Thursday, June 25, 2015

درس 98 : پرسش و پاسخ – یوگا و ازدواج


 
 
پرسش و پاسخ – یوگا و ازدواج

از یوگانی


به اعضای جدید توصیه می شود که دروس را از اول بخوانند چون ممکن است که دروس قبلی پیش نیاز درس اخیر باشند.


پرسش: آیا می توان ازدواج کرد و همچنان به تمرین مدیتیشن ادامه داد و به هدف مورد نظر رسید؟ ازدواج چطور می تواند باعث به تاخیر افتادن یا پیشرفت معنوی فرد بشود؟


پاسخ : ازدواج الزاماً با تمرینات معنوی مغایرت ندارد. ازدواج می تواند بخش مهمی از تمرینات معنوی باشد، زیرا می تواند با بودن در خدمت خانواده موجب رشد جنبه های عاطفی و عاشقانه ی ما بشود. جنبه ی جنسی هم نباید مانعی در جهت پیشرفت معنوی باشد. این امر بستگی به دیدگاه ما دارد.

 
من ازدواج کرده ام و فرزندان بزرگ دارم و بیشتر از همیشه به تمرینات یوگا می پردازم، و زندگی را سرشار از شادی می بینم.  بزرگترین چالشی که ازدواج و اداره ی خانواده با تمرینات معنوی دارد، برآورده کردن نیازهای همه ی افراد خانواده، و  پیدا کردن زمان کافی برای تمرینات است. این امر به تعهد و سرسپردگی بالایی نیاز دارد. باکتیِ قوی ای می خواهد. اگر کسی بتواند از عهده ی این کار برآید اجر زیادی خواهد داشت. بعضی ها ممکن است فقط روی پیشرفت معنوی خودشان تمرکز کنند. این کار هم چندان آسان نیست. تجرد می تواند دید افراد را محدود کند. فرد ممکن است با بی توجهی به دیگران و نادیده گرفتن آنها علیرغم تمرینات زیاد پیشرفت ناچیزی داشته باشد.


خدمت به خانواده به طور اعم به نوعی برای رشد معنوی انسان و باز شدن قلب فرد ضروری است. این خانواده می تواند همسر و فرزندان خود ما باشد یا همسایه ای باشد که به کمک ما نیازمند است یا کل اجتماع باشد. هر رابطه ای که بتواند ما را در خدمت دیگران قرار دهد خوب است، اگر این رابطه خانواده خود ما باشد که چه بهتر ، اگرنه بایستی چیز دیگری باشد که ما را در موقعیتی قرار دهد که نسبت به کسی بجز خودمان احساس مسئولیت کنیم. این قدیمی ترین بینش معنوی است و در تمام کتاب های آسمانی هم آمده است.


اما نهایتاً پیشرفت معنوی کمتر متکی به اوضاع بیرونی و بیشتر وابسته به حال و هوای درونی ماست. برای همین است که مدیتیشن بهترین وسیله برای رشد معنوی ماست، زیرا مدیتیشن درست به سراغ منبع اصلی می رود و بلافاصله شروع به ساختن احوالات درونی ما یعنی سرورآگاهی خالص می کند. وقتی که ما به این سکوت درونی دست یافتیم با آن چکار می کنیم؟ بهترین کار  این است که آن را بصورت خدمت به جهان عرضه کنیم. بعد ما مانند کانالی می شویم که از طریق آن سرورآگاهی خالص و اکستسی الهی جاری می شود و بسوی دیگران می رود.

 
با سرسپردگی برای ساختن این فضای درونی (تعهد برای پرداختن به تمرینات روزانه) ، همه ی فضاهای بیرونی به  حوزه های طبیعی خدمت بدل می شود. به این امر  "کارما یوگا" می گویند یعنی یوگای عملی در خدمت عاشقانه به بشریت. این وضعیت وقتی اتفاق می افتد که روح انسان در درون بسط یابد. همه ی یوگا بدین صورت به هم پیوسته اند. همه ی زندگی بهم پیوسته است. ما همه یکی هستیم که تکثیر پیدا کرده وبصورت تعداد زیاد تجلی پیدا کرده ایم.


