Thursday, October 13, 2011

درس 85 - بازبینی علائم بین راه روشن بینی



درس 85 - پرسش و پاسخ: بازبینی علائم بین راه روشن بینی

پرسش: اول می خواهم به خاطر زحماتی که برای ارائۀ این دروس کشیدید از شما تشکر کنم. بنظر من آنها خیلی مفید هستند و تقریباً همۀ جنبه ها را در بر می گیرند. من سیستم دیگری از یوگا را دنبال می کنم و با آن راحت هستم، اما مدیتیشن کندالینی آن را که می بایستی بطور هفتگی انجام دهم فراموش کرده ام. بنابراین آموزش های گرانبهای شما شکافی را که در برنامۀ معنوی من  وجود داشت پر می کند. ( من در تمریناتم روی چاکرای قلب و سرم به نحوی کار می کردم که باعث بیداری کندالینی می شد ولی مستقیماً روی خود کندالینی تمرکز نمی کردم). من تمرینات شما را خیلی با احتیاط و بتدریج انجام می دهم و فعلاً فقط چند تمرین اولیه را آن هم یکبار در روز انجام می دهم، زیرا چند سال پیش یک مشکل کندالینی پیدا کردم که تقریباً داشت مرا از پا درمی آورد. ضربان قلبم بسیار نامنظم شده بود، مشکل تنفسی پیدا کرده بودم، و هر فوران انرژی نزدیک بود مرا بکشد. در موقع این فوران ها قسمتی از بدنم فلج می شد و آن وضعیت تا یک ساعت ادامه پیدا می کرد. فوران انرژی هربار بیشتر و بیشتر می شد و مثل این بود که یک رودخانۀ وحشی مرا احاطه کرده باشد. عجیب این بود که هم در خارج از بدنم بود و هم در درون بدنم در مسیر ستون فقراتم از پایین به بالا جریان داشت. یک استاد بمن کمک کرد و با بیرون کشیدن انرژی از بدنم مرا نجات داد. (او اول انرژی کندالینی را به انرژی دیگر تبدیل کرد و بعد توانست انرژی را بطور کامل تخلیه کند). فکر می کنم اگر کمک او نبود من حتماً مرده بودم. بنابراین نیازی نیست که بگویم که حالا خیلی محتاطانه تر از قبل عمل می کنم.
سؤال من در مورد خوابی است که شب قبل دیدم و بنظر می رسد که هشداری باشد برای این که تمریناتم را کمتر کنم. حتی حس می کنم که این خواب به تحریک کندالینی به سراغ من آمده باشد. خواب می دیدم که فوران انرژی کندالینی داشت از ستون فقراتم بالا می رفت و وارد سرم می شد و هر بار به قسمت بالای فرق سرم برخورد می کرد، بطوری که آن قسمت از سرم بر اثر این ضریات نرم شده بود. آیا بنظر شما من باید این خواب را نادیده بگیرم و همچنان به تمریناتم ادامه دهم، یا اینکه نگران باشم و تمریناتم راکمتر کنم؟

پاسخ: خیلی ممنون که ما را در تجربیات خود شریک کردید. به نظر من با توجه به مشکلاتی که در گذشته برای شما پیش آمده بهتر است که محتاط تر باشید و میزان تمرینات خود را بدقت تعیین کنید. هرگونه حس پیش بینی بایستی جدی گرفته شود. البته این بدان معنی نیست که از روند روشن بینی خود وحشت زده شوید. هریک از ما بایستی تمرینات خود را با توجه به شناختی که از خود و محدودیت های خود داریم تنظیم کنیم، و بتدریج در جهت آن حرکت کنیم تا در روند روشن بینی از یک پیشرفت با ثبات برخوردار شویم. اصطلاح پیشرفت "مبتنی بر تجربه" که ما در اینجا بکار می بریم به همین معنی است. ما در این دروس ابزارهای زیادی را در اختیار رهروان راه روشن بینی گذاشته ایم. آنچه مهم است این است که هر یک از شما چطور از آنها استفاده کنید تا یک پیشرفت تدریجی وبدون مشکل داشته باشید. هریک از ما بایستی در خط زمانی خود و با توجه به استعدادهای ویژۀ خود این سفر را بانجام برسانیم، و این مسئولیت بزرگی است.

هدف این دروس این است که به افراد این فرصت را بدهد که در سفر روشن بینی، خودشان سکان کشتی را بدست داشته باشند. چه کسی بهتر از خود شما می تواند این کار را بکند؟ این یک روش غیر سنتی برای انتقال دانش معنوی است که در نتیجۀ بکارگیری عملی دانش در چند قرن اخیر حاصل شده است. بکارگیری عملی دانش همانطور که همه شاهد آن هستیم نتایج خوبی داشته است. اما با این همه کاملاً بی خطر هم نبوده است.همیشه در اختیار داشتن دانش های قدرتمند برای بعضی از افراد خطراتی بهمراه داشته است. اما این بدان معنی نیست که ما نباید از ماشین، هواپیما، الکتریسته یا اینترنت استفاده کنیم. آیا چون گهگاه در نتیجۀ آگاهی از تمرینات پیشرفتۀ یوگا برای بعضی از افراد خطراتی پیش می آید نباید این تمرینات در اختیار همگان قرار بگیرد؟ احتمالاً نه. چطور همۀ بشریت می تواند سفر راههای درونی به سرورآگاهی خالص و اکستسی الهی را بدون انجام دادن آنها فرابگیرد؟ این یک چالش است. فضانوردان نهایتاً به مریخ و ورای آن سفر خواهند کرد. همۀ ما هم نهایتاً به بی نهایت درون خود راه خواهیم یافت و آن تجربیات را به بیرون و به زندگی روزمرۀ خود وارد خواهیم کرد. این سفر روح انسانی بسوی تعالی و تعالی بیشتر است. ما بطور ذاتی می دانیم که نامحدود هستیم. هیچ محدودیتی برای آنچه که می توانیم تجربه کنیم وجود ندارد.

حالا بیایید به تجربیات کندالینی که اخیراً داشته اید بپردازیم. بعضی از آنها خیلی افراطی بوده اند. سؤال این است که آیا آنها برای رسیدن به روشن بینی لازمند؟ آیا ما نمی توانیم بدون داشتن چنین تجربیات افراطیی درین مسیر حرکت کنیم؟ بگذارید کمی به عقب برگردیم و سعی کنیم دورنمایی از تجربیات کندالینی ترسیم کنیم، و بدانیم چرا آنها اتفاق می افتند و جایگاه آنها دراین سفر روشن بینی کجاست؟ برای این کار بیایید به درسهای قبل برگردیم و دوباره نگاهی به درس "علایم بین راه روشن بینی" در پرسش و پاسخ های مدیتیشن بیندازیم:

درین درس، ما از سه مرحلۀ مختلف روشن بینی صحبت کردیم که در تجربیات ما خود را نشان می دهند و هریک ویژگیهای خاص خود را دارند.
مرحلۀ اول برخاستن سکوت در سیستم عصبی است.  
 سکوت عمیق  ماهیت اصلی سرورآگاهی خالص است. این سکوت ثبات مطلق است، هیچ چیز نمی تواند آنرا به حرکت درآورد. سرورآگاهی مطلق که مانند بنیاد یک صخرۀ محکم است، زیربنای آن چیزی است که ما هستیم و آن کارهاییست که ما انجام می دهیم. او ماهیت اصلی ماست. این سکوت اول از طریق مدیتیشن پدیدار می شود و مبنا ومنشأ سکون و آرامش درونی و امنیت پایداریست که وقتی که ما در مسیر معنویت پیش می رویم آن را تجربه می کنیم. او هستی نامیرای ماست و برخاستن آن در سیستم عصبی ما  اساس همۀ پیشرفت های معنوی دیگر است.
مرحلۀ دوم برخاستن اکستسی الهی است. اکستسی همان پرانا است که در سیستم عصبی ما به حالت گستردۀ عملکرد خود می رسد. این همان انرژی جنسی است که به سمت بالا می رود. این همان کندالینی است، وهمچنین سرورآگاهی خالص و سکوت عمیق است که در درون ما به حرکت درمی آید. این در واقع بسط و گسترش تجربۀ حسی است که وارد حوزۀ اکستاتیک می شود. چنین تغییری بوسیلۀ تمرین پرانایاما و تکنیکهای دیگری صورت می گیرد که برای تحریک پراناجهت بیداری کندالینی طراحی شده اند. تجربیات ما درین مرحله معمولاً لذت بخش است اما گاهی اوقات بدلایلی که بعداً خواهیم گفت افراطی می شود و مشکلات کندالینی بروز می کند.
مرحلۀ سوم برخاستن تجربۀ وحدت است، که در آن ما همه چیز را تجلی "او" می بینیم. اویی که ما خود به آن بدل شده ایم. این مرحله در واقع مرحلۀ بهم پیوستن ایگو یا نفس فردی، سرورآگاهی خالص، اکستسی الهی، و همۀ آن چیزهایی است که در هستی فانی وجود دارد. و این حالت وقتی بروز می کند که مرکز ما در سرورآگاهی خالص بطور سیستماتیک وادار به حرکت و رفتن به ورای بدن ما می شود. این روشن بینی و ادراک است که ثمرۀ یوگا است. ما از کودکی یاد گرفته ایم که همسایه مان را هم مثل خودمان دوست داشته باشیم. درین مرحله برایمان آشکار می شود که همسایۀ ما "خود ما" است. آگاهی ازین حقیقت تأثیر بسزایی بر رفتار ما می گذارد. تأثیری مثبت با منافع بسیار.

با هریک ازین مراحل تمرینات پیشرفته ای همراه است، و در این دروس یک توالی منطقی در تکامل این سه مرحله وجود دارد. یعنی ما اول مرحلۀ اول را پشت سر می گذاریم، بعد مرحلۀ دوم و بعد سوم. تکامل و پیشرفت ما در هریک ازین مراحل بستگی به پالایشی دارد که در ما صورت می گیرد. اگر سیستم عصبی ما از ابتدا  پاک و خالص بود و به گونه ای از "بذرهای کارما"-  که در طول زندگی های بی شمار گذشته جمع شده-  پاک شده بود، ما روشن بین بدنیا می آمدیم. بعد ما هم مثل کریشنا مورتی این طرف و آن طرف می نشستیم و می گفتیم، "هیچ کاری لازم نیست بکنید، فقط اگاه باشید. هیچ سفری درکارنیست. نه مدیتیشنی لازم است، نه بیداری ترسناک کندالینی، فقط سرور است و سرور".
با اینهمه بیشتر ما هنوز نیاز به مقدارزیادی پاکسازی و خانه تکانی داریم، و این کاری نیست که یک شبه انجام شود. این کار مثل نظافت خانه نیست که یک نظافت چی خبر کنیم که بیاید و در عرض چند ساعت کار نظافت را به پایان برساند. حتی با بهترین تمرینات معنوی هم سالها وقت لازم است، حتی ممکن است یک عمر طول بکشد. اما نکته مهم این است که بدانیم که هیچ تلاشی که در زمینۀ پیشرفت معنوی صورت بگیرد بهدر نمی رود. در واقع این تنها چیزی است که وقتی که این زمین را ترک می کنیم با خودمان می بریم.

بنابراین، این روند پالایش و پاکسازی سیستم عصبی است که پیشرفت ما را در سفر معنوی و تجربیاتی را که در طول مسیر داریم تعیین می کند، و چکونگی انجام این کار است که تفاوت ایجاد می کند. دیدگاههایی وجود دارد که گویی از اواسط راه روشن بینی شروع می کنند. آنها  با روشهایی شروع می کنند که مستقیماً روی برخاستن کندالینی کار می کند. نتیجه چه می شود؟ گاهی اوقات کندالینی بحرکت درمی آید، گاهی به حرکت درنمی آید. اگر حرکت کند و در درون سیستم عصبی ای بالا برود که هنوز آماده نیست، و به اندازۀ کافی پالایش نشده،  باعث بیداری زودرس کندالینی می شود و همین وضعیت است که مشکل درست می کند. این مسألۀ بیداری زودرس امر پیچیده ای است، چون ممکن است که کسی در تمام طول زندگی خود هیچ تمرینی برای تحریک کندالینی انجام نداده باشد و با ابن همه در معرض بیداری زودرس کندالینی قرار داشته باشد. اگر شما از آن دسته افراد باشید خیلی زود متوجه می شوید. اگر هستید باید خیلی مراقب باشید که گرفتار مشکلات بیداری زودرس نشوید. بعضی از افراد خیلی زود راه خود را پیدا می کنند. آنها افراد خوشبختی هستند. اما برای بیشتر مردم این یک اکتشاف تدریجی است، و دروس تمرینات پیشرفتۀ یوگا برای چنین پیشرفت تدریجی ای طراحی شده است.

روش ما درینجا این است که ابتدا یک پالایش عمومی ملایم انجام دهیم، که این کار با کمک مدیتیشن صورت می گیرد. مدیتیشن باعث می شود که سکوت و سرورآگاهی خالص بالا بیاید و کل سیستم عصبی را شستشو دهد. این کار معمولاً خیلی به آرامی صورت می گیرد. مدیتیشن روی اولین مرحلۀ روشن بینی کار می کند. با این همه اگر کسی آمادگی بیداری زودرس کندالینی داشته باشد، حتی مدیتیشن ملایم هم می تواند اوضاع را بهم بریزد. در این صورت باید مدت مدیتیشن را کوتاه کرد و فعالیتهای جسمی بیشتر انجام داد. برای بعضی از افراد مدیتیشن هم زیاد است. درین زمینه تجربه بهترین راهنمای ماست.

اگر ببینیم که مدیتیشن خوب است و باعث آرامش و سکوت می شود، بعد می توانیم تنفس ستون مهره ای را هم اضافه کنیم. این کار باعث می شود که عمل پالایش بیشتر بر روی عصب اسپاینال یا سوشومنا (ستون مهره ای) متمرکز شود. این یک قدم سبک است که می توان برای بالا آوردن رسانایی اکستاتیک برداشت. تنفس ستون مهره ای یا اسپاینال یک روش ملایم برای تحریک کندالینی(شاکتی) است و او را در مسیر درست هدایت می کند تا با  قطب مخالف خود یا انرژی مذکر (شیوا) که در موقع بازدم از بالا به پایین حرکت می کند در تماس قرار گیرد.
بعد اگر مدیتیشن و تنفس اسپاینال به ملایمت پیش برود می توان چیزهای دیگری هم به آنها افزود. این روند تدریجی افزودن تمرینات، می تواند بسته به شخص تمرین کننده ماهها یا سالها و حتی دهها سال بطول بینجامد. درین زمینه تجربه راهنمای ماست نه برنامه ریزی های بی حساب و کتاب، یا جاه طلبی برای رفتن یک راه میان بُر و سریع برای روشن بینی. تلاش برای یافتن یک راه میان بُر برای روشن بینی مثل این است که ما برای اولین بار سوار ماشین شده باشیم و بخواهیم با سرعت 140 کیلومتر در ساعت حرکت کنیم. نتیجۀ چنین کاری برای همۀ ما روشن است.

هر اتفاقی که در ارتباط با تمرینات در گذشته پیش آمده است مربوط به گذشته است و ما ناچاریم که با عواقب خوب یا بد آن کنار بیاییم. امروز باید از نو شروع کنیم، و باید سعی کنیم بجای اینکه با عجله بسوی پایان راه یورش ببریم، آغاز راه را به درستی شروع کنیم. اگر ما سکوتِ سرورآگاهیِ خالص را در درون خودپرورش دهیم، تا اینکه در ما مستقر و تثبیت شود، بعد از آن شانس اینکه یک بیداری ملایم و بدون مشکل کندالینی داشته باشیم خیلی زیاد خواهد بود، یعنی بجای آنکه گرفتار یک وضعیت دشوار و ناگوار شویم، خواهیم توانست یک بیداری اکستاتیک و لذت بخش داشته باشیم.  بیداری کندالینی یکی از قدم هایی است که باید در مسیر روشن بینی برداشته شود. قدمی در میانۀ راه. بیداری کندالینی همۀ راه نیست،  فقط قسمت میانی راه است. بالا آوردن سکوتِ سرورآگاهی خالص همۀ راه است. اول، وسط و آخر راه، و همۀ چیزهای دیگر به آن وابسته است. برای همین است که در دروس اول گفته شد که مدیتیشن به تنهایی برای کسانی که می خواهند فقط آنرا انجام دهند کافیست، و همیشه در مرکز تمرینات معنوی باقی خواهد بود. برای کسانی که جاه طلب هستند و می خواهند که کار را در همین دورۀ زندگی به پایان ببرند، روشهای پیشرفتۀ دیگری هم ارائه شده است. اما هیجوقت توصیه نمی شود که مدیتیشن را از برنامۀ تمرینات خود حذف کنند. سعی در انجام تمرینات دیگر بدون داشتن یک بنیاد استوار در سکوت عمیق و سرورآگاهی خالص می تواند سفر را بسیار مشکل کند.

اینکه چقدر وقت لازم است تا پاکسازی درونیی که بوسیلۀ مدیتیشن صورت می گیرد باعث تحریک مستقیم کندالینی بشود، بسته به افراد مختلف متفاوتست. اگر سکوت و ثبات درونی خوب باشد، خیلی زود این اتفاق می افتد، وگرنه ممکن است سالها طول بکشد. انجام مدیتیشن روزانه برای ماهها و سالها بهترین ضامن پیشرفت است. موفقیت درین راه بستگی به ترکیبی از باکتی (اشتیاق) و استعداد دارد. بعضی با احتیاط پیش می روند و بعضی خود را به آب و آتش می زنند. همیشه یه یاد داشته باشید که رُم یک شبه ساخته نشده است. برنامۀ زمانی خود را پیدا کنید، و از استعداد خود با خبر باشید. کارها رایکی یکی و به موقع خودش انجام دهید. سفر روشن بینی سفری طولانی است. نمی شود آنرا یک شبه رفت. نیازی نیست که آنچنان با سرعت بروید که در همان پیچ اول چرخهایتان کنده شود و کله پا بشوید.

استاد در درون شماست.


No comments: