و به ما کمک می کند که هر وقت لازم شد در برنامه های زندگی و تمرینات خود تعدیل و تنظیم لازم را ایجاد کنیم.

استاد در درون شماست.


No comments: