Wednesday, December 23, 2015

درس 117 : پرسش و پاسخ - یافتن مانترایی که هیچ معنایی نداشته باشد


پرسش و پاسخ - یافتن مانترایی که هیچ معنایی نداشته باشد

از: یوگانی

به اعضای جدید توصیه می شود که دروس را از اول بخوانند زیرا ممکن است که دروس قبلی پیش نیاز درس اخبر باشند.

پرسش : از آنجا که همۀ مانتراها حتی آنهایی که به زبان سانسکریت هستند دارای معانی خاصی هستند،. من چطور می توانم مانترایی پیدا کنم که هیچ معنایی نداشته باشد؟


پاسخ: داشتن یا نداشتن معنا به چگونگی بکار بردن مانترا مربوط می شود. در مدیتیشن  صدای مانترا در مقایسه با افکاری که در طول تمرین پیش می آید ( از جمله معنای مانترا) از اهمیت بیشتری برخوردار است. یعنی در واقع این صدای مانترا است که باعث پالایش درونی می شود. بنابراین با توجه به روشی که صدای مانترا در درون ما عمل می کند مانترا معنایی ندارد.


مثلاً صدای اَم را در نظر بگیرید. اَم نه تنها یک کلمۀ انگلیسی است، بلکه در بسیاری از کلمات دیگر مانند " رم، کم، بم، دم و مانند  آن هم وجود دارد. لازم به یادآوری نیست که این کلمه معانی بیشماری هم در زبان های دیگر دارد. آیا وقتی که ما به صدای اَم فکر می کنیم به همۀ معانی آن هم فکر می کنیم؟ نه. این امر بستگی به  آن دارد که ما آن صدا را در چه زمینه و موقعیتی بکار ببریم.

مانترا در مدیتیشن کاربرد ویژه ای دارد، و به شیوۀ خاصی  بکار می رود تا ما را بدرون و به سکوت ذهنی ببرد. در این روش استفاده، ما معنای آن را رها می کنیم. البته سعی هم نمی کنیم که معنای کلمه را از ذهن مان بیرون کنیم، زیرا این کار خود بخود در طول مدیتیشن اتفاق می افتد. موضوع خیلی ساده است. وقتی که از مانترا استفاده می کنیم، در واقع شیوۀ خاصی از فکر کردن را دنبال می کنیم، یک روال ساده که هر وقت برای انجام مدیتیشن می نشینیم، آن را دنبال می کنیم تا آن که بصورت عادت درآید. بخشی از این پروسه این است که به سادگی مانترا را بر افکار دیگری که در طول مدیتیشن پیش می آید ترجیح  بدهیم. وقتی که این عادت ایجاد شد، دیگر معانی مانترا به ذهن نمی آیند. اَم فقط یک مانترا است، یعنی صدایی است که هیچ معنایی ندارد. هر صدای دیگری هم که با این شیوه بعنوان مانترا بکار برود معنایی ندارد.


برای توضیح بیشتر دربارۀ روال صحیح مدیتیشن به درس 13 مراجعه کنید.


استاد در درون شماست.

                                                  

درس 118 : پرسش و پاسخ – تپش های شدید در مدیتیشن


درس 118 : پرسش و پاسخ – تپش های شدید در مدیتیشن

از: یوگانی

به اعضای جدید توصیه می شود که درس ها را از اول بخوانند زیرا ممکن است که دروس قبلی پیش نیاز درس اخیر باشند

پرسش: آیا ممکن است که انرژی  در اعصاب شبکۀ خورشیدی گیر کرده باشد؟ برای اینکه شما را بهتر در جریان وضعیت خود قرار بدهم، باید یگویم که من مدت دو ماه است که با پایبندی کامل روزی دوبار مدیتیشن می کنم. درضمن سامباوی و سیدآسانا را هم به تنفس ام اضافه کرده ام. اما مولاباندا را نمی توانم اضافه کنم، چون متوجه شده ام که بدون رها کردن قفل مولاباندا نمی توانم تنفس عمیق داشته باشم، واین امر باعث می شود که تمرکزم را در تمرین از دست بدهم، اما روی سامباوی تمرکز می کنم تا اینکه بصورت اتوماتیک بشود. من در هر جلسه تمرینم 15 دقیقه پرانایاما انجام می دهم و بعد موقع مدیتیشن بصورت سیدآسانا می نشینم و 20 دقیقه مدیتیشن می کنم. اخیراً در طول مدیتیشن در عصب خورشیدی ام ضربان شدیدی حس می کنم که حواسم را از تمرین پرت می کند. گاهی ممکن است که این تپش ها بصورت تکان های شدید ، ظاهر می شود. من سعی میکنم که به سادگی به مانترا برگردم ولی تقریباً با هر نفس این تپش ها حواسم را پرت می کند. ضربان در موقع بازدم شدیدتر است ولی در موقع  دم و پرانایاما هم حس می شود. اگر بعد از بازدم کمی نفسم را حبس کنم – که معمولاً این کار را می کنم تا ببینم چطور می شود- تپش ها کاهش می یابد. معمولاً این ضربه ها در طول مدیتیشن بتدریج قوی تر می شود و تا گوش هایم بالا می رود ولی هیچ وقت از نافم پایین تر نمی رود. اگر حواسم را پرت نمی کرد اشکالی نداشت، اما نمی گذارد روی مانترا تمرکز کنم. بنظر نمی رسد که شروع تپش ها ربطی به اضافه کردن تمرین های جدید داشته باشد، زیرا من در این مدت تمرینات یکسانی را انجام می دهم. ضمناً معمولاً قبل از شروع تمریناتم آسانا های یوگا را انجام می دهم. ولی یوگا هیچ تاثیری روی تپش ها ندارد. شما توصیه ای برای من ندارید؟ می دانم که اگر بخاطر این مشکل نبود می توانستم با بحث شما در مورد سرور ارتباط پیدا کنم.

پاسخ: گاهی اوقات ضربانی از این نوع تا چند روز یا چند هفته در تمرینات پیش می آید، و می تواند تقریباً در تمام نقاط بدن ظاهر شود، ولی معمولاً وقتی که سیستم عصبی تنظیم شود فروکش می کند. گرفتگی می تواند در شبکه خورشیدی باشد یا در نادی ها و عصب های ظریف. اگر این ضربان در طول فعالیت های روزانه ادامه پیدا کند، بهتر است که به پزشک مراجعه کنید. نمی خواهم شما را نگران کنم ولی بهتر است که احتمال وجود مشکلات سلامتی را هم نادیده نگیریم.

بد نیست درس 15 را که در مورد حس های فیزیکی در طول مدیتیشن است مروری بکنید. در آنجا روش خاصی برای پرداختن به مشکل حس های فیزیکی مانند ضربان شدید که حواس ما را از تمرین پرت می کند ارائه شده است.

بعد از بکار گرفتن این روش اگر باز هم مشکل برطرف نشد شاید بهتر باشد که برای مدت یکی دو هفته از انجام پرانایاما ( و اگر لازم شد سامباوی و سیدآسانا) خودداری کنید. بعد از رفع این عارضه می توانید کم کم به وضعیت قبلی خود برگردید. اما همیشه به یاد داشته باشید که باید سرعت بکارگیری تمرینات را طوری تنظیم کنید که همه چیز با ملایمت و بدون مشکل پیش برود. شما در مورد "یانی مودرا" چیزی نگفتید، ولی اگر آن را هم انجام می دهید حتماً برای مدتی از انجام دادن آن خودداری کنید.

هم چنین می توانید تمرین های "اودیانا" و "نالی"  راهم یاد بگیرید  وجزو آساناهای یوگا قبل از پرانایاما و مدیتیشن انجام دهید. این تمرینات به پالایش عصب شبکۀ خورشیدی کمک می کند. ما در دروس آینده دربارۀ نالی (بالا کشیدن عضلات شکم) صحبت می کنیم، وبعد تکنیک فیزیکی دیگری را آموزش می دهیم که انرژی را در شبکۀ خورشیدی و قفسۀ سینه بالا می برد. بنابراین روی آن از جنبه های مختلف کار خواهیم کرد.

در مولاباندا (قفل عضلۀ انتهای ستون فقرات)، لازم نیست که قفل پرینه را در طول پرانایاما حفظ کنیم. این عضله بتدریج با تغییراتی که در بیولوژی معنوی درونی ما ایجاد می شود بطور طبیعی الگوی نوسانات خود را تنظیم می کند. بله البته وقتی که مولاباندا فعال شود ذهن را منحرف می کند، اما این انحراف ذهن بتدریج با ظاهر شدن تغییرات درونی  جای خود را به سرور اکستاتیک می دهد. این بخشی از روند رشد معنوی است.

اولین اولویت شما این است که در تمرینات روزانه راحت باشید، و این به این معنی است که از انجام تمریناتی که گفتیم برای مدتی خودداری کنید تا مشکل برطرف شود. این به خود شما مربوط می شود. یوگی های واقعی تشنۀ آن هستند که سرعت سفر معنوی خود را بیشتر کنند. من این اشتیاق شما را تحسین می کنم. باکتی شما بسیار قوی است. اما نمی خواهیم که سفر معنوی شما خطرناک باشد. این سفر قرار است که دلپذیر باشد، و به موقع خودش خیلی دلپذیر می شود، و به شادی و لذتی بی پایان  منجر می شود.

استاد در درون شماست.

 

Thursday, July 2, 2015

درس 94 : چند نکته مهم درباره ی پاکسازی




 چند نکته مهم درباره ی پاکسازی

از: یوگانی

به اعضای جدید توصیه می شود دروس را از ابتدا شروع کنند، زیرا ممکن است که دروس قبلی پیش نیاز درس اخیر باشند.

هدف از تمرینات پیشرفته ی یوگا این است که مهمترین روش های یوگا را به ساده ترین وجهی عرضه کند تا شما بتوانید یک برنامۀ منظم روزانه برای تمرینات معنوی خود تنظیم و دنبال کنید، بدون اینکه به برنامۀ زندگی شما لطمه وارد شود. روشی که در اینجا بکار گرفته شده روشی قدم به قدم است و مانند ساختن خانه به کمک  آجر است. در این روش شما خودتان تصمیم می گیرید که چه موقع با توجه به برنامه ی زندگی و توانایی هایتان تمرین جدیدی را اضافه کنید. هر آجر به تنهایی یک تمرین ساده است. وقتی 2 ، 3 ، 4 ، یا 10 آجر داشته باشید، باز هم  ساده است، به شرط آنکه تمرینات را سریع اضافه نکرده باشید. هدف ما تمرین ساده و زندگی راحت است، با سرورآگاهی خالص که بطور مستمر در زندگی روزانه جریان یابد، و تمام شبانه روز و همه ی روزهای هفته تجربه شود.

آنچه که در همه ی تمرینات انجام می دهیم این است که به سیستم عصبی مان این فرصت را می دهیم که گرفتگی های قدیمی تلنبار شده را که جلوی تجربه ی دائمی حقیقت درونی مان یعنی سرور را گرفته است پاکسازی کند.

این کار نوعی خانه تکانی است که در سیستم عصبی ما صورت می گیرد. تجربیاتی که در طول جریان پالایش بیرون می آید می تواند بسیار لذت بخش یا ناراحت کننده باشد. تا زمانی که ما تمرینات روزانه را بطور مرتب انجام می دهیم، این پاکسازی بدون توجه به تجربیات ادامه پیدا می کند.

این نکته بسیار مهم است که ما بین تمرینات و تجربیات ناشی از آنها فرق بگذاریم. این امر بخصوص از آن  جهت مهم است که ما داریم کندالینی را تحریک می کنیم، و ممکن است که بعضی حس های اکستاتیک داشته باشیم یا تصاویر دلپذیر ببینیم. بنابراین در اینجا لازم است به نکاتی اشاره شود تا بدانیم وقتی چنین تجربیاتی پیش می آید چکار کنیم.

اگر داشتید تنفس ستون مهره ای انجام می دادید، و در دم وقتی به طرف چشم سوم بالا می رفتید، ایشتا یا انسان متعالی انتخابی شما – مسیح، کریشنا، موسی، محمد، مریم مقدس،......--  سوار بر ارابه ی طلایی چهارنعل بسوی شما آمد و ازشما خواست که سوار شوید و با او به گردش بروید، چکار می کنید؟  به سادگی بازدم می کنید و در ستون مهره ها پایین می روید. به عبارت دیگر جانب تمرینی را که داشتید انجام می دادید می گیرید. اگر ارابه با انسان متعالی شما با نفس پایین آمد چه بهتر، اگر نه اشکالی ندارد، ما نه تصاویری را که در تمرین می بینیم بزور از ذهن بیرون می کنیم و نه به آنها مشغول می شویم. فقط جانب تمرینی را که داریم انجام می دهیم می گیریم. اگر این تصاویر واقعی باشند تا مدتها، هم در تمرین و هم در بیرون تمرین با ما خواهند ماند. ایشتای شما می داند که دارید تمرین می کنید، و صبر می کند تا بعد از تمرین شما را به گردش ببرد. این تمرین هاست که چنین موقعیتی برای شما ایجاد کرده که چنین تجربیاتی را در سیستم عصبی در حال باز شدن تان داشته باشید. همیشه این مطلب را بیاد داشته باشید، و اجازه ندهید که تجربیات حواس شما را از تمرینی که باعث بدست آوردن این تجربیات شده پرت کند. اگر در تمرینات تان ثابت قدم باشید، تجربیات شما روز به روز بزرگتر می شود، و در نهایت هرگز شما را رها نمی کند. شما انسان ایده آل تان را با فرشتگان همراهش تمام روز در کنار خود حس خواهید کرد. این تمرینات است که تجربیات  بهتر می آورد، نه خود تجربیات.

اگر داشتید یانی مودرا کامباکا انجام می دادید، و دیدید که نور الهی دارد از چشم سوم تان بیرون می زند و همه ی وجودتان را پر می کند، و نور همچنان در حال بیشتر شدن است، و می خواستید تعداد بیشتری یانی مودرا انجام دهید تا بیشتر لذت ببرید، چکار باید بکنید؟ به تعداد دفعاتی که معمولاً انجام می دادید اکتفا می کنید. شاید اگر خیلی برایتان لذت بخش بود یکبار بیشتر انجام بدهید. اما بخاطر داشته باشید که وقتی چنین تجربیاتی پیش می آید خیلی احتمال دارد که در تمرین زیاده روی کنید، و بعد ببینید تا چند روز دارید از درون کباب می شوید، چون در تمرین زیاده روی کرده اید. سیستم عصبی هر کس در هر سطح معین تنها مقدار معینی از پالایش را می تواند تحمل کند. اگر قبل از اینکه عصب ها آماده باشند فشار زیادی به آنها وارد شود، ممکن است که از درون بسوزید، درست مثل اینکه در آتش باشید. جهنم نیست، اما ممکن است که چنین حسی را به شما بدهد. علتش این است که مقدار زیادی انرژی زودتر از موقع آزاد شده است. همیشه بطور تدریجی کار پالایش را انجام دهید تا سفری دلپذیر داشته باشید، و توانایی خود را برای انجام دراز مدت تمرینات پیشرفته ی یوگا به خطر نیندازید. انجام تمرینات به اندازه ی مناسب در طولانی مدت می تواند شما را به سوی روشن بینی هدایت کند. آنگاه شما در نور و سرور غرق می شوید بدون اینکه احساس سوختگی بکنید. حالت سوختگی در اثر پالایش زیاده از حد پیش می آید. پالایش و پاکسازی سیستم عصبی کاری نیست که یک شبه صورت گیرد.

با اینکه مدیتیشن معمولاً روند ملایم وسرورآمیزی دارد، یعنی سیستم عصبی را در سکوت عمیق مستقر می کند و گرفتگی ها را به صورت عمومی برطرف می کند، با این وجود گاهی تجربیات قدرتمندی بهمراه دارد. وقتی در طول مدیتیشن افکار و حس های مختلف، بیقراری و عواطف منفی، اکستسی، نور یا تصاویر گوناگون داشته باشیم، به سادگی به مانترا برمی گردیم. ما برای بدست آوردن تجربه ی خاصی مدیتیشن نمی کنیم. تنها تجربه ی ما از دست دادن مانترا و بازگشت به آن است. اگر ما به روال ساده ی تمرینات مان وفادار بمانیم، وقتی که در بیرون تمرینات هستیم، در موقع غذا خوردن، دوش گرفتن، پیاده روی، یا در هرجای دیگر می توانیم مهمان بهشتی مان را همراه ببریم. همه جا بجز در تمرینات مان. اگر داشتیم در طول تمرین آنها را می دیدیم، و متوجه شدیم که حواسمان از مانترا، پرانایاما، یا شمارش تعداد یانی مودرا پرت شده، بهترین کار این است که به تمرینی که داشتیم انجام می دایم برگردیم.

یکی از کلمانی که گاهی اوقات در موقع بحث درباره ی تمرینات به آن برخورد می کنیم "انتظارات" است. همه ی ما در زندگی انتظاراتی داریم. می خواهیم بیشتر داشته باشیم، یا به این یا آن خواسته برسیم. اگر ما تکنیک باکتی را بکار بگیریم، می توانیم انرژی این انتظارات را تغییر شکل داده و در مسیر گرایش بیشتر به انجام تمرینات روزانه هدایت کنیم. اگر انتظارات ما مربوط به تصاویری باشد که در موقع تمرینات می بینیم، یا تجربیاتی که در این مواقع پیش می آید، با آنها مثل افکار و حس های دیگر برخورد می کنیم، و به سادگی به تمرینی که داشتیم انجام می دادیم برمی گردیم. این روش درست و مؤثر پالایش و پاکسازی درونی است. ما با دنبال کردن این روش چیزی را از دست نمی دهیم، و همه چیز بدست می آوریم.

استاد در درون شماست.        

 

Wednesday, July 1, 2015

درس 99 : پرسش و پاسخ – تمرینات، ابتدا و انتهای ستون مهره ها


 
 
پرسش و پاسخ – تمرینات، ابتدا و انتها
 

از یوگانی
 

به اعضای جدید توصیه می شود که درس ها را از ابتدا شروع کنند، زیرا ممکن است که دروس قبلی پیش نیاز درس اخیر باشند.
 

پرسش : اول می خواهم مختصری از وضعیت خود بگویم و بعد از شما راهنمایی بخواهم.

اولاً : پرانایاما تقریباً اثر فوری در آرام کردن من داشت و از شدت و حدت طوفان های عاطفی ای که داشتم کاست. درحال حاضر همه ی تمرینات را براحتی انجام می دهم بجز تمرین "یانی مودرا کامباکا ". منظورم از راحتی این است که وقتی در حال تمرین هستم، حتی اگر در مراحل ابتدایی هم باشم هیچگونه هجوم انرژی یا عدم تعادل حس نمی کنم. باید خاطر نشان کنم که من در طول مدیتیشن اصلاً احساس سرور نمی کنم. بیشتر مدت تمرین فقط مدیتیشن می کنم، و اگر کوچکترین انتظاری داشته باشم فوراً دچار نا امیدی می شوم.
 

من یانی مودرا را یک روز امتحان کردم و سه روز بعد، پس از بالا وپایین شدن شدید عاطفی، احساس می کردم که تمام سیستم عصبی ام در آتش می سوزد. بشدت از پا درآمده بودم، بنابراین فوراً تمرین را متوقف کردم تا ببینم چه می شود.

 
ثانیاً :  من بطور کلی این توانایی را دارم که انرژی – از جمله انرژی کندالینی - را در بدنم مطابق میل و خواستم هدایت کنم. با این وجود بنظر می رسد که اگر این کار را بکنم بدنم نمی تواند آن را تحمل کند. مثل اینکه یک ماشین مسابقه داشته باشید که در موتورش روغن  نباشد. اگر استارت بزنید موتورمی ترکد. آیا توصیه ای برای من دارید؟
 

پاسخ: خیلی خوشحالم که تنفس ستون مهره ای به شما کمک کرده است. این تمرین بسیار قدرتمند و مؤثر است، نه تنها برای ایجاد تعادل در بدن بلکه برای بیدار کردن و اتحاد شاکتی و شیوا در سوشومنا و بقیه ی نقاط بدن – که به صورت برخاستن رسانایی اکستاتیک تجربه می شود. ضمناً تنفس ستون مهره ای در تسهیل کار مدیتیشن و بالا بردن اثر آن نقش بسیارمؤثری دارد، و دلیل اصلی انجام دادن این تمرین قبل از مدیتیشن هم همین است.
 

اگر شما تمرینات "مولاباندا"، "سامباوی" و "سیدآسانا" را در مدت کوتاهی  بکار گرفته و هیچ ناراحتی ای حس نکرده اید، واقعاً فوق العاده است. "یانی مودرا کامباکا"  تمرین بسیار قدرتمندی است و وقتی با تمرینات دیگر همراه شود تاثیر همه ی تمرین ها را بالا می برد. حتی چند دقیقه تمرین نتیجه ی بسیار خوبی دارد. هر وقت احساس آمادگی کردید، با یک بار تکرار شروع کنید و ببینید چطور می شود. کامباکا دارای واکنش تأخیریست، و تجربه شما این امر را ثابت می کند. با آن با دقت زیاد پیش بروید. درحال حاضر شما تمرین را متوقف کرده اید تا قدری تجدید قوا کنید. این خوب است. هیچ عجله ای در کار نیست. هروقت که آمادگی انجام آن را پیدا کنید خودتان متوجه خواهید شد.
 

عمل " هدایت انرژی" در هرجا که باشد یک شمشیر دولبه است. ممکن است باعث برخاستن اکستسی بشود، یا آنکه ما را از درون به آتش بکشد. با توجه به تجربه ای که داشته اید، شاید زود باشد که این کار را انجام دهید، و این سؤال پیش می آید که آیا اصلاً لازم است که این کار را خارج از تمرینات سازمان یافته انجام بدهیم، هرچند که همه ی ما کنجکاو هستیم ببینیم که از درون چه کارهایی می توانیم بکنیم.
 

چه انرژی بوسیله ی خودتان جابجا شود، و چه این کار از طریق تمرینات سازمان یافته ( مانند بانداها، مودراها، سیدآسانا و کامباکا)، آنچه بیش از همه مورد نیاز است "پاکسازی عمومی" سیستم عصبی است. این کار از طریق مدیتیشن و تنفس ستون مهره ای انجام می شود. اگر مدیتیشن راحت پیش نرود (خسته کننده، یا ناراحت کننده باشد ....)، نشان دهنده ی این است که مقدار زیادی پالایش دارد صورت می گیرد- یعنی درست همان  چیزی که  برای شما لازم است تا منبع گرفتگی هایی  را که با آن برخورد کرده اید برطرف کند. این ناراحتی می تواند با دنبال کردن دستورالعمل  تمرین کاهش یابد. به دروس قبلی مراجعه کنید تا بدانید با حالات مختلفی که در مدیتیشن پیش می آید چکار کنید. بیاد داشته باشید که با انتظارات هم مثل بقیه ی افکاری که در طول مدیتیشن پیش می آید برخورد کنید، و به سادگی به مانترا برگردید. همیشه بعد از بیرون آمدن از مدیتیشن بقدر کافی استراحت کنید. اگر نکنید ممکن است در طول روز احساس بیقراری و ناراحتی کنید.

 
کارهای زیادی هست که می توانید برای بالابردن قدرت، ملایمت و عمق بیشتر مدیتیشن انجام دهید. طول مدیتیشن در حال حاضر کافی است. 20 دقیقه برای بیشتر مردم زمان مناسبی است. انجام دادن آسانا قبل از مدیتیشن کمک می کند که بیشتر به درون بروید، و در طول مدیتیشن آرامش بیشتری حس کنید. اگر پرانایاما به ملایمت پیش برود می توانید با افزایش تدریجی تعداد تکرارها قبل از مدیتیشن به عمق بیشتر بروید. 5 دقیقه به مدت پرانامایا اضافه کنید و چند هفته صبر کنید تا ببینید چطور می شود. اگر همه چیز به ملایمت پیش برود، می توانید 5 دقیقه ی دیگر هم به مدت پرانایاما اضافه کنید. پرانایاما نه تنها اثر مدیتیشن را بیشتر می کند، بلکه "انرژی" را به روشی متعادل تر در جهت بیداری درونی "هدایت" می کند. اگر انرژی خود را از طریق تنفس ستون مهره ای در سوشومنا بین چشم سوم و پرینه ( انتهای ستون مهره ها) بالا وپایین ببرید، بیشترین بهره را با کمترین مشکل بدست خواهید آورد.
 

اگر برنامه ی خود را طوری تنظیم کنید که ده دقیقه آسانا، بیست دقیقه پرانایاما، و بیست دقیقه مدیتیشن انجام دهید، پاکسازی عمومی خود را با بیشترین سرعت انجام خواهید داد. اگربا این برنامه تمریناتتان با ملایمت پیش برود، شما روغن کافی در موتور ماشین مسابقه ی خود خواهید ریخت که تمام سیستم عصبی شما را روعنکاری و پاکسازی کند، و جریان پرانا را در آن بشدت افزایش دهد. شما وقتی متوجه می شوید که این برنامه بخوبی کار می کند که بتوانید تمرین یانی مودرا کامباکای خود را انجام دهید و بجای بالا و پایین رفتن شدید عواطف و هیجانات، اکستسی تجربه کنید. در آن صورت شما از تمرینات دیگرهم ،،لذت بیشتری خواهید برد. البته مدتی طول می کشد تا به آن مرحله برسید، اما اگر تمرکز خود را روی ابتدا و انتهای ستو ن فقرات خود بگذارید در مسیر درستی قرار گرفته اید. بنظر می رسد که شما با توجه به جریان انرژی در بدنتان کمی از سیستم عصبی تان جلوتر رفته اید. بنابراین بهتر است کمی به عقب برگردید و بیشتر به پاکسازی درونی بپردازید. در واقع راه دیگری وجود ندارد مگر اینکه بخواهید راه "گوپی کریشنا" را در پیش بگیرید، و اجازه دهید که مقدار خیلی زیادی انرژی در درون شما جریان یابد، و سالها دچار مشکل شوید تا اینکه بالاخره سیستم عصبی شما در اثر سوختن پالایش یابد و دودها برطرف شود. این راه میان بُرِ خوبی نیست. اگر راه درست را در پیش بگیرید، خیلی لذت بخش تر و بی خطر تر است.

 
استاد در درون شماست.

 

Thursday, June 25, 2015

درس 98 : پرسش و پاسخ – یوگا و ازدواج


 
 
پرسش و پاسخ – یوگا و ازدواج

از یوگانی


به اعضای جدید توصیه می شود که دروس را از اول بخوانند چون ممکن است که دروس قبلی پیش نیاز درس اخیر باشند.


پرسش: آیا می توان ازدواج کرد و همچنان به تمرین مدیتیشن ادامه داد و به هدف مورد نظر رسید؟ ازدواج چطور می تواند باعث به تاخیر افتادن یا پیشرفت معنوی فرد بشود؟


پاسخ : ازدواج الزاماً با تمرینات معنوی مغایرت ندارد. ازدواج می تواند بخش مهمی از تمرینات معنوی باشد، زیرا می تواند با بودن در خدمت خانواده موجب رشد جنبه های عاطفی و عاشقانه ی ما بشود. جنبه ی جنسی هم نباید مانعی در جهت پیشرفت معنوی باشد. این امر بستگی به دیدگاه ما دارد.

 
من ازدواج کرده ام و فرزندان بزرگ دارم و بیشتر از همیشه به تمرینات یوگا می پردازم، و زندگی را سرشار از شادی می بینم.  بزرگترین چالشی که ازدواج و اداره ی خانواده با تمرینات معنوی دارد، برآورده کردن نیازهای همه ی افراد خانواده، و  پیدا کردن زمان کافی برای تمرینات است. این امر به تعهد و سرسپردگی بالایی نیاز دارد. باکتیِ قوی ای می خواهد. اگر کسی بتواند از عهده ی این کار برآید اجر زیادی خواهد داشت. بعضی ها ممکن است فقط روی پیشرفت معنوی خودشان تمرکز کنند. این کار هم چندان آسان نیست. تجرد می تواند دید افراد را محدود کند. فرد ممکن است با بی توجهی به دیگران و نادیده گرفتن آنها علیرغم تمرینات زیاد پیشرفت ناچیزی داشته باشد.


خدمت به خانواده به طور اعم به نوعی برای رشد معنوی انسان و باز شدن قلب فرد ضروری است. این خانواده می تواند همسر و فرزندان خود ما باشد یا همسایه ای باشد که به کمک ما نیازمند است یا کل اجتماع باشد. هر رابطه ای که بتواند ما را در خدمت دیگران قرار دهد خوب است، اگر این رابطه خانواده خود ما باشد که چه بهتر ، اگرنه بایستی چیز دیگری باشد که ما را در موقعیتی قرار دهد که نسبت به کسی بجز خودمان احساس مسئولیت کنیم. این قدیمی ترین بینش معنوی است و در تمام کتاب های آسمانی هم آمده است.


اما نهایتاً پیشرفت معنوی کمتر متکی به اوضاع بیرونی و بیشتر وابسته به حال و هوای درونی ماست. برای همین است که مدیتیشن بهترین وسیله برای رشد معنوی ماست، زیرا مدیتیشن درست به سراغ منبع اصلی می رود و بلافاصله شروع به ساختن احوالات درونی ما یعنی سرورآگاهی خالص می کند. وقتی که ما به این سکوت درونی دست یافتیم با آن چکار می کنیم؟ بهترین کار  این است که آن را بصورت خدمت به جهان عرضه کنیم. بعد ما مانند کانالی می شویم که از طریق آن سرورآگاهی خالص و اکستسی الهی جاری می شود و بسوی دیگران می رود.

 
با سرسپردگی برای ساختن این فضای درونی (تعهد برای پرداختن به تمرینات روزانه) ، همه ی فضاهای بیرونی به  حوزه های طبیعی خدمت بدل می شود. به این امر  "کارما یوگا" می گویند یعنی یوگای عملی در خدمت عاشقانه به بشریت. این وضعیت وقتی اتفاق می افتد که روح انسان در درون بسط یابد. همه ی یوگا بدین صورت به هم پیوسته اند. همه ی زندگی بهم پیوسته است. ما همه یکی هستیم که تکثیر پیدا کرده وبصورت تعداد زیاد تجلی پیدا کرده ایم.


پس بیایید تمرینات پیشرفته یوگا را انجام دهیم و وقتی از اتاق مدیتیشن بیرون آمدیم ببینیم چطور می توانیم به دیگران کمک کنیم. با این کار ما به خودمان کمک می کنیم.

 

استاد در درون شماست     

Wednesday, June 24, 2015

درس 97 : پرسش و پاسخ - تانترا : کمک به افراد شیفتۀ سکس و عشاق معمولی


 
 
 
پرسش و پاسخ  - تانترا : کمک به افراد شیفتۀ سکس و عشاق معمولی

از یوگانی


به اعضای جدید توصیه می شود که دروس را از اول بخوانند چون ممکن است که دروس قبلی پیش نیاز درس اخیر باشند.


پرسش: من شیفته ی سکس هستم، و هیچوقت از انجام دادن آن سیر نمی شوم. همسرم هم از هر فرصتی استفاده می کند که مرا به این کار تشویق کند. بنظر می رسد که او هم همینطور است. لازم به تذکر نیست که بگویم که ما زندگی جنسی خیلی فعالی داریم. پارسال ما به تانترا و یوگا علاقمند شدیم اما نتوانستیم روابط جنسی خود را تحت کنترل درآوریم. ما حتی نمی دانیم که آیا باید آن را تحت کنترل درآوریم یا نه؟ من کم کم دارم نگران می شوم که با افراط در این کار دارم روز به روز شادابی خود را از دست می دهم. می دانم که اگر همینطور پیش برود نمی توانم پیشرفتی در زمینه ی معنویت داشته باشم. شما در اینجا روش های عملی زیادی درزمینه ی یوگا ارائه داده اید و ما به خاطر آن از شما قدردانی می کنیم. ولی ما هنوز در چنگال سکس گرفتاریم. آیا پیشنهادی دارید؟


پاسخ: اگر شما تمایل شدید داشته باشید که زندگی جنسی خود را به حوزه ی یوگا بیاورید، با استفاده از روش های تانترا کارهای زیادی می توان کرد. این الزاماً به معنای محدود کردن زندگی جنسی شما نیست، که می تواند بطور طبیعی مثل همیشه پیش برود. شما می توانید با بکارگیری تکنیک های تانترا در طول روابط جنسی بتدریج نوعی انضباط در روابط جنسی خود ایجاد کنید. این کار را می توانید باهم تمرین کنید. تکنیک های دیگری هم هست که می توانید به تنهایی بکار بگیرید. پس از مدتی خواهدید دید که سکس  بتدریج بخشی از تمرینات یوگای شما می شود.


در روابط جنسی تانترا، در بیشتر مواقع مرد نقش اصلی را بعهده دارد، زیرا اوست که بیشترین میزان پرانا را از دست می دهد، و معمولاً اوست که در مورد طول مدت سکس تصمیم می گیرد. این مهم نیست که زن تا چه حد خواستار اتحاد تانترایی باشد، این مرد است که باید این امر را تسهیل کند. بعد این اتحاد هردوی آنها را به بالاترین سطح لذت جسمانی و روحانی می رساند. وقتی مرد متعهد بشود که از دست دادن پرانا را با طولانی کردن زمان وحدت جنسی کنترل کند شیوه ی تازه ای از عشقبازی تکامل می یابد که در جهت یوگا است. بعد سکس می تواند در امتداد مولاباندا و سیدآسانا به یک وسیله ی تسهیل کننده ی قوی برای اتحاد نیروهای ومذکر و مؤنث در درون ما تبدیل شود.

 
روابط جنسی تانتریک، گرچه در مرکز تمرینات پیشرفته ی یوگا نیست، یک مهارت مهم است که باید آموخته و پرورش داده شود، بخصوص اگر ما بخواهیم که مرتب سکس انجام دهیم. این کار در واقع بسط و الحاقی است به اصول سیداسانا  که  در آن ما انرژی جنسی را در سیستم عصبی بطرف بالا هدایت می کنیم تا با استفاده از طیف وسیعی از تمرینات پیشرفته ی یوگا آنرا بتدریج پالایش دهیم.

روش های جنسی تانترا که در اینجا مورد بحث قرار می گیرد برای پشتیبانی از اهداف کلی تمرینات پیشرفته ی یوگا است، بدون محدودیت. تا بتوانیم هر وقت که بخواهیم آزادانه از روابط عاشقانه مان برخوردار بشویم. بکارگیری متدهای جنسی تانترا و تسلط بر آنها ما را از تصورات منفی ای که وابستگی به سکس برای ما دارد رها می کند. سکس جنبه ی دیگری از آناتومی معنوی ما می شود که در اختیار ماست تا به کمک آن در جهت هدف متعالی روشن بینی حرکت کنیم. بکمک تانترا، روابط جنسی بجای آن که مانعی در راه پیشرفت معنوی ما بشود کمکی به تکامل معنوی مان می شود. از این طریق ما بتدریج به وضعیتی می رسیم که از سکس به گونه ای لذت می بریم که هرگز نمی توانستیم تصور بکنیم. تانترای خوب می تواند درین راه بسیار رهایی بخش باشد.

 
برای احترام به مقررات

 در ارتباط با پست کردن محتویات جنسی، بحث در مورد تانترا را دریک گروه جداگانه "ویژه ی بزرگسالان" yahoo

که برای این منظور ایجاد شده ادامه می دهیم. این بخش با همین فُرمَت است با این تفاوت که فقط برای بزرگسالان است شما با لینک زیر می توانید به این گروه وصل شوید:

http// groups.yahoo/group/advancedyogapractices_tantra

بنابراین برای کسانی که به این بحث علاقمندند، بقیه بحث تانترا در آنجا پست می شود، از جمله پرسشها و پاسخهایی که در ارتباط با استفاده از تکنیک های تانترا مطرح شده و تجربیات افراد.


دروسی که در اینجا ارائه می شود تحت عنوان "دروس اصلی" ادامه خواهد یافت. هنوز چیزهای زیادی در مورد تمرینات پیشرفته ی یوگا وجود دارد که باید گفته شود.


استاد در درون شماست

Saturday, June 20, 2015

درس 92: پرسش و پاسخ - ستاره


 پرسش و پاسخ - ستاره

از یوگانی 

به اعضای جدید توصیه می شود که دروس را از اول شروع کنند، زیرا ممکن است که درسهای قبلی پیش زمینه ی درس اخیر باشند.
 
پرسش: من حدود ده سال است که مدیتیشن می کنم ولی بنظر خودم هیچوقت آن را درست انجام نمی دهم، چون در طول تمرین براحتی حواسم پرت می شود و غرق فکر می شوم. همین باعث شده که بطور منظم تمرین نکنم و بجای تمرین روزانه هفته ای چند بار تمرین داشته باشم.

قبل از پیوستن به این گروه بمن گفته بودند که چطور یانی مودرا انجام بدهم، ولی من آنرا هم درست انجام نمی دادم. با این وجود در دفعات اول و دوم یک دایره ی زیبا دیدم که ستاره ای در وسط آن بود. من در آن موقع نمی دانستم که این امر در موقع تمرین یانی مودرا اتفاق می افتد. چند روز بعد  از دیدن آن، در صندوق پُستی ام اگهی ای دریافت کردم که از طرف جمعیت خودشناسی ( که تعلیمات یوگاناندا را ترویج می دهد) آمده بود و روی آن دقیقاً همان تصویر بود. بعد از آن من هرگز نتوانستم دوباره آن ستاره را ببینم، حتی وقتی که یانی مودرا انجام می دهم. 
 
از وقتی که به گروه شما پیوسته ام متوجه شده ام که آمدن افکار در مدیتیشن اشکالی ندارد، فقط  هر وقت متوجه شدیم که حواسمان از مانترا پرت شده باید ادامه بدهیم و به سادگی به مانترا برگردیم. حالا می فهمم که آن موقع هم تمرینم را درست انجام می داده ام، ولی انتظارات نادرستی داشته ام. از آن به بعد تصمیم گرفتم که روزی دوبار تمرین کنم. من یک برنامه ی زمانی برای خودم گذاشته ام که زیاد تند پیش نروم. بنابراین تمرینات پیشرفته را بتدریج اضافه کرده ام. من هیچوقت مثل بعضی از اعضای این گروه هجوم شدید انرژی نداشته ام، اما قصد دارم که به تمرینات ادامه دهم
 
سؤال من این است که آن ستاره چیست؟ چرا من این قدر مشتاقم که دوباره آن را ببینم، در حالی که نمی دانم چیست و به چه چیز مربوط می شود؟ می دانم که دیدن آن به نحوی به روند روشن بینی مربوط می شود، اما نمی دانم چرا و چطور. آیا ممکن است که آنرا در موقع مدیتیشن ببینم، یا فقط در موقع یانی مودرا دیده می شود؟ آیا می توانم کاری بکنم که آنرا در موقع مدیتیشن ببینم؟ چه چیز سبب شده که در موقع یانی مودرا ظاهر شود؟
 
پاسخ: روال ساده ی مدیتیشن نه به افکار توجه می کند نه به چیز دیگر. روش درست این است که بگذاریم مانترا در سرورآگاهی خالص پالایش یابد. ما در مدیتیشن با افکار نمی جنگیم، اما هروقت متوجه آنها بشویم، یا متوجه شویم که مانترا را از دست داده ایم، فقط بطور طبیعی به آن برمی گردیم و مانترا را در سطوح عمیق ترتکرار می کنیم.
 
دیدن ستاره نتیجه ی طبیعی پالایش سوشومنا (عصب درون مهره ای) و باز شدن چشم سوم است. در درس یانی مودرا کامباکا یادآوری کردیم که دیر یا زود توجه ما به ورای نقطه ی بین دو ابرو می رود. این دنباله ی سوشومنا در ورای بدن است. در انتهای سوشومنا حوزه ی بی انتهای نور سفید درخشان است، که در ابتدا بصورت یک ستاره ی درخشان دیده می شود. رنگ هایی که  در اطراف ستاره دیده می شود مربوط به درون سوشومنا است. شما دارید از درون به بیرون نگاه می کنید، بنابراین دارید درون سوشومنا را در بدن خود می بینید، و انتهای سوشومنا را که در دوردست است می بینید که ستاره است. شما دارید از درون تونل سوشومنا نگاه می کنید و نور انتهای تونل را می بینید. داخل تونل در واقع مانند رنگین کمان نور است، که از نور قرمز تیره در پایین سوشومنا شروع می شود و به آبی و بنفش در بالا می رسد. شما حتماً این اصطلاح را شنیده اید که می گویند " فلانی قلبی از طلا دارد". در واقع همه ی ما قلبی از طلا دارم فقط نیاز به کمی خانه تکانی داریم تا بتوانیم آن را ببینیم. این آن حلقه ی بیرونی است که شما دارید می بینید.
 
بعضی توصیفات گرافیکی بسیار زیبا از درون سوشومنا در کتاب "دانش مقدس" نوشته ی نورمن پالسن ارائه شده است. آقای پالسن از معدود بازماندگان کسانی است که مستقیماً زیر نظر یوگاناندا ( یوگی معروف هندی و نویسنده ی کتاب اتوبیوگرافی یک یوگی) تعلیم دیده است. پالسن در کتابش یک نوع بسیار پیچیده از تنفس درون مهره ای را مورد بحث قرار می دهد. روشها و سبک های مختلفی از تنفس ستون مهره ای وجود دارد. شیوه ای که ما در  اینجا ارائه داده ایم بخاطرساده و مؤثر بودنش انتخاب شده است. سبک های مختلفی از تمرینات در این جا ارائه شده و هرکس آزاد است که آنچه که برایش مناسب تر است انتخاب کند. 

نمودار مقدس "شری یانترا" (دوایر متحدالمرکز انرژی مؤنث الهی که تشکیل تونلی می دهد که در انتها به وحدت بین شاکتی و شیوا در مرکز می رسد) هم نمایانگر واقعیت درونی بشر است. وقتی که ما تنفس ستون مهره ای انجام می دهیم، این دو انرژی را در همه ی قسمت های سوشومنا و همه ی قسمت های سیستم عصبی بهم وصل می کنیم.
 
 می پرسید که وقتی آن  ستاره را می بینیم، با آن و آگاهی برخاسته از تونل سوشومنا که معمولاً با آن می آید چکار کنیم؟ پاسخ در این دروس این است که با آن همان کاری را می کنیم که با هر چیز دیگری که در تمرینات مان ظاهر یا تجربه می شود می کنیم. وقتی که ستاره ظاهر می شود به آن بعنوان قسمتی از پالایش درونی مان نگاه می کنیم و به تمرینی که داریم انجام می دهیم برمی گردیم. ستاره هم در نهایت یکی از ویژگی های آناتومی درونی ماست، مثل نادی ها، چاکراها، و مانند آنها. هرچه که در زمین و آسمان است در درون ماست. ما نیازی نداریم بجای دیگری برویم تا آن چیزی بشویم که از قبل بوده ایم. اگر اکستسی در درون یا بیرون تمرینات مان ما را به سوی تجربه ی ستاره ببرد، خوب است. اگر ما را به جای دیگری از آناتومی معنوی مان ببرد، آن هم خوب است. اگر در حال تمرین باشیم مثل همیشه بسادگی جانب تمرینی را که داشتیم انجام می دادیم می گیریم. می دانیم که در آنجا هر اتفاقی که بیفتد بخشی از تجربه ی بسط و گسترش جنبه ی الهی ماست. در نتیجه خودمان را درگیر این یا آن تجربه ای که پیش می آید نمی کنیم. اما اگر در حال تمرین نباشیم و ببینیم که در آناتومی معنوی ما دارد اتفاقاتی می افتد، از آن لذت می بریم. در این دروس ما اول یوگی هستیم بعد توریست. این خوب است که وقتی خارج تمرین هستیم از صحنه های زیبا لذت ببریم. تجربیات زیبای زیادی ممکن است برایمان پیش بیاید. اما وقتی در تمرین هستیم، فقط به تمرین مان می چسبیم و به سادگی  جانب تمرینی را که داریم انجام می دهیم می گیریم.
 
در این کره خاکی وظیفه ی ما این است که سیستم عصبی مان را در نظم معنوی درست قرار دهیم. ما به این منظور به اینجا آمده ایم و این کار را تنها می توانیم با تلنگر زدن مداوم و روزانه به سیستم عصبی مان برای رسیدن به سطح بالاتر کارکرد امکان پذیر سازیم. بنابراین بمحض اینکه ما به جنبه ی خاصی از آناتومی معنوی خود مشغول شویم، ممکن است کل پروژه ی روشن بینی را به تاخیر بیندازیم. بهمین دلیل ما تمام مکانیزم پیچیده درونی و تجربیات ناشی از آن را نادیده می گیریم، و تمرکزمان را روی پیشروی در تمرینات پپیشرفته ی یوگا برای رسیدن به روشن بینی قرار می دهیم.
 
بیایید به تمثیل سفر به کالیفرنیا برگردیم. فرض کنید می خواهیم مسیری برای رفتن به کالیفرنیا بسازیم. راهی که به آسانی بتوانیم برای رفت و آمد بدان دسترسی داشته باشیم. همین که راهی که داریم می سازیم به لس آنجلس نزدیک شود، ما می توانیم  نورهای درخشانی را که از دور چشمک می زنند ببینیم. ممکن است که در این مرحله وسوسه شویم که ساختن جاده را متوقف کنیم و در طول راه بطرف نورهای لس آنجلس بدویم. اگر این کار را بکنیم به لس انجلس می رسیم، ولی راهی را که داشتیم می ساختیم در جایی نیمه تمام رها کرده ایم. دیر یا زود باید برگردیم و ساختن را ادامه دهیم. لس انجلس کاملاً لس آنجلس نیست مگر اینکه ما راه را تمام کنیم و بتوانیم براحتی به آن رفت و آمد کنیم. بهشت وقتی بهشت است که ما بتوانیم براحتی به آن رفت و آمد کنیم. بهمین دلیل ما نیاز داریم که سیستم عصبی مان را پالایش کنیم.
 
روشن بینی این نیست که ما بسوی بهشت بدویم و سیستم عصبی پالایش نیافته خود را پشت سر بگذاریم تا ناچار بشویم در زندگی بعدی بیاییم و آن را پالایش کنیم. روشن بینی یعنی اینکه سیستم عصبی مان را بطور کامل پالایش دهیم.  پس از آن ما همه چیز را در اختیار داریم. در واقع ما همه چیز می شویم، بهشت، زمین، و کل جهان، و ما خودمان جلوه ای از بهشت در روی زمین می شویم، و می توانیم کارهای زیادی برای انسانهای دیگری بکنیم که آنها هم جلوه ی بهشت هستند ولی نمی دانند و احتیاج به قدری پاکسازی دارند تا آن را درک کنند. بنابراین، مسئله تنها رفتن بطرف ستاره و منحرف شدن از مسیر اصلی نیست. مسئله  آوردن ستاره به سطح زمین از طریق پالایش سیستم عصبی است.
 
مسیح می گوید: "شما نور جهان هستید".
بنابراین اگر شما ستاره می بینید یا با رفتن به ورای چشم سوم ( نقطه ی بین دو ابرو)  اکستاتیک می شوید، به آنجا بعنوان بخشی از تمرین ستون مهره ای تان بروید. این به تمرین شما بهای بیشتری می دهد. اگر موقع تمرین "یانی مودرا کامباکا" با کشیده شدن به ورای نقطه ی بین دو ابرو اکستاتیک می شوید، فقط مطابق دستورالعمل رفتار کنید. خودتان را درگیر آن نکنید. یک پالایش و اتصال (بین شاکتی و شیوا) دارد اتفاق می افتد. بگذارید اتفاق بیفتد. بیاد داشته باشید که ما برای این به روی زمین آمده ایم که سیستم عصبی مان را پالایش کنیم، و این کار را داریم از طریق مدیتیشن، تنفس ستون مهره ای، کامباکا، بانداها، مودراها، و بقیه ی تمرینات می کنیم. وقتی که سرور بهشتی بر شما بوسه می زند، از آن لذت ببرید، و با ادامه ی تمرینات تان آن را بطور طبیعی بدرون بدنتان ببرید. بیاد داشته باشید که کاری که ما داریم انجام می دهیم تنها در اینجا و در شکل زمینی مان امکان پذیر است، و هرچه که بدست آوریم وقتی که این زمین را ترک می کنیم هر جایی که برویم با خودمان می بریم. این سیستم عصبی یک گذرگاه است، وقتی به آنجا برسیم، بقیه امور کارشان را بخودی خود انجام می دهند.

می گویند فرشتگان بهشتی به حال ما انسان های فانی غبطه می خورند. چرا؟ زیرا ما در این سطح وجود از سیستم عصبی ای برخورداریم که به آسانی آماده ی پالایش است. فانی و میرا بودن انگیزه کافی را برای پالایش در ما ایجاد می کند. این کار در اینجا در روی زمین بسیار آسانتر است تا در بهشت. برای همین است که فرشتگان به ما حسادت می کنند. آنها منتظر نوبت شان هستند تا آن کاری را بکنند که ما اینجا و اکنون می توانیم انجام دهیم – یعنی تمرینات پیشرفته ی یوگا. بنابراین بجای این که با دیدن یک تجربه ی خوب (بهشت) از مسیر تمرین منحرف شویم، از فرصتی که در اینجا و اکنون داریم بنحو احسن استفاده کنیم. وقتی که زمان رفتن به بهشت فرا برسد، بهشت در انتظار ما خواهد بود. هرچه که بیشتر بتوانیم در اینجا و اکنون سیستم عصبی مان را پالایش کنیم، وقتی که از اینجا می رویم شرایط برایمان آسان تر خواهد بود.
 
در بعضی از دیدگاه ها این تمایل وجود دارد که به یک تصویر یا تجربه ی خاص برسیم. داشتن یک چنین تصویر یا تجربه بمعنی همه چیز است. این درست نیست زیرا جلوه های حقیقت در همه ی افراد  دقیقاً یکسان نیست. بنابراین انتخاب یک تصویر ویژه و تلاش برای رسیدن به آن ممکن است درست نباشد. بعضی از افراد ممکن است هیچوقت تونل یا ستاره نبینند. بعضی ممکن است دریک نقطه ی خاص بدرون بروند و در آن تمرکز کنند و تنها چیزی که ببینند نور سفید خالص باشد، یا نورهای مختلف بعد نور سفید. ممکن است هیچ نوری نباشد و فقط و فقط اکستسی باشد تا اینکه یک روز ناگهان نور سفید را در درون و بیرون بدنشان ببینند. این امر می تواند به اشکال مختلف اتفاق بیفتد و بستگی به روند ویژه ی پالایشی دارد که در درون هر کس در حال انجام است. هیچ کس نمی تواند بگوید که برای هرکس این تجربه چگونه باید یاشد. بنابراین ما در این دروس زیاد روی تجربیات خاص تاکید نمی کنیم. ما هر روز تمرین هایی را انجام می دهیم که می دانیم سیستم عصبی ما را به پالایش و گشایش طبیعی هدایت می کند. تجربیات هرچه که باشد، اگر ما همچنان به پاکسازی بزرگراه منتهی به بهشت ادامه دهیم، هیچ شکی نیست که به بهترین شکلی به آنجا می رسیم، و توانایی همیشگی برای رفتن و آمدن به آنجا را خواهیم داشت.

نتیجه و حاصل یوگا رسیدن به یک تجربه ی خاص نیست، نتیجه ی یوگا رسیدن به آزادی ابدی در روشن بینی است.
 
 
استاد در درون شماست نجلس آآ

  

Wednesday, June 17, 2015

درس 103: پرسش و پاسخ - سرنوشت یا آزادی انتخاب(جبر یا اختیار)



 

 پرسش و پاسخ - سرنوشت یا آزادی انتخاب(جبر یا اختیار)

از یوگانی

تاریخ: 3 فوریۀ 2004

به  اعضای جدید توصیه می شود که دروس را از اول بخوانند زیرا ممکن است دروس قبلی پیش نیاز درس اخیر باشند .

سؤال: من چندین سال است که مدیتیشن می کنم و پیشرفت بطئی و تدریجی ای در تجربیاتم داشته ام.  تنها مشکل من این است که مرتب تکنیک های مختلف را امتحان می کنم بدون اینکه برای مدت طولانی به یکی از آنها بچسبم.  آیا این کارمای فرد است که مانع می شود که در مدیتیشن پیشرفت کند؟ آیا باید از تمرین دست برداریم و اجازه دهیم امور بطور خود بخودی اتفاق بیفتد یا باید براساس آزادی انتخاب امور را خودمان تحت کنترل در آوریم؟ من فکر می کنم گاهی اوقات امکان آزادی انتخاب هست و گاهی سرنوشت است که همه چیز را تحت کنترل خود در می آورد.  این موضوع برای من کمی گیج کننده است.  نظر شما چیست؟

 پاسخ: من فکر می کنم که به بخشی از سؤال شما در مورد آزادی انتخاب در درس 84 (هنر کاری انجام ندادن) پاسخ داده شده است.  اگر ما بخود اجازه دهیم که بخشی از تکامل باشیم،  کاری انجام خواهیم داد.  همۀ طبیعت کاری انجام میدهند.  بطور آگاهانه  "کاری انجام ندادن" هم باز " کاری انجام دادن" است.  موضوع این است که ما می توانیم با انجام دادن کارهای کوچک به " باز شدن طبیعی سیستم عصبی برروی سرور آگاهی خالص و اکستسی الهی " کمک کنیم و روند آن را تسهیل کنیم.  ما می خواهیم این روند را به قابلیتهای طبیعی سیستم عصبی خودمان واگذار کنیم و برای این کار به کمک یک اهرم مناسب اینجا و آنجا را تلنگری می زنیم.  هدف ما در تمرینات پیشرفته یوگا همین است.

"کارما" یا "سامسکارا" یا گرفتگی هایی که در سیستم عصبی ما جای گرفته است،  موانعی است که بین ما و تجربه الوهیت ایستاده است.  تمرینات معنوی برای تحریک سیستم عصبی است تا خودش را پالایش کند و گرفتگی ها را برطرف نماید. انجام ندادن این کار و واگذار کردن آن به " سرنوشت" سفر معنوی ما  را طولانی تر می کند و خانه تکانی را به تعویق می اندازد.  درین مورد آزادی انتخاب وجود دارد.  همۀ ما آزادیم که انتخاب کنیم.  می توانیم حالا این کار را بکنیم یا آنکه آن را به بعد موکول کنیم.  این انتخابی است که در پیش داریم.  اگر این کار را به بعد موکول کنیم ممکن است که در آینده بخاطر کوششهای دیگران و وضعیت ستارگان زمان راحت تری داشته باشیم.  بنظر من بهتر است که خودمان اقدام کنیم بجای آنکه در تاریکی بنشینیم و منتظر کس دیگری بشویم که بیاید و چراغ را روشن کنید.

شاید درس 93 برای شما جالب باشد.  این درس در این مورد بحث می کند که چگونه " عصر جدید" با انتخابهای معنوی، مرتبط است.  حرف آخر این است که" سرنوشت" در ستارگان است.  باقی بخود ما مربوط می شود.

در مورد امتحان کردن تکنیکهای مختلف مثال " چاه کندن" صدق می کند.  اگر ما در یک نقطه شروع به حفاری کنیم،  نهایتاً به آب می رسیم.  اما اگر جاهای مختلف را حفر کنیم بالاخره به آب می رسیم فقط ممکن است دیرتر به نتیجه برسیم.  بنابراین بطور کلی بهتر است که به یک تمرین آزمایش شده و حقیقی بچسبیم.

در این دروس ما در مورد طیف کاملی از تمرینات حقیقی و امتحان شده صحبت می کنیم، و آنها را مانند آجرهای ساختمانی کنار هم قرار می دهیم،  تا افراد با توجه به قابلیت های منحصر بفرد خود و مقدار زمانی که در اختیار دارند،  تحت نظارت دقیق خود آنها را بکار ببرند.  این روش ماست.  کسانی که از قبل مسیر دیگری را انتخاب کرده اند می توانند از این دروس بعنوان " غذای فکری" استفاده کنند.

استاد در درون شماست.