Monday, April 4, 2011

درس 44: پرانایاما، پرسش و پاسخ - یافتن عصب ستون مهره ای



پرانایاما، پرسش و پاسخ - یافتن عصب ستون مهره ای

پرسش: من در یافتن عصب ستون مهره ای مشکل دارم. نمی دانم که آن مثل یک عصب است یا یک لوله؟ شما هردو را ذکر کردید. آیا ویژگی خاصی مثل رنگ، طعم یا ویژگی حسی مشخصی دارد؟

پاسخ: ما بدون هیچ کوششی عصب ستون مهره ای را  مانند یک لولۀ نازک مجسم می کنیم که از محل پرینه (محل چاکرای اول ، نقطه ای بین مقعد و آلت تناسلی) تا نقطه ای بین دو ابرو ادامه دارد. در پرانایاما، ما در موقع دم آنرا از محل پرینه تا مرکز ستون فقرات و بعد تا مرکز سر پی می گیریم. سپس بطرف جلو تغییر مسیر می دهیم و آنرا تا نقطه ای در مرکز دو ابرو دنبال می کنیم. در بازدم این عصب را در همان مسیر از بالا به پایین تعقیب می کنیم، و این کار را در هر نفس تکرار می کنیم. اگر در موقع پرانایاما متوجه شدیم که عصب ستون مهره ای را از بالا به پایین و بالعکس دنبال نمی  کنیم، به آرامی توجه مان را به آن برمی گردانیم. ما تصویر عصب درون مهره ای را بزور در ذهنمان مجسم نمی کنیم، فقط به آرامی به آن توجه می کنیم.جزئیات خود بخود خواهند آمد.

عصب ستون مهره ای یا سوشومنا چیست؟ آیا آن فقط یک تصویر ذهنی است که ما باید برای همیشه در پرانایاما در ذهن مجسم کنیم؟ فقط همین؟ خوشبختانه  نه. تجسم عصب ستون مهره ای و دنبال کردن آن از بالا به پایین و بالعکس در پرانایاما فقط یک شروع است. در آغاز این مثل جستجو در یک زمین است که به ما گفته شده که یک رگۀ غنی طلا در زیر آن است. بعد ما شروع به کندن می کنیم، و بزودی به طلا می رسیم. از آن ببعد تجسم یا دنبال کردن تصویر ذهنی آن، کیفیتی کاملاً متفاوت پیدا می کند. ما درمی یابیم که به طلا رسیده ایم و دیگر جستجو لازم نیست. ما اکنون جای آن را می دانیم، درخشش آن را روی صورتمان حس می کنیم و با به حقیقت پیوستن آن تجسم ما کامل می شود.

پس تجسم عصب ستون مهره ای فقط آغاز کار است، ما باید از جایی شروع کنیم. بمرور که ما مسیر این عصب را در تنفس خود دنبال می کنیم، چیزی در درون ما شروع به رخ دادن می کند. چیزی شروع به بالا آمدن می کند. ممکن است یک حس باشد یا یک رنگ یا یک صدا. بهر حال چیزی را تجربه می کنیم، اما بدان توجهی نمی کنیم و به تمرین ادامه می دهیم. همۀ حواس در حوزۀ داخلی عمل می کنند و ما داریم بتدریج آنها را باز می کنیم. اینکه اول چطور ستون فقرات را مجسم می کنیم، بستگی به شرایط ویژۀ خودمان دارد. بستگی به الگوی پالایشی دارد که درموقع پرانایاما و مدیتیشن در ما صورت می گیرد.الگوی پالایش ما به هر شکلی که صورت بگیرد، ما نهایتاً چیز جدیدی را کشف خواهیم کرد. آن چیز عصب ستون مهره ای یا سوشومنا است. با این اکتشاف ما داریم شاهراهی را بسوی بی نهایت باز می کنیم.

آنچه که ما در پرانایامای ستون مهره ای انجام می دهیم پیدا کردن و باز کردن همزمان این عصب است. در واقع ما با باز کردن آن، آن را می یابیم. و بعد به بازکردن آن ادامه می دهیم. این کار برای مدت طولانی بصورت یک تجسم صرف باقی نخواهد ماند.

بزودی ما اجزاء قدرتمند دیگری به تمرین پرانایامای خود اضافه می کنیم که به بازکردن سریعتر عصب ستون مهره ای کمک خواهد کرد. آنها کمک زیادی به تنفس و تجسم می کنند. وقتی شما دارید برای رسیدن به طلا زمین را می کنید، ممکن است بخواهید از دینامیت استفاده کنید. در اینجا مقدار زیادی دینامیت هست که ما بزودی آنها را در اختیار شما قرار خواهیم داد. از آن ببعد وقتی که دارید در عصب ستون مهره ای بالا و پایین می روید، چیزی بسیار واقعی را کشف خواهید کرد. عصب ستون مهره ای از درون  آشکار و بوضوح قابل رؤیت می شود. این دیگر چندان تجسم نیست. شما خود را درون آن خواهید یافت و  ابعاد درونی خود را تجربه خواهید کرد. درخشش اکستاتیک شما را پر می کند و شما را از درون گسترش می دهد.

در مرحله ای از تمرین شما به حقیقتی دست می یابید که بسیار آرامش بخش و در عین حال ترسناک است. شما درمی یابید که در حالی که دارید بدنبال عصب ستون مهره ای می گردید، عصب ستون مهره ای هم دارد بدنبال شما می گردد. با یافتن عصب ستون مهره ای، عصب ستون مهره ای هم شما را یافته است.از آن ببعد عمل جستحو جابجا می شود. تابحال شما بودید که داشتید جستجو می کردید و زمین را می کندید. یافتن عصب ستون مهره ای وضع را دگرگون می کند. حالا این عصب بیدار شده است و کار جستجو را انجام می دهد و به همه جا در درون شما گسترش می یابد و همۀ سلولهای شما را از درون پالایش میکند. شما شاهد یک نمایش عظیم پاکسازی کیهانی خواهید بود، و بدرون اقیانوسی از اکستسی می افتید. این تجربۀ بسیار مسرت بخشی است. حالا شما شاهد دست اول آن چیزی هستید که از هزاران سال قبل در متون مذهبی و نوشته های مربوط به حقیقت بشری دربارۀ آن صحبت شده است.

یافتن عصب ستون مهره ای چنین است ، مثل یافته شدن است. از آن ببعد وارد حال وهوای تسلیم می شویم و می گذاریم که فرایند الهی شدن درما صورت بگیرد، زیرا حالا دیگر درین جستجو تنها نیستیم. در واقع ما هرگز تنها نبوده ایم. اما این بدان معنی نیست که ازین ببعد باید دست روی دست بگذاریم  وکاری انجام ندهیم. کارهای زیادی برای انجام دادن داریم. روشهای بیشتری می توانیم بکار بگیریم تا روند دگرگونی را تسهیل کنیم. بنابراین به تمرینات روزانۀ خود ادامه می دهیم و بتدریج با توجه به توانایی خود تمرینات پیشرفتۀ دیگری را اضافه می کنیم. ما درین سفر هرگز بیکار نمی مانیم. ممکن است که از اکستسی لبریز شویم، اما هنوز چیزهای بهتری هست که باید تجربه کنیم.

استاد در درون شماست.


No comments: