Monday, April 4, 2011

درس 50: پرانایاما، پرسش و پاسخ - چگونه وقت خود را برای پرانایاما تنظیم کنیم؟



پرانایاما، پرسش و پاسخ - چگونه وقت خود را برای پرانایاما تنظیم کنیم؟

پرسش: من خیلی دوست دارم که پرانایاما و مدیتیشن انجام دهم، اما وقتم کم است. من ساعت هفت و نیم از خانه خارج می شوم و زودتر از شش بعدازظهر به خانه برنمی  گردم. وقتم خیلی کم است. بنظر شما چکار کنم؟

پاسخ: از قدیم گفته اند " خواستن توانستن است". در اوایل شروع درسها یادآور شدیم که خواسته و اشتیاق رکن اصلی تمرین است. این واقعاً مهمترین اصل است. ما ممکن است به همۀ دانشهای جهان دسترسی داشته باشیم، اما اگر  میل بکارگیری آنها در ما نباشد، به هیچ کار نمی آید. در واقع این انتخاب های ماست که مسیر و مقصد ما را مشخص می کند. اگر ما خود را در موقعیتی ببینیم که قادر به فعالیت در جهت ارزشمندترین خواسته هایمان نباشیم، دیر یا زود باید موقعیت خود را تغییر دهیم. با اشتیاق مداوم، یعنی سرسپردگی و پایبندی به عمل، همیشه راههایی برای برطرف کردن موانع پیدا می شود.

می پرسید چگونه می توانیم راهی برای دوبار تمرین روزانه پیدا کنیم؟ امکان های زیادی وجود دارد. این کار مستلزم انعطاف پذیری است تا از هر فرصتی استفاده کنیم. فعلاً برنامۀ روزانۀ ما ده دقیقه پرانایاما و بیست دقیقه مدیتیشن است، که اگر پنج دقیقه وقت استراحت را به آن اضافه کنیم، حدود سی و پنج دقیقه دوبار در روز می شود. با توجه به ساعات طولانی کار فردی مثل شما ممکن است زمان زیادی باشد. تمرین زیادی نیست، اما وقت زیادی است، مخصوصاً برای صبحها. شما این امکان را دارید که زمان آن را کوتاهتر کنید. اینکار ایده آل نیست اما ازاصلاًانجام ندادن تمرین، یا خستگی مفرط ناشی از فشرده کردن کار در زمان کم خیلی بهتر است. آنچه مهم است این است که ما دو بار در روز، صبح و عصر قدری تمرین آنجام دهیم. دو جلسۀ کوتاه از یک جلسۀ طولانی خیلی بهتر است. شاید صبحها وقت کم داشته باشید، اما بعداز ظهرها معمولاً وقت بیشتری دارید، ولی ممکنست آنقدر خسته باشید که حوصلۀ هیچ کاری حتی مدیتیشن را نداشته باشید.

ببینید که صبح ها چقدر وقت دارید، اگر خیلی کم هم باشد مهم نیست. سعی کنید روی آن برنامه ریزی کنید. ممکن است بیست یا پانزده دقیقه وقت داشته باشید. هر چقدر هست روی آن برنامه ریزی کنید. اگر بیست دقیقه وقت دارید، پنج دقیقه پرانایاما بکنید، ده دقیقه مدیتیشن و چند دقیقه استراحت. اگر پانزده دقیقه وقت دارید، دو سه دقیقه پرانایاما، ده دقیقه مدیتیشن و چند دقیقه استراحت. بهترین استراتژی برای شما اینست که تمرین صبح تان را بلافاصله بعد از بیدار شدن در رختخواب انجام دهید. این کار تمرین شما را در لیست برنامۀ روزانه در اولویت قرار می دهد، و احتمال اینکه آنرا از دست بدهید از بین می رود. وقتی از خواب بیدار می شوید فوراً صاف بنشینید و پرانایاما را شروع کنید، وبعد مدیتیشن را انجام دهید وبعداز چند دقیقه استراحت سرشار از سرورآگاهی خالص از رختخواب بیرون بیایید.  

درهنگام عصر احتمالاً وقت بیشتری دارید. اگر خسته هستید بدانید که پرانایاما و مدیتیشن شما را سرحال می آورد. این بخصوص وقتی صدق می کند که چند لایه از تمرینات پیشرفتۀ یوگا را هم در پایان ، به آن اضافه کنید. عادت کنید که وقتی که به خانه برمی گردید هر چه زودتر که امکان دارد در مکان مراقبۀ خود قرار بگیرید و تمرینات خود را شروع کنید. اگر قبل از شام وقت نداشتید، یکی دو ساعت بعد از شام یا اگر مجبور شدید، در موقع خواب انجام دهید. این کار چندان ایده آل نیست اما از این که تمرین عصر خود را انجام ندهید بهتر است. بیاد داشته باشید که نباید کوتاهی جلسۀ صبح را با طولانی کردن جلسۀ بعدازظهر جبران کنید. اینکار را بخصوص در مراحل ابتدایی انجام ندهید، زیرا ممکن است برایتان ناراحتی ایجاد کند. بعدها وقتی که سیستم عصبی تان پالایش بیشتری پیدا کرد، خواهید توانست بدون ناراحتی طول تمرینات خود را بیشتر کنید. دراین مرحله، در شرایط کنونی هر چند دقیقه از این سی و پنج دقیقه وقت را که می توانید صبح و عصر به تمرین اختصاص دهید. اگر وقتتان کم است، یک برنامۀ منظم کوتاهتر برای خود در نظر بگیرید و دوبار در روز بمدت کمتر تمرین کنید. این در اختیار خودتان است.

دربخش پرسش و پاسخ مدیتیشن در مورد اینکه چطور در موقع مسافرت، یا مواقعی که در وقت مراقبه در خانه و در مکان تمرین خود نیستید، صحبت کردیم. این توصیه ها در مورد تمرین پرانایاما قیل از مدیتیشن هم قابل اجراست. پرانایاما می تواند بدون جلب توجه دیگران در مکان های عمومی هم تمرین شود. این کار کاملاً شبیه مدیتیشن است. یک نفربا چشمان بسته نشسته است. چیز غیرعادیی نیست. ما درموقع پرانایاما ریلکس می شویم. تنفس عمیق آهستۀ ما بسختی بوسیلۀ یک مشاهده گر خارجی قابل رؤیت است. بنابراین گاهی می توانیم همۀ تمرین روزانه را در مکانهای عمومی نظیر مطب دکتر،اتوبوس و تاکسی انجام دهیم. احتمالاً نمی توانیم در مکان های عمومی چهارزانوبنشینیم، ولی اشکالی ندارد. دنیا بی نقص نیست.

وقتی که در ماشین نشسته ایم و داریم رانندگی می کنیم هم می توانیم پرانایاما انجام دهیم. اغلب مابیش از یک ساعت از وقت مان را در رفت و برگشت از کار در ترافیک می گذرانیم. این مدت زمان قابل ملاحظه ای از وقت روزانۀ ما است. ببینیم آیا می توانیم استفادۀ خوبی ازین وقت بکنیم. شاید ولی مطمئناً نه با چشم بسته. پس نمی توانیم مدیتیشن بکنیم. اما پرانایاما چطور؟ همیشه بهتر است که پرانایاما را با چشمان بسته انجام دهیم، اما اگر از قسمتی از فواید آن چشم پوشی کنیم، انجام پرانایاما با چشمان باز هم امکان پذیر است. زیرا این یک تمرین فیزیکی است. انجام پرانایاما در موقع رانندگی اصلاً مطلوب نیست، اما فوایدی دربردارد. شاید بد نباشد وقتی که دارید از سر کار برمی گردید، ده دقیقه تمرین تنفس عمیق آهسته انجام دهید. شما می توانید در حالی که چشمانتان باز است عصب اسپاینال را در هر دم و بازدم از بالا به پایین وبالعکس دنبال کنید. توجهتان به رانندگی باشد. ازین امر آگاه باشید که پرانایاما در مرحلۀ دوم اهمیت قرار دارد.چندان سخت نگیرید. پرانایاما با چشمان باز کمتر از گوش دادن به رادیو و موزیک موجب حواس پرتی می شود. مسئولیت اصلی شما اینست که بی خطر رانندگی کنید. دقایقی پرانایاما می تواند در حاشیه انجام گیرد. ( این توصیۀ یوگانی برای کشورهایی است که در آنها خیابانها خلوت است و رانندگی در آنها نیاز زیادی به توجه و دقت ندارد، این کار برای کشورهایی مثل ایران که ترافیک شلوغ وبی نظمی دارد توصیه نمی شود-مترجم). اگر در ماشین پرانایاما می کنید، افراط نکنید، و به محض این که به خانه رسیدید، بنشینید و اقلاً ده دقیقه مدیتیشن کنید، تا بذر سرورآگاهی خالص را در زمین پربار پرانایاما بپاشید. ما نمی خواهیم که هیچ علف هرزی در زمین زیبا وآمادۀ کشت عصب های شما ریشه بگیرد. اگر شما به دگرگونی معنوی خود پایبند باشید، این وظیفۀ شماست که روزی دوبار تمرین کنید. راههای زیادی برای انجام دادن آن وجود دارد، خلاقیت بخرج بدهید و همیشه تمرینات خود را در کمال امنیت و بدون خطر انجام دهید.

مسلماً وضعیت ایده آل اینست که ما همیشه صبح و عصر تمرین کنیم. کسانی که برای خود کار می کنند، یا افراد بازنشسته می توانند وقت بیشتری به تمرینات پیشرفتۀ یوگا اختصاص دهند تا از منافع آنها حداکثر استفاده را ببرند. هرچه درین زمینه با تجربه تر شوید موقعیت های بهتری برای افزودن تدریجی زمان تمرین دارید. آن دسته از تمرین کنندگان که در مراحل پیشرفته تری هستند و شغل دائم دارند هم می توانند که در روزهای تعطیل یا حتی به طور روزمره قبل و بعد از کار، زمان تمرین خود را بیشتر کنند. راههای زیادی برای این کار وجود دارد. ما در درسهای آینده در مورد گزینش هایی صحبت می کنیم که شما می توانید با طولانی کردن تمرینات خود به کار گیرید تا پیشرفت  خود راسریع تر کنید.  

تنظیم وقت در تمرینات پیشرفتۀ یوگا از مهم ترین اموری است که در پایه گذاری یک برنامۀ تمرین مرتب روزانه باید به آن توجه شود. این امر هم در ابتدای کار و هم وقتی که به مراحل پیشرفتۀ دگرگونی می رسیم از اهمیت بسزایی برخوردار است. نسبت به زمانی که درین زندگی در اختیار دارید هشیار باشید و ازآن به بهترین وجهی استفاده کنید.

استاد در درون شماست.
  

درس 49: پرانایاما، پرسش و پاسخ - تعریق در موقع پرانایاما



پرانایاما، پرسش و پاسخ - تعریق در موقع پرانایاما

پرسش: پرانایاما قبل از مدیتیشن خیلی خوب است. من این امر را بلافاصله از همان روزی که آنرا شروع کردم متوجه شدم. وقتی که دارم تنفس ستون فقرات انجام می دهم احساس می کنم که دارم دندانم را در چیزی فرو می کنم. بعد از ده دقیقه تنفس آرام، گاهی تمام بدنم غرق عرق می شود. من دچار کمی نفس نمی شوم و احساس گرما هم نمی کنم. ضربان قلبم هم تند نمی شود، فقط عرق می کنم. آیا این تجربه طبیعی است؟

پاسخ: بله این طبیعی است، وچیز خوبی است. این نشانۀ مستقیم پالایشی است که در نتیجۀ جریان یافتن مقدار زیادی پرانا در سیستم عصبی شما صورت می گیرد. شما ورزش سوئدی (اروبیک) یا یک فعالیت تند انجام نمی دهید که باعث چنین تعریقی شود. علت آن  حرکت پرانا در عصب های شماست که به عنوان یک ورزش درونی عرق را از بدن شما بیرون می راند وناخالصی ها را با آن به بیرون می فرستد. این عرق کردن برای همیشه ادامه پیدا نمی کند. به تدریج با پالایش بیشتر، میزان تعریق کمتر می شود. تجربیات دیگری هم ممکن است یش بیاید که نشانۀ پاکسازی است. بیشتر آنها تجربیات حسی درونی هستند. ما با پرانایاما از یک کار فیزیکی شروع می کنیم، و راهی را به درون خود باز می کنیم. با این کار عصب ستون فقرات را که فرماندهی کنترل همۀ بدن را بعهده دارد باز و احیاء می کنیم. از طرف دیگر در مراقبه، ما کاملاً به درون شیرجه می زنیم و راه بیرون آمدن را به صورت سرورآگاهی خالص باز می کنیم. با همراه کردن این دو روش گرفتگی های سیستم عصبی را از دو طرف محاصره کرده آنها را در مقیاس وسیعی به بیرون می رانیم. گاهی اوقات ما اثرات این پاکسازی را به وضوح مشاهده می کنیم، مثل وقتی که تعریق صورت می گیرد.

اگر ناراحتی، بی قراری یا حساسیت و تحریک پذیری با روند پالایش همراه باشد، حتماً بعد از خروج از مدیتیشن مقدار کافی وقت برای استراحت بگذارید. در مورد اهمیت استراحت کافی بعد از تمرین، در بخش پرسش و پاسخ مدیتیشن توضیحات لازم داده شده است. معمولاً پرانایاما باعث بروز ناراحتی در مدیتیشن نمی شود، و تقریباً همیشه باعث عمیق تر شدن و آرام شدن می گردد. اما وقتی که بدن دارد پالایش می شود هر چیزی ممکن است پیش بیاید. بنابراین در زمینۀ چگونگی برخورد با تجربیات نامطبوع که ممکن است گهگاه پیش بیاید به دستورات راهنما توجه داشته آنها را رعایت کنید. اینها همه روند پالایش است و هریک از ما آنها را به گونه ای تجربه می کنیم. بنابراین لازم است که هریک از ما شخصاً بر تمرینات خود نظارت داشته باشیم. ما باید از نقاط قوت خود آگاه باشیم و از آنها بنحو احسن استفاده کنیم، و هم چنین از نقاط ضعف خود با خبر باشیم و در چارچوب آنها عمل کنیم.

بعنوان یک راه حل عملی، اگر در پایان پرانایاما خیس عرق شدید، قبل از شروع مراقبه چند دقیقه صبر کنید تا خشک شوید. اگر فکر می کنید که عوض کردن لباس به شما کمک می کند که احساس راحتی بیشتر بکنید، حتماً اینکار را بکنید. ضرورتی ندارد که درحالی که خیس عرق هستید مدیتیشن کنید. اما شروع مدیتیشن خود را بیش از چند دقیقه به تعویق نیندازید. ما می خواهیم که تأثیرات مثبت پرانایاما را باخود به درون مدیتیشن ببریم.

استاد در درون شماست.


درس 48: پرانایاما، پرسش و پاسخ - پرانایاما و سلامتی



پرانایاما، پرسش و پاسخ - پرانایاما و سلامتی

پرسش: آیا انجام پرانایاما تأثیری در سلامتی ما دارد؟ بنظر می رسد که داشته باشد.

پاسخ: بله، پرانایاما هم مثل مدیتیشن باعث پالایش سیستم عصبی ما می شود. از آنجا که پرانایاما یک روند فیزیکی دارد، تأثیر مستقیم بر بدن دارد به طوریکه ما با پیشرفت تمرینات خود متوجه آن می شویم. برای مثال پرانایاما تأثیر مثبتی برروی ریه ها، مغز، دستگاه هاضمه، قلب، و دستگاه تولید مثل دارد. این تمرین همچنین ذهن و عواطف را قوی و محکم می کند. وفتی که پرانا بطور فزاینده ای در بدن جریان پیدا می کند، انرژی نورانی ملموسی از پوست به بیرون تراوش می کند، و هاله ای از سلامتی و مقاومت ایجاد می کند که برای دیگران هم مفید است.

اما هیچیک از اینها یک شبه، یا از تمرین نامنظم یا افراط در تمرین پرانایاما بدست نمی آید، مخصوصاً اگر روزها یا هفته ها تمرینی صورت نگرفته باشد و یک مرتبه به قصد برداشتن یک قدم بزرگ برای پیشرفت فوری انجام شود. این طوری کاری صورت نمی گیرد. از این نظر، پرانایاما مثل همۀ تمرینات پرورش فیزیکی است. کمی تمرین دوبار در روز خیلی مؤثرتر از مقدار زیادی  تمرین است که چند روز یکبار یا یک هفته درمیان انجام شود. مورد اخیر علاوه براینکه کمکی به پرورش بدن نمی کند، می تواند برای سلامتی مضر هم باشد.

اگر ما تصمیم بگیریم که یک دوندۀ دوی استقامت بشویم، آیا با هفته ای یکبار یا هروقت که حال وحوصله داشته باشیم شروع می کنیم وسعی می کنیم که بدون آمادگی قبلی پنج تا ده مایل بدویم؟ البته که نه. اگر این کار را بکنیم، عمر دویدن ما خیلی کوتاه خواهد بود. برای بدست آوردن بهترین نتیجه باید با تمرین روزانه شروع کنیم و در اوایل کار هرروز مسافتی کوتاه بدویم و بعد به تدریج برمیزان مسافت طی شده بیفزاییم تا بعد از چند ماه به مقدار مسافت مورد نظر خود برسیم. پرورش جسم نیازمند تمرینات منظم و حساب شده است. این روشی است که ورزشکاران جدی برای تمرین کردن بکار می برند. 

تمرینات معنوی هم مانند کارهای ورزشی است یعنی ما باید بدن و سیستم عصبی خود را به تدریج پرورش بدهیم تا به خوبی عمل کند و میزان بسیار فزاینده ای از سرورآگاهی خالص را در اطراف پخش کند. سفر معنوی هدف بزرگی است که از طریق برداشتن قدم های کوچک بسیار در درازمدت به انجام می رسد. فواید چنین روشی روی هم جمع می شود و در طول راه به مقدار قابل ملاحظه ای می رسد. تمرینات پیشرفتۀ یوگا به پاکسازی و تعادل عمیق در درون سیستم عصبی کمک می کند، و بعضی از نتایج آن بلافاصله قابل مشاهده است. یکی از فوایدی که به سادگی قابل رؤیت است، بهبود سلامتی است. بنابراین در پاسخ به سؤال شما باید گفت که پرانایاما روند سلامتی را که با مدیتیشن شروع شده بود، تداوم می بخشد.

البته باید تأکید کرد که پرانایاما یک درمان معجزه آسا نیست که بتواند سریعاً بیماریهای ناشی ازسالها زندگی ناسالم را از بین ببرد. در واقع اگریک زندگی نامتعادل سلامتی ما را به خطر انداخته باشد، ممکن است تمرین بلافاصلۀ پرانایاما برای ما مفید نباشد. سطح معینی از سلامتی به خصوص در سیستم تنفسی برای تمرین پرانایاما ضروری است. ما هرگز نباید در این تمرین ازحد توانایی خود فراتر برویم. تمرین ما باید با توانایی های ما هماهنگی داشته باشد. اگر ضعیف باشیم تمرین پرانایاما باید در پایین ترین حد ممکن باشد یا اصلاً تمرینی انجام نشود. اگر قوی باشیم، می توانیم مقدار بیشتری انجام بدهیم. همیشه قبل از انجام یک سطح معین از پرانایاما این نکته را بخاطر داشته یاشید. مدیتیشن را هرکسی در هر سطحی از سلامتی می تواند بدون اینکه فشاری به بددن وارد شود انجام دهد. پرانایاما فرق می کند. این تمرین نیازمند سطح حداقلی از سلامتی است تا بتواند به طور مؤثر و بدون ریسک انجام شود. بنابراین حواستان به این مسئله باشد و همیشه میزان تمرین را با شرایط کنونی بدنتان تنظیم کنید تا بار بیش از اندازه بر بدن خود تحمیل نکنید. مثلاً در حالی که مراقبه در موقع بیماری می تواند مفید باشد، پرانایاما نمی تواند. به خصوص اگر شما از بیماریهای دستگاه تنفس رنج ببرید. وقتی که ریه ها بیمارند، نباید به آنها فشار وارد کنید. همانطور که در موقع بیماری نباید بیرون بروید و یک مایل بدوید.

اگر همیشه عقل سلیم را با تمرین پرانایاما همراه کنید، فواید زیادی عایدتان می شود که یکی از آنها بهبود وضعیت جسمی است.

استاد در درون شماست.  


درس 47: چاکراها



چاکراها

پرسش: من در مورد اهمیت چاکراها در تمرینات معنوی مطالبی خوانده ام. آنها چه هستند و درین دروس چه جایی دارند؟

پاسخ: چاکراها که به آنها مراکز انرژی معنوی هم می گویند، اجزاء ساختمان انرژی درونی هستند، که با بخش های مختلف سیستم عصبی ما در ارتباطند. آنها مکانیزم های (سازوکارهای) حیاتی داخلی هستند که از طریق آنها آگاهی ، بصورت پرانا در ما عمل می کند. از نظر فلسفی، آنها در مذاهب شرقی شناخته شده و معروف هستند، و در مسیحیت هم می توان آنها را یافت از جمله درکتاب "مکاشفه "( انجیل یوحنا).

اما میزان اهمیت چاکراها در تمرینات پیشرفتۀ یوگا چیست؟ آنها مهم هستند، اما نه آنکه لازم باشد که بطور عقلی و منطقی فهمیده شوند تا حداکثر پیشرفت معنوی صورت بگیرد.

چند لحظه به اتومبیل خود فکر کنید. وقتی که صبح سوار آن می شوید، برای براه انداختن آن به چه چیز نیاز دارید؟ فقط چند چیز. اینکه سویچ را بچرخانید، ماشین را توی دنده بگذارید، پا را روی گاز فشار دهید و حرکت کنید. بعد نیاز به چرخاندن فرمان وفشار دادن گاز وترمز دارید. رانندگی ماشین کاری است که بیشتر ما از عهدۀ آن برمی آییم. اما فرض کنید که ما برای رانندگی نیاز داشته باشیم که تمام جزئیات مربوط به ماشین و طرز عمل آن را بدانیم. فرض کنید لازم باشد که بنزین را از مخزن آن به موتور پمپ کنیم، شمع را جرقه بزنیم، مراقب بالا و پایین رفتن پیستونها باشیم، و حرکت میل لنگ را از جعبۀ دنده دنبال کنیم. و فرض کنید که مجبور باشیم همزمان متوجه کار دستگاه سردکننده، سیستم روغنکاری، سیستم  گرمایی و برقکاری و مانند آن هم باشیم.درآن صورت آیا می توانیم رانندگی کنیم.؟ احتمالاً نه. علت اینکه ما می توانیم باین سادگی رانندگی کنیم اینست که  می دانیم چطور از عهدۀ کنترلهای اصلی برآییم. بقیۀ بخش ها به طور خودکار در زیر کاپوت ماشین کار خود را انجام می دهند. ما حتی لازم نیست به آنها فکر کنیم. اتومبیل طوری طراحی شده که بتوانیم آنرا به آسانی برانیم،هر چند که تکنولوژی درونی پیشرفته ای دارد.
تمرینات پیشرفتۀ یوگا هم همین طور است. از دیدگاه معنوی، ما طوری طراحی شده ایم که به آسانی عمل کنیم. اگر ما کنترل های اصلی را بکار بگیریم، بقیه به خودی خود کارشان را انجام می دهند. ما نیازی نداریم که درگیر همۀ جزئیات شویم، زیرا بخش اعظم کار، کارکرد چاکراها، "زیر کاپوت" و زیر پوشش است. اما نوع بشر کنجکاو است و می خواهد از همه چیز سر در بیاورد. اشکالی ندارد اما این کار هیچ ربطی به  اشتغال به تمرینات معنوی مؤثرندارد، همچنان که دانستن طرز کار موتور برای رانندگی. این درسها عمدتاً برای رانندگی ماشین است و کارش تجزیه و تحلیل چیزهایی که در زیر کاپوت ماشین است نیست. با این وجود بیایید نگاه کوتاهی به تأثیر کنترل های اصلی که آموخته ایم بر روی چاکراها بیندازیم.

در مدیتیشن ما به سرعت موتور درونی را آرام می کنیم، و مستقیمآً بطرف سرچشمه یعنی سکوت ِسرورآگاهیِ خالص می رویم. بنابراین تأثیر مدیتیشن روی چاکراها آرام کردن و ساکت کردن آنهاست. در مراقبه  پالایش براساس اشکال منحصر بفرد گرفتگی ها در سیستم عصبی صورت می گیرد.چاکراها در این کار نقش دارند اما نقش آنها قابل پیش بینی نیست. پالایش همیشه در جهتی پیش می رود که مورد نیاز باشد، و تنها کاری که ما باید بکنیم اینست که روال سادۀ مدیتیشن را دنبال کنیم.

در پرانایاما، با تنفس، ما در درون سوشومنا از بالا به پایین و از پایین به بالا حرکت می کنیم. عصب ستون مهره ای یا سوشومنا، شاهراه اصلی سیستم عصبی است. همۀ اعصاب دیگر تحت تأثیر چیزی قرار می گیرند که درون این عصب اتفاق می افتد. این عصب فرماندهی هزاران عصبی را که در بدن پراکنده اند به عهده دارد. چاکراها در عصب ستون مهره ای ریشه دارند و از پایین به بالا پراکنده اند. بنابراین وقتی که ما به بالا و پایین می رویم عصب ستون مهره ای را پالایش می کنیم، و بدین طریق جریان پرانا را در سیستم عصبی افزایش می دهیم. ما در همان حال چاکراها را هم پالایش می کنیم، و آنها را به جنب وجوش و حرکت وامیداریم. این کار به طور خودکار انجام می شود.

 وقتی که در تمرینات پیشرفتۀ یوگا پیشروی بیشتری بکنیم، تحریک عصب ستون مهره ای را به روشهای خاصی افزایش می دهیم. ما با انجام این کاردر واقع چاکراها را تحت تأثیر قرار می دهیم. این کار از طریق تمریناتی صورت می گیرد که هم جنبۀ فیزیکی دارد و هم جنبۀ ذهنی. ما در تمرینات خود مستقیماً روی چاکراها تمرکز نمی کنیم، اما با استفاده از مرکز کنترل خود آنها را به شدت تحت تأثیر قرار می دهیم. درین دروس گهگاه بسته به موقعیت و تجربیاتی که پیش می آید، ذکری از چاکراها به میان می آوریم، اما همانطور که با فکر کردن زیاد دربارۀ موتور ماشین رانندگی مان را مختل می کنیم، تمرکز زیاد روی چاکراها هم ذهن ما را از تمرینات  معنوی منحرف می کند.

ما تا اینجا هم با پرانایاما و مدیتیشن داریم کارهای زیادی روی چاکراها انجام می دهیم. اینکارها دارد خود به خود و در زیر پوشش انجام می شود. بنابراین آسان بگیرید و از رانندگی لذت ببرید.

استاد در درون شماست.  


درس 46: پرانایاما، پرسش و پاسخ - بالا کدام طرف است؟



پرانایاما، پرسش و پاسخ - بالا کدام طرف است؟

پرسش: چرا ما در موقع دم سوشومنا را بطرف بالا دنبال می کنیم و موقع بازدم بطرف پایین؟ آیا اگر این کار را در جهت عکس هم انجام بدهیم ، کار می کند؟ یعنی در موقع دم بطرف پایین برویم و در وقت بازدم بطرف بالا؟

پاسخ: در مراحل ابتدایی، پرانایاما در هر دو جهت عمل می کند. با تنفس اسپاینال ابتدایی بهر دو صورت می توان عمل کرد. هرچند که بعداً آشکار خواهد شد که روش بهتر اینست که سوشومنا را در موقع دم بطرف بالا و در بازدم بطرف پایین دنبال کنیم.این امر وقتی مشخص خواهد شد که بخواهیم آن دسته از تمرینات پیشرفتۀ یوگا را که مستلزم حبس کردن نفس با ریۀ پر است انجام دهیم.در این زمان لازم است که برای انجام این تمرینات در قسمت بالای بدن، توجه مان به جایی نزدیک به بالای سوشومنا معطوف شود. هم چنین مواقعی پیش می آید که در حالی که ریه ها خالی است، تنفس خود بخود متوقف می شود، که این کار به بیولوژی داخلی آزاد شدن پرانا از مخزن عظیم خود در نزدیکی انتهای ستون فقرات مربوط می شود. این امرخود را بصورت تخلیۀ ریه ها وبعد کشیده شدن بطرف بالا از ناحیۀ نزدیک ستون فقرات نشان می دهد. ما یاد می گیریم که این روند بالا کشیدن خود بخودی را که در موقع خالی بودن ریه ها رخ می دهد تسهیل کنیم، تا توجه ما در آن موقع به محلی نزدیک ستون فقرات باشد نه به بالای آن. در واقع این دو نوع توقف نفس برای آنکه توجه ما در موقع تنفس اسپاینال در چه مسیری روی سوشومنا حرکت کند عامل تعیین کننده ای است.

وقتی تنفس متوقف می شود، ما بدون تردید می دانیم که کدام طرف بالاست. در نهایت، اینکه نفس مان  ما را در سوشومنا بکدام جهت می برد اصلاً بدون حساب و کتاب نیست.

ما در ادامۀ این دروس به جرئیات بیشتری دربارۀ نگهداشتن یا تعلیق نفس که " کامباکا" نامیده می شود خواهیم پرداخت. با بالا رفتن در درون سوشومنا در موقع دم و پایین رفتن در موقع بازدم، ما می توانیم مطمئن باشیم که یک اساس درست برای تمام تمریناتی که در آینده می خواهیم انجام دهیم گذاشته ایم.

استاد در درون شماست.


درس 45: پرسش و پاسخ - کُند شدن تنفس



پرسش و پاسخ - کُند شدن تنفس

پرسش: ازوقتی که تمرین پرانایاما را شروع کرده ام، نحوۀ نفس کشیدنم تغییر کرده است. اوایل بنظر می رسید که نمی توانم یک ریتم مشخص را دنبال کنم. گاهی اوقات وقتی که آهسته نفس می کشیدم، یا از نیاز به تنفس عقب می ماندم و یا جلو می افتادم. ولی اخیراً آهنگ تنفسم حالت یکنواختی پیدا کرده است، بطوریکه اینطور بنظر می رسد که حتی وقتی که خیلی کندتر نفس می کشم بازهم به اندازۀ کافی هوا دارم. بعضی اوقات انگار که نفس کشیدنم متوقف می شود. آیا این طبیعی است؟ آیا ممکن است که با کند کردن تنفس تا حد متوقف شدن به خودم آسیب برسانم؟

پاسخ: تجربۀ شما خیلی خوبست. این نشان می دهد که سیستم عصبی شما دارد از درون رشد می کند، و نیروی زندگی دارد بالا می آید تا جانشین کاهش اکسیژن دریافتی بشود. همین باعث می شود که با وجود کند شدن تنفس احساس راحتی کنید و فشاری احساس نکنید. این نتیجۀ طببعی پرانایاما است و تا وقتی که درین  روند بخود فشار وارد نیاورید، به شما آسیبی نمی رساند.

 این امر از یک اصل کلی طبیعی ناشی می شود، که پرانایاما براساس آن اصل به رشد سیستم عصبی کمک می کند. یادآوری می کنم که پرانایاما در واقع بمعنی "محدود کردن نیروی زندگی" است. وقتی که ما نیروی زندگی رابشکلی ساده و بدون فشار محدود می کنیم، چیزی خلق می شود. محدود کردن ملایم نفس نوعی خلأ بیولوژیک ایجاد می کند. نوعی مَکِش مختصر نیروی زندگی در ما. بدن باید بطریقی این کمبود نیروی زندگی را جبران کند. او اینکار را با بیرون کشیدن نیروی زندگی از مخزن عظیم پرانا در درون بدن انجام می دهد- و این پرانا از اعماق سیستم عصبی به بیرون جریان می یابد. این یک جنب و جوش و تحرک جدید در سیستم عصبی است، و بیرون ریزی پرانا از درون با تأثیرات نرم کنندگی و پالایش عظیمی همراه است. این روند، از تمام نتایجی که از پرانایاما عاید ما می شود مهمتر است. درست بدنبال این جریان پرانا که در اثر تمرین پرانایاما بالا می آید، جریان پر برکت سرورآگاهی خالص است که در اثر مدیتیشن بالا می آید، مشروط بر اینکه  ما هر روز بطور مرتب به تمرین مدیتیشن ادامه دهیم.

همۀ ما با فواید بکارگیری اصل محدودیت در تمام عرصه های زندگی آشنا هستیم. اگر ما بملایمت در برابر چیزی که نیاز فوری بنظر می رسد مقاومت کنیم، بدون شک بنحوی از اینکار سود می بریم. این امر بخصوص وقتی بیشتر صادق است که ما در ارضای نیازهای مادی خود زیاده روی کرده باشیم، کاری که ما در زندگی مصرفی جدید به آن خو گرفته ایم. عبارت خردمندانۀ " میانه روی در همه چیز" را همه شنیده اید. یک مثال ساده و آشکار آن خوردن است. اگر ما در خوردن خود قدری محدودیت ایجاد کنیم، شروع به سوزاندن چربی های اضافی که در بدنمان ذخیره شده است می کنیم تا کمبود غذای دریافتی را جبران کنیم. این کار باعث پالایش کلی دربدن می شود، بشرط آنکه در این کار افراط نکنیم و خود را به بیماری آنورکسیا ( بی اشتهایی عصبی) مبتلا نکنیم.

این اصل در بیشتر عرصه های زندگی صادق است. اگر ما کمی جلوی مخارج غیر ضروری خود را بگیریم، پس از مدتی می بینیم که پی انداز قابل ملاحظه ای داریم. اگر شغل خود را از دست بدهیم، که بنظر حادثۀ ناخوشایندی است، اغلب کار بهتری پیدا می کنیم.زندگی هر محدودیتی را بشیوه ای خاص و غالباً با چیزی بهترجبران می کند. هیچ شکی نیست که اگر ما جلوی افراط کاریهایمان را بگیریم و طزیق اعتدال پیش بگیریم، چیزهای بیشتری در زندگی خواهیم یافت. در خیلی از امور زندگی  اصل " هر چه کمتر بهتر" صادق است.

این اصل درمورد مدیتیشن هم صادق است. وقتی که بسادگی جانب مانترا را می گیریم، به ملایمت جلوی جریان بی پایان افکار را که همیشه درآن غرق هستیم  می گیریم. بیاد داشته باشید که ما در مراقبه به معنی مانترا توجه نمی کنیم، با این وجود ذهن را به مانترا مشغول می کنیم. ذهن را بخواب نمی بریم، بنابراین وقتی به آن فرصت کمتری بدهیم که به معنی بچسبد، نوعی خلأ در ذهن ایجاد می شود. بعد چه می شود؟ همه این را می دانیم. توجه ما به سطوح آرامتر و آرامتر می رود، تا اینکه ذهن بطور کامل در گسترۀ عظیم و ساکتِ سرورآگاهیِ خالص متوقف می شود.با محدود کردن مختصر جریان ذهنی، ما یک خلأ ایجاد می کنیم که سرورآگاهی خالص را بدرون ما می کشد.

می گویند طبیعت از خلأ متنفر است و هجوم می آورد تا آن را پر کند. این حقیقت دارد. بیشتر یوگا متکی به بهره گیری از این اصل است تا سیستم عصبی بشری را تحریک کند، و آن را به سطح بالاتری از کارکرد و تجربه ببرد.

ما معمولاً بطور داوطلبانه در مورد چیزهایی که برای زندگی ما حیاتی بنظر می رسند محدودیت ایجاد نمی کنیم. با این وصف اگر اصل جبران وتاوان را که در همه جا عمل می کند درک کنیم، فرصتهای بهتری در زندگی بدست خواهیم آورد تا با مهارت بیشتر پیشرفت کنیم. پرانایاما یک مثال بارز بکارگیری این اصل است. همانطور که خواهید دید، پرانایاما بدرون جوهر وجودی ما و به اعماق وجود ما دسترسی پیدا می کند، ونقش عظیمی در بیرون کشیدن این جوهر وجودی مان دارد، و ما را قادر می کند که درخشش اکستاتیک داشته باشیم.

استاد در درون شماست.


درس 44: پرانایاما، پرسش و پاسخ - یافتن عصب ستون مهره ای



پرانایاما، پرسش و پاسخ - یافتن عصب ستون مهره ای

پرسش: من در یافتن عصب ستون مهره ای مشکل دارم. نمی دانم که آن مثل یک عصب است یا یک لوله؟ شما هردو را ذکر کردید. آیا ویژگی خاصی مثل رنگ، طعم یا ویژگی حسی مشخصی دارد؟

پاسخ: ما بدون هیچ کوششی عصب ستون مهره ای را  مانند یک لولۀ نازک مجسم می کنیم که از محل پرینه (محل چاکرای اول ، نقطه ای بین مقعد و آلت تناسلی) تا نقطه ای بین دو ابرو ادامه دارد. در پرانایاما، ما در موقع دم آنرا از محل پرینه تا مرکز ستون فقرات و بعد تا مرکز سر پی می گیریم. سپس بطرف جلو تغییر مسیر می دهیم و آنرا تا نقطه ای در مرکز دو ابرو دنبال می کنیم. در بازدم این عصب را در همان مسیر از بالا به پایین تعقیب می کنیم، و این کار را در هر نفس تکرار می کنیم. اگر در موقع پرانایاما متوجه شدیم که عصب ستون مهره ای را از بالا به پایین و بالعکس دنبال نمی  کنیم، به آرامی توجه مان را به آن برمی گردانیم. ما تصویر عصب درون مهره ای را بزور در ذهنمان مجسم نمی کنیم، فقط به آرامی به آن توجه می کنیم.جزئیات خود بخود خواهند آمد.

عصب ستون مهره ای یا سوشومنا چیست؟ آیا آن فقط یک تصویر ذهنی است که ما باید برای همیشه در پرانایاما در ذهن مجسم کنیم؟ فقط همین؟ خوشبختانه  نه. تجسم عصب ستون مهره ای و دنبال کردن آن از بالا به پایین و بالعکس در پرانایاما فقط یک شروع است. در آغاز این مثل جستجو در یک زمین است که به ما گفته شده که یک رگۀ غنی طلا در زیر آن است. بعد ما شروع به کندن می کنیم، و بزودی به طلا می رسیم. از آن ببعد تجسم یا دنبال کردن تصویر ذهنی آن، کیفیتی کاملاً متفاوت پیدا می کند. ما درمی یابیم که به طلا رسیده ایم و دیگر جستجو لازم نیست. ما اکنون جای آن را می دانیم، درخشش آن را روی صورتمان حس می کنیم و با به حقیقت پیوستن آن تجسم ما کامل می شود.

پس تجسم عصب ستون مهره ای فقط آغاز کار است، ما باید از جایی شروع کنیم. بمرور که ما مسیر این عصب را در تنفس خود دنبال می کنیم، چیزی در درون ما شروع به رخ دادن می کند. چیزی شروع به بالا آمدن می کند. ممکن است یک حس باشد یا یک رنگ یا یک صدا. بهر حال چیزی را تجربه می کنیم، اما بدان توجهی نمی کنیم و به تمرین ادامه می دهیم. همۀ حواس در حوزۀ داخلی عمل می کنند و ما داریم بتدریج آنها را باز می کنیم. اینکه اول چطور ستون فقرات را مجسم می کنیم، بستگی به شرایط ویژۀ خودمان دارد. بستگی به الگوی پالایشی دارد که درموقع پرانایاما و مدیتیشن در ما صورت می گیرد.الگوی پالایش ما به هر شکلی که صورت بگیرد، ما نهایتاً چیز جدیدی را کشف خواهیم کرد. آن چیز عصب ستون مهره ای یا سوشومنا است. با این اکتشاف ما داریم شاهراهی را بسوی بی نهایت باز می کنیم.

آنچه که ما در پرانایامای ستون مهره ای انجام می دهیم پیدا کردن و باز کردن همزمان این عصب است. در واقع ما با باز کردن آن، آن را می یابیم. و بعد به بازکردن آن ادامه می دهیم. این کار برای مدت طولانی بصورت یک تجسم صرف باقی نخواهد ماند.

بزودی ما اجزاء قدرتمند دیگری به تمرین پرانایامای خود اضافه می کنیم که به بازکردن سریعتر عصب ستون مهره ای کمک خواهد کرد. آنها کمک زیادی به تنفس و تجسم می کنند. وقتی شما دارید برای رسیدن به طلا زمین را می کنید، ممکن است بخواهید از دینامیت استفاده کنید. در اینجا مقدار زیادی دینامیت هست که ما بزودی آنها را در اختیار شما قرار خواهیم داد. از آن ببعد وقتی که دارید در عصب ستون مهره ای بالا و پایین می روید، چیزی بسیار واقعی را کشف خواهید کرد. عصب ستون مهره ای از درون  آشکار و بوضوح قابل رؤیت می شود. این دیگر چندان تجسم نیست. شما خود را درون آن خواهید یافت و  ابعاد درونی خود را تجربه خواهید کرد. درخشش اکستاتیک شما را پر می کند و شما را از درون گسترش می دهد.

در مرحله ای از تمرین شما به حقیقتی دست می یابید که بسیار آرامش بخش و در عین حال ترسناک است. شما درمی یابید که در حالی که دارید بدنبال عصب ستون مهره ای می گردید، عصب ستون مهره ای هم دارد بدنبال شما می گردد. با یافتن عصب ستون مهره ای، عصب ستون مهره ای هم شما را یافته است.از آن ببعد عمل جستحو جابجا می شود. تابحال شما بودید که داشتید جستجو می کردید و زمین را می کندید. یافتن عصب ستون مهره ای وضع را دگرگون می کند. حالا این عصب بیدار شده است و کار جستجو را انجام می دهد و به همه جا در درون شما گسترش می یابد و همۀ سلولهای شما را از درون پالایش میکند. شما شاهد یک نمایش عظیم پاکسازی کیهانی خواهید بود، و بدرون اقیانوسی از اکستسی می افتید. این تجربۀ بسیار مسرت بخشی است. حالا شما شاهد دست اول آن چیزی هستید که از هزاران سال قبل در متون مذهبی و نوشته های مربوط به حقیقت بشری دربارۀ آن صحبت شده است.

یافتن عصب ستون مهره ای چنین است ، مثل یافته شدن است. از آن ببعد وارد حال وهوای تسلیم می شویم و می گذاریم که فرایند الهی شدن درما صورت بگیرد، زیرا حالا دیگر درین جستجو تنها نیستیم. در واقع ما هرگز تنها نبوده ایم. اما این بدان معنی نیست که ازین ببعد باید دست روی دست بگذاریم  وکاری انجام ندهیم. کارهای زیادی برای انجام دادن داریم. روشهای بیشتری می توانیم بکار بگیریم تا روند دگرگونی را تسهیل کنیم. بنابراین به تمرینات روزانۀ خود ادامه می دهیم و بتدریج با توجه به توانایی خود تمرینات پیشرفتۀ دیگری را اضافه می کنیم. ما درین سفر هرگز بیکار نمی مانیم. ممکن است که از اکستسی لبریز شویم، اما هنوز چیزهای بهتری هست که باید تجربه کنیم.

استاد در درون شماست.


درس 43: پرانایاما، پرسش و پاسخ - ارتباط با مدیتیشن



پرانایاما، پرسش و پاسخ - ارتباط با مدیتیشن

پرسش: من در اولین جلسۀ پرانایاما احساس سرورانگیز خوبی داشتم، و این احساس در زمان مدیتیشن هم ادامه پیدا کرد. من خود را تحت تآثیر احساسات لذت بخشی یافتم که از ستون فقراتم بالا می آمد و حالت مورمور در من ایجاد می کرد. من دریافتم که در طول مدیتیشن هم حواسم متوجه ستون فقراتم بود. آیا این اشکالی ندارد؟ چه رابطه ای بین پرانایاما و مدیتیشن هست؟ آیا پرانایاما هم نوعی مدیتیشن است؟ آیا پرانایاما را می توانیم بعنوان یک تمرین معنوی مستقل بدون مدیتیشن که یاد گرفته ایم انجام دهیم؟

پاسخ: تجربۀ اولیۀ شما بسیار زیبا بوده و شمه ای بوده است از آن تجربیات دلپذیری که در آینده خواهد آمد. بگذارید آنها الهام بخش شما در راه رسیدن به روشن بینی باشد. با تمرین مرتب پرانایاما و مدیتیشن تجربیات شما بسیار عمیقتر و دلپذیرتر خواهد شد.

اگر تحریکاتی در موقع پرانایاما و مدیتیشن  پیش می آید، زیاد به آنها توجه نکنید . این امر هم درمورد چیزهای مطبوع صدق می کند و هم چیزهای نامطبوع.  فقط بسادگی به روال معمول تمرین خود، خواه پرانایاما باشد و خواه مدیتیشن ادامه دهید.  اگر این تحریکات آنقدر ادامه پیدا کرد که شما نتوانستید به آسانی به تمرینات خود برگردید،  بگذارید توجهتان برای مدتی به این تحریکات معطوف شود، بدون اینکه به آنها با نظر مساعد نگاه کنید یا  دربرابر آنها مقاومت کنید. وقتی که آرام شدند، شما باید بتوانید بدون سعی به تمرین خود برگردید.

تحریکات و حسهای لذت بخشی که ما در موقع پرانایاما و مدیتیشن تجربه می کنیم می توانند گول زننده باشند. خیلی طبیعی است که ما گرایش پیدا کنیم که جذب این حالات شویم. بخش گول زنندۀ آنها در این است که ما ممکن است برخاستن این حالتهای لذت بخش را با خود تمرین اشتباه بگیریم و توجه مان بیش از حد به آنها معطوف شود. بخاطر داشته باشید که برخاستن این تجربیات در نتیجۀ درست انجام دادن تمرینات است. برای پیشرفت کردن، ما بایستی تمرینات خود را ادامه دهیم و خود را در تجربیات اکستاتیکی که از آنها برمی خیزد و حواس مارا بخود مشغول می کند، غرق نکنیم. البته این بدان معنی نیست که ما نباید به این تجربیات خوشامد بگوییم. نه، در واقع هدف ما از انجام تمرینات پیشرفتۀ یوگا دست یافتن به یک زندگی اکستاتیک است، و با ادامۀ این تمرینات این تجربیات اکستاتیک به زندگی روزمرۀ ما راه می یابند و بخشی از زندگی روزانۀ ما می شوند. این آن چیزی است که ما می خواهیم. بنابراین هروقت که آنها در طول پرانایاما و مدیتیشن می آیند، ما با خوشحالی به آنها خوشامد می گوییم و به تمرین خود برمی گردیم، و با این روش برخاستن تجربیات اکستاتیک را در زندگی خود افزایش می دهیم. بزودی ما دربارۀ چگونگی برقراری یکپارچگی در تمریناتمان در طول تجربۀ اکستسی بتفصیل صحبت خواهیم کرد. بموقع، اکستسی تجربۀ مسلط در طول تمرینات ما خواهد شد، و این چالشی منحصر بفرد در راه روشن بینی خواهد بود. این لذت بخش ترین چالش زندگی ما خواهد بود.

گاهی پیش می آید که متوجه می شویم که در طول مدیتیشن داریم پرانایاما انجام می دهیم یا بالعکس هروقت اینطور شد، به سادگی به تمرینی که داشتیم انجام می دادیم برمی گردیم. ما نباید سعی کنیم که هردو را باهم انجام دهیم. تکیۀ هردوی آنها بر سهولت توجه است. یعنی که در مدیتیشن ما به آساتی به مانترا برمی گردیم، و در پرانایاما به تنفس ستون مهره ای. اگر ما سعی کنیم که به هردو باهم توجه کنیم، توجه ما تقسیم شده و حواسمان از هردو تمرین پرت می شود. بنابراین ما اول پرانایاما را انجام می دهیم، بعد مدیتیشن. این فرمولی است برای بدست آوردن بهترین نتیجه.

مدیتیشن و پرانایاما دو تمرین کاملاً متفاوت هستند با دو هدف کاملاً متفاوت. مدیتیشن درما سکوتِ سرورآگاهیِ خالص را القاء می کند، و پرانایاما عصب های ظریف را شل و نرم می کند و جریان پرانا را در آنها بروشهای خاصی تحریک می کند. این کار فرصتی برای سرورآگاهی خالص فراهم می کند تا بطور پویا (دینامیک) در سیستم عصبی جریان یابد. این وضعیت، اول بصورت گسترش فزایندۀ اکستسی تجربه می شود، وبعد بصورت برخاستن یک خودآگاهی  سرورانگیزفراگیر. پرانایاما با مدیتیشن هم مرز است، اما مدیتیشن نیست. مدیتیشن هم مرز پرانایاما است، اما پرانایاما نیست. می توان گفت که هردوی آنها از دو جهت مخالف بسوی خط ظریفی که بین سرورآگاهی خالص وپرانا که در همه جای ما وجود دارند می آیند. با انجام پشت سرهم پرانایاما و مدیتیشن ما کم کم این مرز را از دو طرف از بین می بریم. این یک تلاش مضاعف است و فایدۀ اصلی انجام پشت سرهم هردوتمرین این است که ما را سریعتر به مقصود برساند.  

پرانایاما در اشکال مختلف خود دارای ارزش زیادی است، و ما از آن حداکثر استفاده را می کنیم. این تمرین شاه کلید گشودن سیستم عصبی انسان بروی تجربۀ الهی است. اما پرانایاما جانشینی برای مدیتیشن نیست. تنها از طریق مدیتیشن است که سرورآگاهی خالص در سیستم عصبی نفوذ می کند. پرانایاما و دیگر تکنیک های یوگا که در مورد آنها صحبت خواهیم کرد، تا حد زیادی زمینه را برای بالا آمدن سرورآگاهی خالص فراهم می کنند. آنها وسایلی برای گسترش سرورآگاهی بطرف بیرون هستند، اما علت اصلی بالا آمدن آن نیستند. مدیتیشن هست. بهمین دلیل پرانایاما بعنوان یک تمرین مستقل و بدون مدیتیشن توصیه نمی شود.

مدیتیشن بتنهایی می تواند تمرین شود. آن یک تمرین کامل است که طی یک دورۀ طولانی به شکوفایی سرورآگاهی خالص در فرد می انجامد. بهمین دلیل است که مدیتیشن برای کسانی که نمی خواهند با تمرینات پیشرفتۀ یوگا بر سرعت خود بیفزایند کافی است. مدیتیشن بهترین تمرین منفردیست که فرد می تواند انجام دهد.

از طرف دیگر تمرین پرانایاما بدون مدیتیشن می تواند بطرق مختلف فرد را آسیب پذیر کند. مجسم کنید که شما زمینی را شخم بزنید و خاک غنی آنرا مرتب زیرورو کنید. این خاک بارور است و آمادۀ هر دانه ایست که در آن کاشته شود. چه چیزی در آن خواهید کاشت؟ اگر شما عمیقاً و با روشهای مؤثر مدیتیشن کنید، بذر سرورآگاهی خالص را در سراسر آن خواهید کاشت و آن بذرها ریشه می گیرند و رشد خواهند کرد و زمین را سرشار از سرور و شادی خواهند کرد. اما اگر مدیتیشن نکنید و چیز خاصی را درین زمین که بکمک پرانایاما بارور شده نکارید، چه چیزی در آنجا رشد خواهد کرد؟ بهرحال چیزی رشد خواهد کرد. اما چه چیز؟ هرچیزی که در دسترس باشد، بعضی تمایلات، بعضی افکار، بعضی عواطف. هرچیزی که پیش آید و درآن حوالی باشد. حقیقتش را بخواهید علفهای هرز زیادی در آنجا رشد خواهد کرد، زیرا هیچ محصول سرورآگاهی خالص آنجا را پر نکرده است. بهمین دلیل است که تمرین پرانایاما به تنهایی در طول ماهها وسالها نه تنها مفید نیست، بلکه ممکن است زیانبار هم باشد. در بعضی از افراد تمرین نامتعادل می تواند منجر به افزایش انعطاف ناپذیری، خودستایی، اضطراب، خشم و بداقبالی شود. ااگر بعد از پرانایاما مدیتیشن کنید، عکس این حالات بوفور پیش خواهد آمد. شفقت، انعطاف پذیری، دلسوزی، صلح و شادی درشما رشد می کند و بسیاری اقبالهای خوب بشما روی خواهد کرد.

استاد در درون شماست.  


درس 41: پرانایاما - تنفس ستون مهره ای یا اسپاینال



پرانایاما - تنفس ستون مهره ای یا اسپاینال

اکنون ما می خواهیم یک تمرین پیشرفتۀ تنفسی ( پرانایاما) را که تنفس ستون مهره ای نامیده می شود، شروع کنیم. این تمرین از چندین جزء مختلف تشکیل شده است و درست قبل از شروع مدیتیشن روزانه انجام می شود.

خیلی راحت بنشینید، و تکیه گاه داشته باشید، و درست مثل وقتی که می خواهید مراقبه کنید چشمان خود را ببندید. در حالیکه دهانتان بسته است خیلی آهسته و عمیق از راه بینی نفس بکشید. این کار را خیلی راحت انجام دهید و به خودتان فشار نیاورید. هرچه می توانید آهسته تر و عمیق تر نفس بکشید بدون آنکه احساس ناراحتی کنید. قهرمان بازی درنیاورید. عضلات خود را طوری بکار بگیرید که هر نفس از شکم شروع شود و تمام قفسۀ سینۀ شما را تا استخوان ترقوه پرکند، و بعد به آهستگی پایین برود. با هر بالا آمدن دم، توجه تان را در درون یک رشتۀ نازک یا یک لوله به طرف بالا حرکت دهید. مجسم کنید که این لوله از نقطۀ پرینه (مقعد) شروع شده، از درون مرکز ستون فقرات بالا می رود و از طریق ساقۀ مغز به مرکز سرتان می رسد. در مرکز مغز این عصب ظریف بطرف جلومی چرخد و به نقطۀ بین دو ابرو می رسد. با یک دم عمیق و آهسته بگذارید تا توجه تان بتدریج در درون این عصب از پایین به بالا حرکت کند و تمام مسیر پرینه تا نقطۀ بین دو ابرو را طی کند. وقتی که بازدم انجام می دهید باز همین مسیر را از بالا به پایین از نقطۀ بین دو ابرو تا پرینه پی بگیرید. بعد با دم بعدی دوباره همین مسیر را تا بالا تا نقطۀ بین دو ابرو طی کنید و در بازدم تا نقطۀ پرینه پایین بروید و همینطور ادامه دهید.

تنفس ستون مهره ای را با پنج دقیقه شروع می کنیم و آنرا قبل از مدیتیشن روزانه انجام می دهیم. در فاصلۀ بین پرانایاماو مدیتیشن  از جا بلند نمی شویم. در سر جایمان باقی می مانیم و بلافاصله شروع به مراقبه می کنیم. حدود یک دقیقه در سکوت می نشینیم و سپس بدون سعی شروع به تکرار مانترا می کنیم، و روال مدیتیشن را بهمان شکل که یاد گرفته بودیم دنبال می کنیم. به محض اینکه انجام مرتب پرانایاما و مدیتیشن برایمان راحت شد، مدت پرانایاما را از پنج دقیقه به ده دقیقه افزایش می دهیم. پس ده دقیقه پرانایاما  و بیست دقیقه مدیتیشن دوبار در روز انجام می دهیم و این کار را بطور مرتب ادامه می دهیم.

بعداز یک هفته یا بیشتر، وقتی که احساس کردید در ده دقیقه پرانایاما قبل از مدیتیشن تثبیت شده اید و ادامۀ آن برایتان راحت شده است، عناصر زیر را به تمرین تان اضافه کنید. در موقع بازدم دریچۀ  نای ( اپی گلوت) را قدری ببندید بطوریکه خروج هوا از ششها بسختی صورت گیرد. دریچۀ نای دریچه ایست در گلوی شما که در موقع بلع یا وقتی که نفس خود را حبس می کنید، بطور خودکار راه لوله های هوایی (تراچیا) را می بندد. با بستن قسمتی از این دریچه در موقع بازدم یک صدای آرام هیس مانند در گلوی شما ایجاد می شود، که به آن " اوجایا" می گویند. این کار رابه راحتی انجام دهید و بخود فشار نیاورید. ریتم آهستۀ عمیق تنفس را که به آن عادت کرده بودید ادامه دهید درحالی که محدودیت مختصر در گلو را در موقع بازدم به آن اضافه می کنید. در موقع دم به عکس گلویتان را ریلکس کرده بیش از حد معمول باز کنید. مانع آمدن هوا به درون ریه نشوید. بگذارید که عمیق ترین قسمت گلویتان براحتی و کاملاً گشوده شود. دهانتان را در موقع پرانایاما بسته نگهدارید، مگر اینکه بینی تان بسته باشد و نتوانید از آن براحتی نفس بکشید. در این صورت از دهانتان استفاده کنید.

اگرچه همۀ این کارهای مکانیکی در ابتدا ممکن است پیچیده بنظر برسد، خیلی زود با تمرین مرتب بصورت عادت در می آید. وقتی که این عادت های مکانیکی بخوبی جا افتاد، تنها کاری که باید بکنید اینست که در تنفس عمیق و آهستۀ خود توجه تان را در عصب ستون مهره ای از پایین به بالا و از بالا به پایین حرکت دهید و هروقت متوجه شدید که توجه تان از این روال آسان بالا و پایین رفتن در موقع تنفس ستون مهره ای منحرف شده، به اسانی دوباره به آن برگردید، بدون اینکه فشاری بخود بیاورید. همیشه بسادگی به روال شرح داده شدۀ توجه به تنفس برگردید، همانطور که در مدیتیشن بآسانی به مانترا برمی گردید.

این تمرین تنفسی سیستم عصبی را آرام می کند، و زمینۀ پرباری برای مدیتیشن عمیق فراهم می کند. با شروع تمرین تنفسِ ستون مهره ای، ما هم چنین زمینه را  برای افزودن تمرینات دیگری که جریان پرانا را در بدن بنحو قابل ملاحظه ای افزایش می دهد آماده می کنیم. وقتی که تمریناتی که تابحال یاد گرفته ایم بخوبی ادامه دادیم و در آنها تثبیت شدیم، آماده می شویم که با ملایمت به بیدار کردن انبارۀ عظیم پرانا در نزدیکی انتهای ستون فقرات بپردازیم.

استاد در درون شماست.


درس 39: کاشتن بذر آگاهی در سیستم عصبی



 کاشتن بذر آگاهی در سیستم عصبی

معمولاً وقتی کسی از دوستان دچار ناراحتی شدید می شود به او توصیه میک نند که برای مدتی بآرامی و بطور عمیق نفس بکشد. این کار بدون استثنا اثر آرامش بخشی روی سیستم عصبی، ذهن و احساسات ما دارد.

می دانید چرا؟ چون این کار اعصاب ما را نرم ورها می کند. تنش ها عصبهای ما را سفت و منقبض می کند و این امر مانع از جریان یافتن آگاهی در درون ما می شود. تنفس عمیق عصبهای ما را شل کرده،  جریان آگاهی را در ما تسهیل می کند، وهمین امر باعث آرامش ما می شود.

گفتن اینکه آگاهی در ما جریان می یابد، بیش از حد ساده کردن است. در حالی که در حقیقت همۀ آنچه هست جریان آگاهی است. توصیف درست تر اینست که بگوئیم که "نیروی زندگی " در ما جریان می یابد. اما نیروی زندگی چیست؟  نیروی زندگی اولین جلوۀ آگاهی در ماده است که پرانا نامیده می شود، که معنی آن " واحد اولیه " است. در تئوری ریسمانها (1) در فیزیک مدرن، مینیسکیول یا ریسمانهای انرژیِ زیر اتمی که تصور می شود  ذرات اولیۀ سازندۀ همه چیز در جهان باشد، همان پرانا می باشد. در هر صورت، ما می دانیم که تأثیرگذاری بر روی پرانا (نیروی زندگی)  در بدن انسان تأثیرات قابل ملاحظه ای روی سیستم عصبی و تجربۀ ما می گذارد.

مدیتیشن یکی از راههای تأثیرگذاری بر روی پرانا در وضعیتی است که ذهن کنترل را بعهده دارد.   ذهن بشری از جریان یافتن انرژی در اعصاب مغز پدید می آید. در مدیتیشن، ما بصورتی روشمند به انرژی( پرانا) اجازه می دهیم که آرام بگیرد، و ما را به منشأ بنیادین و پنهان آن انرژی، که ما آنرا بصورت سرورآگاهی خالص تجربه می کنیم، ببرد. در مدیتیشن ذهن به آسانی به ورای ذهن و ورای پرانا برده می شود. این قابلیت و توانایی خارق العاده ایست که ما داریم.

علاوه بر مراقبه، راههای دیگری برای تأثیرگذاری روی پرانا وجود دارد، که با پالایش سیستم عصبی باعث پیوستن دو  طبیعت درونی و بیرونی ما می شود. همانطور که گفتیم، کنترل تنفس می تواند تأثیرات قابل توجهی روی تجربیات ما داشته باشد. با کنترل تنفس  به شیوه های خاص، می توان تأثیرات قابل پیش بینی مشخصی را ایجاد کرد. به این دانش "پرانایاما" می گویند که به معنی "مهار کردن پرانا" است. آنچه که ما بصورت خارجی انجام میدهیم اصطلاحاً کنترل تنفس نامیده می شود. اما پرانایاما چیزی بیش از کنترل فیزیکی تنفس است. کارهای دیگری هم انجام می شود که تأثیرات تنفس را عمیقتر و وسیعتر می کند.  ذهن و بدن به روشهایی بجز کنترل تنفس در این جریان درگیر می شوند. همۀ این تمرینات با هم سیستم عصبی ما را به روشهایی آرام کرده، پرورش می دهند  و باعث می شوند که تأثیرات تمرین اصلی مدیتیشن تا حد بسیار زیادی افزایش یابد
.
فرض کنید که سیستم عصبی ما یک دانه است. ما این دانۀ خفته و ساکت را از طریق مراقبۀ روزانه بیدار کرده ایم. حالا می خواهیم خاک سیستم عصبی خود را آماده کنیم تا دانۀ سرورآگاهی خالص در درون ما رشد کند و قوی شود و به حرکت و جنبش درآید.

لابد می خواهید بدانید که تنفس چطور بر جریان پرانا در بدن ما تأثیر می گذارد. دربدن بین نفس، ذهن، جریان پرانا و هریک از جنبه های کارکرد بیولوژیک ما یک رابطۀ الکترو مغناطیس وجود دارد. تمام اینها باهم مرتبطند. برای همین است که وقتی که مدیتیشن می کنیم تنفس ما بطور خود بخودی آرام می شود و تمام متابولیسم کند می شود. در موقع پرانایاما وقتی که ما آگاهانه نفس را آهسته می کنیم و بطور ذهنی آنرا به مسیر ویژه ای می بریم، جریان پرانا را در آن مسیر تجت تأثیر قرار می دهیم. این کار مثل القاء یک جریان الکتریکی در سیم بوسیلۀ آهن رباست. بنابراین، استفاده از نفس در هماهنگی با ذهن، ما را قادر می کند که در یک کانال خاص از سیستم عصبی مان، که نقش کلیدی در پدید آمدن روشن بینی دارد، یک پالایش انتخابی آنجام دهیم. این کانال یک عصب نازک نخ مانند است که از درون ستون مهره ها می گذرد و به درون مغز می رود. نام آن سوشومنا است. پالایش وباز کردن این عصب جایی است که پرانایاما و سایر تمرینات پیشرفتۀ یوگا بر آن تمرکز می کند.

ما با یک تکنیک تنفسی شروع می کنیم که بایستی درست قبل از هر جلسۀ مراقبه انجام شود. پس از مدتی که انجام آن برایمان آسان شد قدم به قدم، عناصر جدیدی به آن  می آفزاییم که قدرت تمرین ما را تا حد زیادی افزایش می دهد.

استاد در درون شماست.


درس 38: برنامۀ زمانی شما چگونه است



برنامۀ زمانی شما چگونه است

ما در اینجا یک با یک مشکل جدی روبرو هستیم، و آن مشکل زمان است. بعد از درس مدیتیشن اکنون ما آماده هستیم که بحث را به حوزه بعدی تمرینات پیشرفتۀ یوگا بکشانیم. اما سؤال اینجاست که آیا شما آماده اید؟

مطمئناً پاسخ شما مثبت است. شمامی خواهید که آنرا بخوانید.

مشکل درینجا خواندن مطلب نیست، مشکل بکارگیری دانش است و اینکه با آن چکار کنید.

درسهای ارائه شده درین سایت نتیجۀ چند دهه تجربه در یوگاست. این حداقل شش ماه طول می کشد تا مهمترین تمرینات پیشرفتۀ یوگا بطور کامل برای شما شرح داده شود، و تأثیرات آن برروی شما توضیح داده شود. وقتی که همۀ نوشته ها آماده شد، شما می توانید در چند روز آنها را بخوانید. البته من به شما توصیه نمی کنم که همۀ تمرینات را به محض اینکه خواندید انجام دهید. این ممکن نیست. هر یک از تمرینات  نیاز به یک دورۀ زمانی طولانی برای یادگیری و جا افتادن دارد، تا فرد بتواند با موفقیت وارد مرحلۀ بعدی شود. اگر کسی سعی کند قبل از آنکه راه رفتن را بخوبی یاد بگیرد شروع به دویدن کند، به احتمال زیاد از پادرمی آید. این در مورد تمرینات پیشرفتۀ یوگا هم صادق است. پیشرفت تدریجی یک چیز لوکس نیست ، یک ضرورت است.
بنابراین مشکل اینجاست که وقتی شما اطلاعات مربوط به همۀ این تمرینات قدرتمند رایکجا بدست بیاورید، چطور می خواهید که بمرور زمان تمرینات خود را بروشی مناسب  افزایش دهید. مسئله این است که هرکس بسته به خط سیر زمانی ویژۀ خود و سرعت پیشرفتش با دیگران متفاوت است. افراد استعدادهای متفاوتی در زمینۀ بکارگیری تمرینات تازه دارند. شما باید سرعت ویژه و خط سیر زمانی ای را که باعث پیشرفت تدریجی و در عین حال با ثبات شما می شود پیدا کنید. روشمند پیش بروید و تمرینات متعدد را باهم شروع  نکنید.  

در گذشته چالش اصلی  دسترسی به دانش معنوی بود. اما در اینجا  چالش  بکارگیری دانش با سرعتی است که به انجام آن تشویق می شوید بدون آنکه زیاده روی کنید و بقول معروف از آن سوی بام بزمین بیفتید.

در زمانهای قدیم اعتقاد بر این بود که اگر تکنیک های معنوی مؤثر وپرقدرت چندین زندگی دیرتر دریافت شود بهتر از آنست که چند دقیقه زودتر در دسترس  قرار گیرد. تمرینات خیلی کم کم و در مدت زمان طولانی براساس وضعیت فردی آموخته می شد. این تفکر با عصر سرعت وبازار همگانی اطلاعات که ما در آن زندگی می کنیم و در آن کاربردهای جدید دانش هر چند سال یکبار جانشین روشهای قدیم می شود، چندان سازگاری ندارد.

اکنون لازمست که  دانش معنویِ تمرینات پیشرفتۀ یوگا با سرعت بیشتر یکپارچه شده و در اختیار همگان قرار گیرد. لازم است که  این تمرینات ساده شود و از حالت اسرارآمیز خود بیرون آید تا بتواند مورد استفادۀ همۀ مردم این عصر علمی قرار گیرد. آنها بایستی در دسترس مردم قرار گیرد و خود آنها تصمیم بگیرند که چطور از آنها بنفع نسل های کنونی و آینده بهره برداری کنند. باید این اتفاق بیفتد وگرنه متدهای انتقال این دانش در عصر جهالت باقی خواهد ماند و عدۀ کمی  از آن بهره خواهند برد. دنیا بیش از این نمی تواند از دسترسی آزادانه  به روشهای مؤثری که طبیعت درونی بشررا آشکار می کند محروم بماند.

بعضی می گویند، "مروارید را نباید جلوی خوک انداخت". شاید دو هزار سال پیش این توصیۀ خوبی برای دارندگان دانش معنوی بود. اگرآنها در آن موقع می خواستند براحتی دربارۀ این امور صحبت کنند، مورد تهاجم تودۀ خشمگین و افراد خرافاتی قرار گرفته و کشته می شدند.

 امروز ما به دیدگاه بازتری نیاز داریم. ما در یک زمان حساس تاریخی قرار داریم. آیا می توانیم به کناری بنشینیم و نژاد بشری را بصورت عوام الناس یا خوک درنظر بگیریم، وفکر کنیم که آنها شایستگی دریافت دانشی که آنها را دگرگون می کند ندارند؟ نه. بشریت بیش از اینست، وشایسته آنست که ابزارهایی را در اختیار داشته باشد که بوسیلۀ  آنها بتواند طبیعت حقیقی خود را تجربه کند. اکنون زمان تغییر است.

ما در مرز یک تغییر جهت عظیم در آگاهی بشری قرار داریم. نتایج آن بسیار عظیم تر ازکشف علمی چند قرن پیش مبنی بر گرد بودن زمین و قرار داشتن خورشید در مرکز منظومۀ شمسی است. اکتشافی که در زمان حاضر صورت می گیرد اینست که درون انسان مرکز تجربۀ الوهیت، حقیقت و خداست. جای دیگری نیست. تجربیات بیرونی چه الهی بنظر برسند یا نه، تنها آینه ای هستند که تجربۀ درونی انسان را منعکس می کنند. هر انسانی دریچه ایست از این جهان بروی نامحدود، و از نامحدود بروی این جهان.

این دروس مهمترین ابزارهای دگرگونی را در اختیار شما می گذارد. ابزارهایی که درهای درون شما را می گشاید. تصمیم گیری در مورد اینکه کدامیک از این تمرینها را بکار بگیرید با خود شماست.  بکارگیری آنها فرقی با استفاده از دانشهای دیگر ندارد همۀ ما یاد گرفته ایم که چطور با احتیاط و بطور مؤثر از تکنولوژیهای قدرتمندی مانند اتومبیل، لوازم برقی، داروهای مدرن، برق، و اطلاعات نا محدود اینترنتی استفاده کنیم. ما می توانیم کاربرد این چیزها را در مدت زمان معقولی یاد بگیریم واز آنها بطور مؤثر استفاده کنیم. این دروس دستورالعمل تمرینات پیشرفتۀ یوگا است. تمرین کنندگان خردمند می دانند که با آنها چه کنند. دیگران بی توجه از کنارآنها می گذرند، و آنها بانتظار زمان مناسب باقی می مانند. این هم بخشی از روند بیداریست.

دانش در اینجا موجود است. به شما پیشنهاد می شود که از آن بهره بگیرید. اما همه را یکمرتبه بکار نگیرید. قدم به قدم پیش بروید. قبل از اینکه در یک تمرین مهارت پیدا کنید و با آن راحت باشید، به تمرین بعدی نروید. اینکارها زمان می برد.

ما اخیراً چهارزانو نشستن را به تمرین مدیتیشن معمول خود افزوده ایم. آیا شما پیشرفت خوبی داشته اید؟  امروز می خواهیم قدم جدیدی در راه این سفر معنوی برداریم- پرانایاما. پرانایاما یک تمرین ترکیبی است که از اجزاء گوناگون تشکیل شده و تأثیر بسیار قابل ملاحظه ای بر روی سیستم عصبی ما دارد. ما با قدمهای ساده ومنطقی پیش می رویم تا بتوانیم بتدریج آنرا بصورت کامل یاد بگیریم. با این وجود، اگر شما هنوز مهارت کافی در تمرین مدیتیشن خود کسب نکرده اید، و همزمان دارید سعی می کنید که چهارزانو بنشینید، شروع تمرین پرانایاما برای شما خیلی زود است. خیلی خیلی زود است. پس صبر کنید تا مدیتیشن و چهارزانو نشستن برایتان راحت شود ودر آن تثبیت شوید. شما ممکن است از چهارزانو نشستن صرفنظر کنید. اشکالی ندارد. اما هنوزقبل از آنکه تمرین پرانایاما را شروع کنید، باید مطمئن بشوید که انجام مدیتیشن برایتان راحت شده وبصورت یک روال عادی و مستمر درآمده است.

همچنانکه ما بمرور در درسهای آینده قدم به دریای بیکران دانش قدرتمند معنوی که برای گشودن مسیرهای درونی شما طراحی شده است می گذاریم ، این پیام بکارگیری تدریجی تمرینات بارها و بارها تکرار خواهد شد.   

اگر شما به قدرت و ظرافت این دانش احترام بگذارید و آنرا مسئولانه بکار بگیرید، مشکل زمان حل خواهد شد. توصیه می شود که با احتیاط به تمرینات منظم و باثبات بچسبید، و قبل از اینکه تمرین جدیدی را شروع کنید، خوب جوانب کار را در نظر بگیرید. اگر تمرین زیاد انجام دادید و دچار تزلزل شدید، به مرحلۀ قبلی تمرینات که در آن تثبیت شده بودید برگردید. آنجا می توانید تجدید قوا کرده و باندازۀ کافی بخود وقت بدهید تا ببینید چه زمانی برای پیشروی مناسبتر است.

مدیتیشن تمرین اصلی است انجام آن بتنهایی هم شما را به پیش می برد. بقیۀ تمرینات برای تسریع روند مدیتیشن، و افزایش جریان سرورآگاهی خالص در بدن ومحیط پیرامون است. اگر شما تنها به مدیتیشن علاقمندید، همان برای شما کافیست. اما اگر خواهان چیزی بیشتر هستید، در اینجا چیزهای فراوانی برای شما پیدا می شود.

استاد در درون شماست.


درس 37: مدیتیشن، پرسش و پاسخ - مدیتیشن گروهی



مدیتیشن، پرسش و پاسخ - مدیتیشن گروهی

پرسش: من شنیده ام که مدیتیشن گروهی خیلی مفید است. اگر افراد دیگری پیدا کنم که همین تمرین را انجام می دهند، آیا می توانیم بطور جمعی مدیتیشن کنیم.

پاسخ: مراقبۀ گروهی کار خوبی است. هر تجمعی که به هدف یادگیری و تشویق در راه شناخت مسیرهای معنوی باشد برای شما خوب است. اگر شما بتوانید بطور مرتب با افراد دیگری که خواستهایی شبیه شما دارند جمع شوید، فواید زیادی عایدتان می شود، مخصوصاً درارتباط با الهام گرفتن از دیگران در اصرار به انجام تمرینات روزانه. شکی نیست که شما هم مشوق دیگران در انجام تمرین خواهید بود.

خوب است که یک مدیتیشن ده دقیقه ای یا بیشتر در ابتدا یا انتهای هر گردهمایی داشته باشید. شما می توانید در منزل خود جلسۀ بحث گروهی ترتیب بدهید یا در در بحث های گروهی که در منزل افراد دیگر تشکیل می شود شرکت کنید. آنها می توانند عمیق و نافذ باشند. وقتی که ذهن های آرام شدۀ افراد درهم اثر می گذارد، تأثیر آن قابل توجه است، واثر آن به بیرون و محیط اطراف منتشر می شود. بهتر است که همۀ اعضای گروه تمرین یکسانی انجام دهند، اما اجباری در کار نیست، مشروط بر اینکه همۀ افراد در یک زمان مشخص به آرامی تمرین کنند.

بعضی از افراد طرفدار "مدیتیشن هدایت شده" هستند.این سبک مراقبۀ گروهی با تمریناتی که از مانترا استفاده می کنند سازگاری ندارد، زیرا تمرین شما برای اینست که خیلی سریع و مؤثر به درون بروید. وقتی که مدیتیشن برای شما عادت شود، به محض اینکه چشمانتان را ببندید به درون می روید و یک راهنمای سخنگوی مدیتیشن برای شما غیرسازنده خواهد بود. همین امر در مورد مراقبه هایی که از موزیک، آواز خوانی ، طبل زدن وغیره استفاده می کنند هم صادق است. این روشها همه اهداف و منافع خودشان را دارند، ولی با تکرار مانترا ورفتن سریع به درون سرورآگاهی خالص هماهنگی ندارند. این بدان معنی نیست که شما نمی توانید در مدیتیشن های هدایت شده ، آواز یا چیزهای دیگر شرکت کنید. اما روال کار آنها بطور مشخص با روش تمرین روزانۀ شما که با استفاده از مانترا صورت می گیرد متفاوتست. شماحتماً می توانید از بین گروههای متعددی که در دسترس هستند کسانی را پیدا کنید که با شما هماهنگی بیشتری دارند.شاید بهتر باشد که شما خودتان یک گروه تشکیل بدهید و افرادی را که روش گستردۀ تمرینات پیشرفتۀ یوگا را دنبال می کنند دورهم جمع کنید.

مسیح (ع) می گوید: " وقتی دو یا سه نفر تحت نام من دور هم جمع شوند،من درمیان آنها هستم". این نقل قول از دیدگاه مذهبی مطرح نشده است، آن یک اصل را بیان می کند. وقتی افراد با یک هدف معنوی دور هم جمع می شوند، آگاهی برانگیخته شده و افزایش می یابد. این اقزایش بصورت سکوت عمیق و سرورآگاهی فراگیر تجربه می شود. این تجربه در هر سیستم اعتقادی و هر تجمعی که برای یک آرمان بالای معنوی شکل می گیرد، یا هر اجتماعی که برای حقیقت تشکیل می شود پیش می آید. تجربۀ گروهی سرورآگاهی ساکت فراگیردر طول مراقبۀ گروهی یعنی در جایی که ذهنهای متعدد بطور سیستماتیک به سوی مرحلۀ سکوت پیش می روند به حداکثر می رسد.

مدیتیشن های دسته جمعی جایگزینی برای مدیتیشن منظم دو بار در روز نیست. تمرین فردی شما تمرین اصلی شماست و همیشه باید باشد. این کار، علیرغم اوضاع و شرایط، سرنوشت معنوی شما را در دستان خودتان قرار می دهد. گروهها می آیند و می روند. مدیتیشن های گروهی می توانند عامل تقویت کنندۀ خیلی خوبی باشند. اما روی آنها بعنوان تمرین اصلی حساب نکنید. به آنها بعنوان پاداش نگاه کنید. زندگی در بیرون همیشه در حال تغییر است. یقین حاصل کنید که تمرین روزانۀشما بعنوان یکی از جنبه های درونی زندگی شما پابرجا باقی بماند، و تحت تأثیر حوادث بیرونی قرار نگیرد. ما قبلاً در مورد راهکارهایی برای تداوم مدیتیشن روزانه در شرایط غیرمعمول صحبت کردیم. بسیار مهم است که همچنانکه به امور فرعی زندگی مشغولید ، نظم و ترتیب را در تمرین روزانه حفظ کنید. هر چیزی را که نهایتاً بعنوان تمرین روزانه انتخاب می کنید، باید آنرا مقدس بدارید. این مسیر اصلی شما بسوی درون است. شما می توانید روی آن حساب کنید، زیرا شما متعهد شده اید که آنرا بدون هیچگونه کوتاهیی هرروز  انجام دهید.همۀ چیزهای دیگر مناظر در حال گذرند، گاهی اوقات الهام بخش اند، مواقع دیگر چندان شوق برانگیز نیستند. روی امور الهام بخش تکیه کنید، بگذارید که آنها  آتش اشتیاق شما را برای پیشرفت برافروخته کنند. بگذارید تمرینات روزانۀ شما به کار پالایش درونی خود ادامه دهند. در آینده تمرینات بیشتری ارائه خواهد شد و شما می توانید بر اساس آنها برنامۀ روزانۀ خود را تنظیم کنید. یک توالی روزانه بسیار خوبست و مطمئن ترین راه رسیدن به روشن بینی است.

گروههایی را بیابید ودر بحث هایی که در مورد دگرگونی معنوی در جریان است شرکت کنید. شما به یک حوزۀ شهروندی جدید وارد شده اید- شهروندی معنوی. سرورآگاهی خالص خود را به هر تجمع و جلسۀ مراقبۀ گروهی ببرید، و همیشه بیاد داشته باشید که شما دارید خانه تان را از سنگ سرورآگاهی خالص درست می کنید.

استاد در درون شماست.


درس 36: مدیتیشن، پرسش و پاسخ - بُعدِ پنجم

                                                                                                    

مدیتیشن، پرسش و پاسخ - بُعدِ پنجم

پرسش: وقتی که مدیتیشن می کنم، احساس می کنم که بجای دیگری برده می شوم. خیلی لذتبخش است، و بتدریج دیدگاه مرا نسبت به زندگی تغییر می دهد. وقتی که مراقبه می کنم کجا هستم؟ چه چیزی به من افزوده می شود؟

پاسخ: وقتی که ما مدیتیشن می کنیم به ذهنمان اجازه می دهیم که بطور طبیعی هوشیاریمان را از حوزۀ زمان و مکان بیرون ببرد و ما را به حوزۀ مطلق و ناب سرورآگاهی ببرد. آگاهی نه زمان است و نه مکان. می توان گفت که آن بُعد لایتناهی ای است که زیر دنیایی است که ما با حواس فیزیکی خود ادراک می کنیم. بعلاوه هیچ حد و مرزی ندارد، وبطور ابدی در زمان حال قراردارد. آگاهی بُعد دیگری است ورای زمان و مکان. ما می توانیم آن را بُعد پنجم بخوانیم. با مراقبه ما بتدریج این بُعد پنجم را به چهار بُعد زمان و مکان پیوند می زنیم، بطوری که همۀ پنج بُعد با همدیگر همزیستی کنند. سیستم عصبی ما بتدریج پرورش می یابد تا تجربۀ همزمان پنج بُعد را به ما بدهد. این امر تأثیر ژرفی بر زندگی روزمرۀ ما دارد. قبل از اینکه مدیتیشن کنیم، هرکاری که می کردیم در دایرۀ زمان و مکان بود.همۀ اعمال ما، و همۀ مشکل گشایی هایمان محدود به این چهار بُعد بود. فرصتها و انتخاب هایمان هم فقط در محدودۀ زمان و مکان بود. با مراقبه ما بُعد آگاهی را هم به زندگی خود اضافه می کنیم. این امر تفاوت زیادی ایجاد می کند. حالا ما اوضاع را به شیوه هایی می بینیم که قبلاً نمی توانستیم ببینیم. اکنون ما می توانیم به روشهایی روی زندگی خود تأثیر بگذاریم که قبلاً بدانها دسترسی نداشتیم.

مجسم کنید که می خواهید یک پازل را که روی میز قرار دارد حل کنید. شما آنرا از دو بُعد (طول و عرض) می بینید زیرا آن روی سطح صاف میز قرار دارد. هرچه تلاش می کنید، نمی توانید قطعات را روی هم سوار کنید. بعد دوستی وارد اتاق می شود و می گوید: "این را امتحان کن".  او دو لبۀ پازل را بلند می کند و بصورت محدب بالای سطح میز بهم می چسباند، و آنها بخوبی با هم جفت و جور می شوند. با حرکت بسوی بُعد سوم یعنی فضای بالای میز، پازل به آسانی حل می شود. زندگی شبیه این است. پرداختن به آن تنها در بُعد زمان و مکان (ابعاد چهارگانه) غالباً یک پازل غیر قابل حل است. ما بدور خود می چرخیم و می چرخیم، اما قطعات بطور کامل باهم جور نمی شوند. وقتی شروع به مراقبه می کنیم داریم یک بُعد جدید، و یک دورنمای تازه به زندگیمان اضافه می کنیم. بعد قطعات شروع به جور شدن با هم می کنند، و همۀ چیزها قابل درک می شوند.

استاد در درون شماست.



درس 35: مدیتیشن پرسش و پاسخ - علائم بین راه روشن بینی



مدیتیشن پرسش و پاسخ - علائم بین راه روشن بینی

پرسش: مقصد نهایی مدیتیشن چیست؟ چطور تجربیات ما در طول راه تکامل می یابد، و چه مدت طول می کشد تا سفر را به پایان برسانیم؟

پاسخ: مقصد نهایی روشن بینی است. روشن بینی چیست؟ یک حالت اتحاد متعادل بین دو طبیعت ما: سرورآگاهی خالص، و درگیر بودن حواس ما در این دنیای مادی. این تعریف یوگا، و هدف همۀ مذاهب است.

تحول تجربیات  یک سفر پیچیده و فردی است، اما دارای الگوی مشخصی است.در آن سه مرحلۀ مشخص وجود دارد:

اولی، برخاستن (بیدار شدن ) سکوت درونی در نتیجۀ مدیتیشن مرتب آست. این امر بصورت حالت فزاینده ای از شادی و سرور وبیش از همه بصورت نوعی ثبات درونی تجربه می شود، که تجربیات بیرونی در آن تزلزلی ایجاد نمی کند. سکوت درونی  شالوده و اساس تجربیات بعدی است که با افزودن تمرینات پیشرفتۀ یوگا تسهیل می شود. این تمرینات باعث می شود که سکوتِ سرورآگاهیِ خالص در سیستم عصبی ما بحالتی پویا بیدار شود.

دوم برخاستن تجربۀ اکستاتیک( حالت وجد وسرور) در بدن ومحیط پیرامون است. این تجربه از بیدار شدن نیروی زندگی در بدن و پالایش تدریجی ادراکِ حسی ناشی می شود. بکمک پرانایاما (کنترل تنفس) و روشهای دیگر، تأثیر مدیتیشن بیشتر می شود  بطوری که حواس ما به سمت درون باز می شوند، و ما را قادر می کنند که انرژیهای اکستاتیکی را که در درون و پیرامون ما جریان دارند ادراک کنیم. می توان گفت که سکوت در درون ما بحرکت درمی آید، و این امرتجربۀ جدید و سرورآمیزی ایجاد می کند. در این مرحله، ادراکِ جریانِ الهی بطور طبیعی افزایش می یابد، ومنجر به اشتیاق بیشتر برای ورود به تجربۀ حسی عمیقتر و یکی شدن با آن می شود. تسلیم به این روند که در نتیجۀ پیشرفتِ آن حاصل می گردد، موجب تسریع آن می شود. مرحلۀ دوم مانند افتادن در دریایی از اکستسی(وجد وحال) است. ازآن به بعد ما با شادیی فزاینده به زندگی دنیوی خود ادامه می دهیم، در حالی که توجه ما در سکوتِ سرورآمیزِ مواجِ ابدی ای که در زیرهمه چیز  جریان دارد ساکن شده است. برای ما، همۀ محدودیت ها و مرزها از بین می روند.

سوم، همچنان که توجه ما بطور طبیعی در حضور ابدیِ سکوتِ سرورآمیزِ مواج- درهمه چیز ساکن  می شود، ما با آن هماهنگی همیشه-حاضر یکی می شویم، و خویشتن خود را بعنوان جوهرۀ همۀ چیزها می یابیم. این همان تجربۀ  وحدت ( یکی شدن با خدا )، یا روشن بینی است.  جهان ناپدید نمی شود، بلکه شفاف می شود. محدودیت ها مانند حجاب نازکی می شود که جوهرۀ زندگی را می پوشاند، آنچه که ما آمده ایم تا آنرا بعنوان تظاهر بیرونی طبیعت خود بشناسیم. آیا ما بازهم می توانیم در جهان فعالیت کنیم؟  بله ، اما انگیزه های ما در مقایسه با زمانی که فقط می توانستیم خود را به عنوان موجودی جدا ببینیم متفاوت است. ما حالا در جهت منافع یک خود بزرگتر کار می کنیم. با این کار ممکن است چنین بنظر برسد که از خود گذشتگی می کنیم. اما اینطور نیست. در حقیقت ما همیشه در جهت منافع خودمان عمل می کنیم. اما حالا خود ما جهانی شده است، بنابراین منافع ما برای همۀ بشریت و برای همۀ زندگی است.

از آغاز شروع تمرینات پیشرفتۀ یوگا و حتی پیش از آن، ممکن است که ما سایه هایی ا زهریک از سه مرحله را بسته به روند پویای پالایش خاص خود ببینیم. حتی ممکن است که عناصری از این سه مرحله را بطور همزمان تجربه کنیم. بمرور، درخواهیم یافت که چنین تجربیات پویایی علائمی هستند که در مسیر روشن بینی قرار دارند. همچنانکه ما به تمرینات پیشرفته تر یوگا می رسیم نشانه های فرعی بسیار بیشتری مورد بحث قرار می گیرند. فایدۀ این نشانه ها اینست که الهام بخش ما در طول این مسیرند و ما را به پیشروی و انجام مرتب تمرینات روزانه وامیدارند. علائم بین راه برای آن نیستند که ما اعلام کنیم که "من امروز در مسیر روشن بینی به اینجا رسیده ام" . در حقیقت ما ممکن است در آنجا باشیم، ولی این فقط وقتی اهمیت دارد که ما از آن نقطه گذشته باشیم و تجربۀ ما پایدار و عادی شده باشد. وقتی که تجربه طبیعی و عادی می شود واقعی می شود. این زندگیی است که قرار بوده است که ما زندگی کنیم. در طول سفر نشانه های راه بتدریج ناپدید می شوند. در واقع اهمیت روشن بینی به این نشانه ها نیست. بلکه به لذت بردن از تبدیل شدن به آن چیزی است که ما همیشه بوده ایم.

اگر شما آن مسافرت کالیفرنیا را که قبلاً درباره اش صحبت کردیم بکنید، آیا وقتتان را بیشتر صرف این می کنید که بدانید چطور به آنجا رفته اید؟ احتمالاً نه. بهتر این است که از زیبایی کالیفرنیا لذت ببرید. با این وجود بد نیست که مشخصات این سفر طولانی را برای نفع همگان بازبینی کنید. زیرا در نهایت همه از همان آگاهی الهی سرچشمه گرفته اند که ما گرفته ایم، بنابراین ما طبیعتاً خواستار آن هستیم که همه سفری سالم و سریع داشته باشند.

عیسی (ع) می گوید: "همان کاری را برای دیگران بکن که می خواهی دیگران برایت بکنند". حقیقت اینست که دیگران خودِ  تو هستند. بنابراین، این فقط یک توصیۀ اخلاقی نیست، یک توصیۀ عملی خوب نیز هست. در واقع به محض این که روزنه های درونی ما بروی حوزه های الهی درونمان گشوده  شود، به تجربه در می یابیم که دیگران "خود" واقعی ما هستند.

این که این سفر چقدر بطول بینجامد ، بستگی کامل بخود ما دارد. بستگی به اعمال قبلی ما که گرفتگی های عمقی در سیستم عصبی ما ایجاد کرده دارد و به اینکه از این ببعد می خواهیم چکار بکنیم. ما گذشته را نمی توانیم عوض کنیم، ولی خیلی کارها می توانیم بکنیم که آیندۀ ما را شکل دهد. هیچکس نمی تواند بجای ما انتخاب بکند.  اگر ما تمرینات پیشرفتۀ یوگا را با سرسپردگی بی شائبه بکار بگیریم، مسیر تازه ای در زندگی مان پیدا می شود. وقتی مصممانه خود را پای بند مسیر بکنیم، بالاخره به نتیجه می رسیم. بعد می بینیم که موضوع فقط رسیدن به مقصد نیست، موضوع تجربۀ دائمی شادی است.  وقتی که ما بطور طبیعی از درون شکوفا شویم و خود واقعی مان آشکار شود،  سراپا غرق در شادی و سرور می شویم. این مسیر سرور است، مسیر لذت است. به آن وارد شوید و از همین امروز شروع به لذت بردن بکنید. کم کم به پایان راه خواهید رسید.

استاد در درون شماست.


درس 34 - مدیتیشن - پرسش و پاسخ - مدیتیشن و مشکلات جهانی



 مدیتیشن - پرسش و پاسخ - مدیتیشن و مشکلات جهانی

پرسش: مطمئناً چیزهای خیلی مهمتری از فکر کردن به صوت آی اَم وجود دارد. در دنیا مشکلات جدی تری مثل تروریسم، جنگ، بیماری و گرسنگی وجود دارد. من سردرنمی آورم آیا شما مطمئنید که مراقبه راهی برای گریز از واقعیت نیست؟

پاسخ: بخاطر داشته باشید که مدیتیشن فکر کردن تصادفی و بدون منطق به آی اَم نیست. همانطور که بطور مفصل شرح داده شد، این یک راهکار دقیق است که ما را به عمیق ترین سطوح آرامش و سرور در درونمان می برد، و این کیفیات را به بیرون می آورد و وارد فعالیتهای روزانه مان می کند. مدیتیشن گریز از واقعیت نیست، بعکس نوعی آمادگی برای رویارویی با آن است. حتی می توان گفت که مراقبه آشکار کنندۀ واقعیت است، زیرا تقریباً تمام آنچه که ما واقعیت می دانیم محصول قوۀ ادراک ماست. بالاخص این که آیا ما یک لیوان را نیمه پر می بینیم یا نیمه خالی.

اگر ما لیوان را نیمه پر ببینیم، جای امیدواریست. زیرا حتی در بدترین شرایط هم انرژی بی پایانی برای انجام دادن کارهای خوب داریم. ما راههایی را برای بهتر شدن اوضاع می یابیم و در جهت رسیدن به آنها کوشش می کنیم. اما وقتی که لیوان را نیمه خالی ببینیم، امید کمی وجود دارد، و انرژی کمتری برای انجام کاری در جهت بهتر شدن داریم. اگر مصیبتی روی کند، ما روحیۀ اطرافیان را خراب می کنیم و بجای آن که به دنبال راه حل بگردیم خودمان بخشی از مشکل می شویم. پس اگر مدیتیشن منبعی برای آرامش و خوشحالی درونی و خوشبینی و استقامت در زندگی باشد، این کار می تواند فرمولی برای بهتر کردن محیط اطراف ما و جهان باشد.

نتایج مدیتیشن مسری است. وقتی که ما مراقبه می کنیم، دیگران نه تنها تحت تأثیر اعمال الهام بخش ما قرار می گیرند، بلکه همچنین از درخشش غیرقابل رؤیت سرورآگاهی خالص که از ما پراکنده می شود تأثیر می پذیرند. ما می توانیم با گشودن خود به بی نهایت درونی مان در دیگران آرامش و خوشبینی ایجاد کنیم.

مسیح (ع) می گوید: " شما نور جهان هستید".

اگر هرروز میلیونها نفر مراقبه کنند، جهان روشن خواهد شد. هریک از ما می تواند با بیرون آوردن نور الهی درونی خود سهم خود را ایفا کند. این گریز از واقعیت نیست. این مسئولیت پذیری است. تعالی فقط مربوط به ما نیست، مربوط به همۀ انسانهای روی زمین است.

بنابراین هرروز مدیتیشن کنید، و با تمام وجود کاری را انجام دهید که قلبتان بشما می گوید که از همه مهمتر است. به امید اینکه لیوان شما بسود همۀ جهانیان لبریز شود.

استاد در درون شماست.