پس بیایید تمرینات پیشرفته یوگا را انجام دهیم و وقتی از اتاق مدیتیشن بیرون آمدیم ببینیم چطور می توانیم به دیگران کمک کنیم. با این کار ما به خودمان کمک می کنیم.

 

استاد در درون شماست     

Wednesday, June 24, 2015

درس 97 : پرسش و پاسخ - تانترا : کمک به افراد شیفتۀ سکس و عشاق معمولی


 
 
 
پرسش و پاسخ  - تانترا : کمک به افراد شیفتۀ سکس و عشاق معمولی

از یوگانی


به اعضای جدید توصیه می شود که دروس را از اول بخوانند چون ممکن است که دروس قبلی پیش نیاز درس اخیر باشند.


پرسش: من شیفته ی سکس هستم، و هیچوقت از انجام دادن آن سیر نمی شوم. همسرم هم از هر فرصتی استفاده می کند که مرا به این کار تشویق کند. بنظر می رسد که او هم همینطور است. لازم به تذکر نیست که بگویم که ما زندگی جنسی خیلی فعالی داریم. پارسال ما به تانترا و یوگا علاقمند شدیم اما نتوانستیم روابط جنسی خود را تحت کنترل درآوریم. ما حتی نمی دانیم که آیا باید آن را تحت کنترل درآوریم یا نه؟ من کم کم دارم نگران می شوم که با افراط در این کار دارم روز به روز شادابی خود را از دست می دهم. می دانم که اگر همینطور پیش برود نمی توانم پیشرفتی در زمینه ی معنویت داشته باشم. شما در اینجا روش های عملی زیادی درزمینه ی یوگا ارائه داده اید و ما به خاطر آن از شما قدردانی می کنیم. ولی ما هنوز در چنگال سکس گرفتاریم. آیا پیشنهادی دارید؟


پاسخ: اگر شما تمایل شدید داشته باشید که زندگی جنسی خود را به حوزه ی یوگا بیاورید، با استفاده از روش های تانترا کارهای زیادی می توان کرد. این الزاماً به معنای محدود کردن زندگی جنسی شما نیست، که می تواند بطور طبیعی مثل همیشه پیش برود. شما می توانید با بکارگیری تکنیک های تانترا در طول روابط جنسی بتدریج نوعی انضباط در روابط جنسی خود ایجاد کنید. این کار را می توانید باهم تمرین کنید. تکنیک های دیگری هم هست که می توانید به تنهایی بکار بگیرید. پس از مدتی خواهدید دید که سکس  بتدریج بخشی از تمرینات یوگای شما می شود.


در روابط جنسی تانترا، در بیشتر مواقع مرد نقش اصلی را بعهده دارد، زیرا اوست که بیشترین میزان پرانا را از دست می دهد، و معمولاً اوست که در مورد طول مدت سکس تصمیم می گیرد. این مهم نیست که زن تا چه حد خواستار اتحاد تانترایی باشد، این مرد است که باید این امر را تسهیل کند. بعد این اتحاد هردوی آنها را به بالاترین سطح لذت جسمانی و روحانی می رساند. وقتی مرد متعهد بشود که از دست دادن پرانا را با طولانی کردن زمان وحدت جنسی کنترل کند شیوه ی تازه ای از عشقبازی تکامل می یابد که در جهت یوگا است. بعد سکس می تواند در امتداد مولاباندا و سیدآسانا به یک وسیله ی تسهیل کننده ی قوی برای اتحاد نیروهای ومذکر و مؤنث در درون ما تبدیل شود.

 
روابط جنسی تانتریک، گرچه در مرکز تمرینات پیشرفته ی یوگا نیست، یک مهارت مهم است که باید آموخته و پرورش داده شود، بخصوص اگر ما بخواهیم که مرتب سکس انجام دهیم. این کار در واقع بسط و الحاقی است به اصول سیداسانا  که  در آن ما انرژی جنسی را در سیستم عصبی بطرف بالا هدایت می کنیم تا با استفاده از طیف وسیعی از تمرینات پیشرفته ی یوگا آنرا بتدریج پالایش دهیم.

روش های جنسی تانترا که در اینجا مورد بحث قرار می گیرد برای پشتیبانی از اهداف کلی تمرینات پیشرفته ی یوگا است، بدون محدودیت. تا بتوانیم هر وقت که بخواهیم آزادانه از روابط عاشقانه مان برخوردار بشویم. بکارگیری متدهای جنسی تانترا و تسلط بر آنها ما را از تصورات منفی ای که وابستگی به سکس برای ما دارد رها می کند. سکس جنبه ی دیگری از آناتومی معنوی ما می شود که در اختیار ماست تا به کمک آن در جهت هدف متعالی روشن بینی حرکت کنیم. بکمک تانترا، روابط جنسی بجای آن که مانعی در راه پیشرفت معنوی ما بشود کمکی به تکامل معنوی مان می شود. از این طریق ما بتدریج به وضعیتی می رسیم که از سکس به گونه ای لذت می بریم که هرگز نمی توانستیم تصور بکنیم. تانترای خوب می تواند درین راه بسیار رهایی بخش باشد.

 
برای احترام به مقررات

 در ارتباط با پست کردن محتویات جنسی، بحث در مورد تانترا را دریک گروه جداگانه "ویژه ی بزرگسالان" yahoo

که برای این منظور ایجاد شده ادامه می دهیم. این بخش با همین فُرمَت است با این تفاوت که فقط برای بزرگسالان است شما با لینک زیر می توانید به این گروه وصل شوید:

http// groups.yahoo/group/advancedyogapractices_tantra

بنابراین برای کسانی که به این بحث علاقمندند، بقیه بحث تانترا در آنجا پست می شود، از جمله پرسشها و پاسخهایی که در ارتباط با استفاده از تکنیک های تانترا مطرح شده و تجربیات افراد.


دروسی که در اینجا ارائه می شود تحت عنوان "دروس اصلی" ادامه خواهد یافت. هنوز چیزهای زیادی در مورد تمرینات پیشرفته ی یوگا وجود دارد که باید گفته شود.


استاد در درون شماست

Saturday, June 20, 2015

درس 92: پرسش و پاسخ - ستاره


 پرسش و پاسخ - ستاره

از یوگانی 

به اعضای جدید توصیه می شود که دروس را از اول شروع کنند، زیرا ممکن است که درسهای قبلی پیش زمینه ی درس اخیر باشند.
 
پرسش: من حدود ده سال است که مدیتیشن می کنم ولی بنظر خودم هیچوقت آن را درست انجام نمی دهم، چون در طول تمرین براحتی حواسم پرت می شود و غرق فکر می شوم. همین باعث شده که بطور منظم تمرین نکنم و بجای تمرین روزانه هفته ای چند بار تمرین داشته باشم.

قبل از پیوستن به این گروه بمن گفته بودند که چطور یانی مودرا انجام بدهم، ولی من آنرا هم درست انجام نمی دادم. با این وجود در دفعات اول و دوم یک دایره ی زیبا دیدم که ستاره ای در وسط آن بود. من در آن موقع نمی دانستم که این امر در موقع تمرین یانی مودرا اتفاق می افتد. چند روز بعد  از دیدن آن، در صندوق پُستی ام اگهی ای دریافت کردم که از طرف جمعیت خودشناسی ( که تعلیمات یوگاناندا را ترویج می دهد) آمده بود و روی آن دقیقاً همان تصویر بود. بعد از آن من هرگز نتوانستم دوباره آن ستاره را ببینم، حتی وقتی که یانی مودرا انجام می دهم. 
 
از وقتی که به گروه شما پیوسته ام متوجه شده ام که آمدن افکار در مدیتیشن اشکالی ندارد، فقط  هر وقت متوجه شدیم که حواسمان از مانترا پرت شده باید ادامه بدهیم و به سادگی به مانترا برگردیم. حالا می فهمم که آن موقع هم تمرینم را درست انجام می داده ام، ولی انتظارات نادرستی داشته ام. از آن به بعد تصمیم گرفتم که روزی دوبار تمرین کنم. من یک برنامه ی زمانی برای خودم گذاشته ام که زیاد تند پیش نروم. بنابراین تمرینات پیشرفته را بتدریج اضافه کرده ام. من هیچوقت مثل بعضی از اعضای این گروه هجوم شدید انرژی نداشته ام، اما قصد دارم که به تمرینات ادامه دهم
 
سؤال من این است که آن ستاره چیست؟ چرا من این قدر مشتاقم که دوباره آن را ببینم، در حالی که نمی دانم چیست و به چه چیز مربوط می شود؟ می دانم که دیدن آن به نحوی به روند روشن بینی مربوط می شود، اما نمی دانم چرا و چطور. آیا ممکن است که آنرا در موقع مدیتیشن ببینم، یا فقط در موقع یانی مودرا دیده می شود؟ آیا می توانم کاری بکنم که آنرا در موقع مدیتیشن ببینم؟ چه چیز سبب شده که در موقع یانی مودرا ظاهر شود؟
 
پاسخ: روال ساده ی مدیتیشن نه به افکار توجه می کند نه به چیز دیگر. روش درست این است که بگذاریم مانترا در سرورآگاهی خالص پالایش یابد. ما در مدیتیشن با افکار نمی جنگیم، اما هروقت متوجه آنها بشویم، یا متوجه شویم که مانترا را از دست داده ایم، فقط بطور طبیعی به آن برمی گردیم و مانترا را در سطوح عمیق ترتکرار می کنیم.
 
دیدن ستاره نتیجه ی طبیعی پالایش سوشومنا (عصب درون مهره ای) و باز شدن چشم سوم است. در درس یانی مودرا کامباکا یادآوری کردیم که دیر یا زود توجه ما به ورای نقطه ی بین دو ابرو می رود. این دنباله ی سوشومنا در ورای بدن است. در انتهای سوشومنا حوزه ی بی انتهای نور سفید درخشان است، که در ابتدا بصورت یک ستاره ی درخشان دیده می شود. رنگ هایی که  در اطراف ستاره دیده می شود مربوط به درون سوشومنا است. شما دارید از درون به بیرون نگاه می کنید، بنابراین دارید درون سوشومنا را در بدن خود می بینید، و انتهای سوشومنا را که در دوردست است می بینید که ستاره است. شما دارید از درون تونل سوشومنا نگاه می کنید و نور انتهای تونل را می بینید. داخل تونل در واقع مانند رنگین کمان نور است، که از نور قرمز تیره در پایین سوشومنا شروع می شود و به آبی و بنفش در بالا می رسد. شما حتماً این اصطلاح را شنیده اید که می گویند " فلانی قلبی از طلا دارد". در واقع همه ی ما قلبی از طلا دارم فقط نیاز به کمی خانه تکانی داریم تا بتوانیم آن را ببینیم. این آن حلقه ی بیرونی است که شما دارید می بینید.
 
بعضی توصیفات گرافیکی بسیار زیبا از درون سوشومنا در کتاب "دانش مقدس" نوشته ی نورمن پالسن ارائه شده است. آقای پالسن از معدود بازماندگان کسانی است که مستقیماً زیر نظر یوگاناندا ( یوگی معروف هندی و نویسنده ی کتاب اتوبیوگرافی یک یوگی) تعلیم دیده است. پالسن در کتابش یک نوع بسیار پیچیده از تنفس درون مهره ای را مورد بحث قرار می دهد. روشها و سبک های مختلفی از تنفس ستون مهره ای وجود دارد. شیوه ای که ما در  اینجا ارائه داده ایم بخاطرساده و مؤثر بودنش انتخاب شده است. سبک های مختلفی از تمرینات در این جا ارائه شده و هرکس آزاد است که آنچه که برایش مناسب تر است انتخاب کند. 

نمودار مقدس "شری یانترا" (دوایر متحدالمرکز انرژی مؤنث الهی که تشکیل تونلی می دهد که در انتها به وحدت بین شاکتی و شیوا در مرکز می رسد) هم نمایانگر واقعیت درونی بشر است. وقتی که ما تنفس ستون مهره ای انجام می دهیم، این دو انرژی را در همه ی قسمت های سوشومنا و همه ی قسمت های سیستم عصبی بهم وصل می کنیم.
 
 می پرسید که وقتی آن  ستاره را می بینیم، با آن و آگاهی برخاسته از تونل سوشومنا که معمولاً با آن می آید چکار کنیم؟ پاسخ در این دروس این است که با آن همان کاری را می کنیم که با هر چیز دیگری که در تمرینات مان ظاهر یا تجربه می شود می کنیم. وقتی که ستاره ظاهر می شود به آن بعنوان قسمتی از پالایش درونی مان نگاه می کنیم و به تمرینی که داریم انجام می دهیم برمی گردیم. ستاره هم در نهایت یکی از ویژگی های آناتومی درونی ماست، مثل نادی ها، چاکراها، و مانند آنها. هرچه که در زمین و آسمان است در درون ماست. ما نیازی نداریم بجای دیگری برویم تا آن چیزی بشویم که از قبل بوده ایم. اگر اکستسی در درون یا بیرون تمرینات مان ما را به سوی تجربه ی ستاره ببرد، خوب است. اگر ما را به جای دیگری از آناتومی معنوی مان ببرد، آن هم خوب است. اگر در حال تمرین باشیم مثل همیشه بسادگی جانب تمرینی را که داشتیم انجام می دادیم می گیریم. می دانیم که در آنجا هر اتفاقی که بیفتد بخشی از تجربه ی بسط و گسترش جنبه ی الهی ماست. در نتیجه خودمان را درگیر این یا آن تجربه ای که پیش می آید نمی کنیم. اما اگر در حال تمرین نباشیم و ببینیم که در آناتومی معنوی ما دارد اتفاقاتی می افتد، از آن لذت می بریم. در این دروس ما اول یوگی هستیم بعد توریست. این خوب است که وقتی خارج تمرین هستیم از صحنه های زیبا لذت ببریم. تجربیات زیبای زیادی ممکن است برایمان پیش بیاید. اما وقتی در تمرین هستیم، فقط به تمرین مان می چسبیم و به سادگی  جانب تمرینی را که داریم انجام می دهیم می گیریم.
 
در این کره خاکی وظیفه ی ما این است که سیستم عصبی مان را در نظم معنوی درست قرار دهیم. ما به این منظور به اینجا آمده ایم و این کار را تنها می توانیم با تلنگر زدن مداوم و روزانه به سیستم عصبی مان برای رسیدن به سطح بالاتر کارکرد امکان پذیر سازیم. بنابراین بمحض اینکه ما به جنبه ی خاصی از آناتومی معنوی خود مشغول شویم، ممکن است کل پروژه ی روشن بینی را به تاخیر بیندازیم. بهمین دلیل ما تمام مکانیزم پیچیده درونی و تجربیات ناشی از آن را نادیده می گیریم، و تمرکزمان را روی پیشروی در تمرینات پپیشرفته ی یوگا برای رسیدن به روشن بینی قرار می دهیم.
 
بیایید به تمثیل سفر به کالیفرنیا برگردیم. فرض کنید می خواهیم مسیری برای رفتن به کالیفرنیا بسازیم. راهی که به آسانی بتوانیم برای رفت و آمد بدان دسترسی داشته باشیم. همین که راهی که داریم می سازیم به لس آنجلس نزدیک شود، ما می توانیم  نورهای درخشانی را که از دور چشمک می زنند ببینیم. ممکن است که در این مرحله وسوسه شویم که ساختن جاده را متوقف کنیم و در طول راه بطرف نورهای لس آنجلس بدویم. اگر این کار را بکنیم به لس انجلس می رسیم، ولی راهی را که داشتیم می ساختیم در جایی نیمه تمام رها کرده ایم. دیر یا زود باید برگردیم و ساختن را ادامه دهیم. لس انجلس کاملاً لس آنجلس نیست مگر اینکه ما راه را تمام کنیم و بتوانیم براحتی به آن رفت و آمد کنیم. بهشت وقتی بهشت است که ما بتوانیم براحتی به آن رفت و آمد کنیم. بهمین دلیل ما نیاز داریم که سیستم عصبی مان را پالایش کنیم.
 
روشن بینی این نیست که ما بسوی بهشت بدویم و سیستم عصبی پالایش نیافته خود را پشت سر بگذاریم تا ناچار بشویم در زندگی بعدی بیاییم و آن را پالایش کنیم. روشن بینی یعنی اینکه سیستم عصبی مان را بطور کامل پالایش دهیم.  پس از آن ما همه چیز را در اختیار داریم. در واقع ما همه چیز می شویم، بهشت، زمین، و کل جهان، و ما خودمان جلوه ای از بهشت در روی زمین می شویم، و می توانیم کارهای زیادی برای انسانهای دیگری بکنیم که آنها هم جلوه ی بهشت هستند ولی نمی دانند و احتیاج به قدری پاکسازی دارند تا آن را درک کنند. بنابراین، مسئله تنها رفتن بطرف ستاره و منحرف شدن از مسیر اصلی نیست. مسئله  آوردن ستاره به سطح زمین از طریق پالایش سیستم عصبی است.
 
مسیح می گوید: "شما نور جهان هستید".
بنابراین اگر شما ستاره می بینید یا با رفتن به ورای چشم سوم ( نقطه ی بین دو ابرو)  اکستاتیک می شوید، به آنجا بعنوان بخشی از تمرین ستون مهره ای تان بروید. این به تمرین شما بهای بیشتری می دهد. اگر موقع تمرین "یانی مودرا کامباکا" با کشیده شدن به ورای نقطه ی بین دو ابرو اکستاتیک می شوید، فقط مطابق دستورالعمل رفتار کنید. خودتان را درگیر آن نکنید. یک پالایش و اتصال (بین شاکتی و شیوا) دارد اتفاق می افتد. بگذارید اتفاق بیفتد. بیاد داشته باشید که ما برای این به روی زمین آمده ایم که سیستم عصبی مان را پالایش کنیم، و این کار را داریم از طریق مدیتیشن، تنفس ستون مهره ای، کامباکا، بانداها، مودراها، و بقیه ی تمرینات می کنیم. وقتی که سرور بهشتی بر شما بوسه می زند، از آن لذت ببرید، و با ادامه ی تمرینات تان آن را بطور طبیعی بدرون بدنتان ببرید. بیاد داشته باشید که کاری که ما داریم انجام می دهیم تنها در اینجا و در شکل زمینی مان امکان پذیر است، و هرچه که بدست آوریم وقتی که این زمین را ترک می کنیم هر جایی که برویم با خودمان می بریم. این سیستم عصبی یک گذرگاه است، وقتی به آنجا برسیم، بقیه امور کارشان را بخودی خود انجام می دهند.

می گویند فرشتگان بهشتی به حال ما انسان های فانی غبطه می خورند. چرا؟ زیرا ما در این سطح وجود از سیستم عصبی ای برخورداریم که به آسانی آماده ی پالایش است. فانی و میرا بودن انگیزه کافی را برای پالایش در ما ایجاد می کند. این کار در اینجا در روی زمین بسیار آسانتر است تا در بهشت. برای همین است که فرشتگان به ما حسادت می کنند. آنها منتظر نوبت شان هستند تا آن کاری را بکنند که ما اینجا و اکنون می توانیم انجام دهیم – یعنی تمرینات پیشرفته ی یوگا. بنابراین بجای این که با دیدن یک تجربه ی خوب (بهشت) از مسیر تمرین منحرف شویم، از فرصتی که در اینجا و اکنون داریم بنحو احسن استفاده کنیم. وقتی که زمان رفتن به بهشت فرا برسد، بهشت در انتظار ما خواهد بود. هرچه که بیشتر بتوانیم در اینجا و اکنون سیستم عصبی مان را پالایش کنیم، وقتی که از اینجا می رویم شرایط برایمان آسان تر خواهد بود.
 
در بعضی از دیدگاه ها این تمایل وجود دارد که به یک تصویر یا تجربه ی خاص برسیم. داشتن یک چنین تصویر یا تجربه بمعنی همه چیز است. این درست نیست زیرا جلوه های حقیقت در همه ی افراد  دقیقاً یکسان نیست. بنابراین انتخاب یک تصویر ویژه و تلاش برای رسیدن به آن ممکن است درست نباشد. بعضی از افراد ممکن است هیچوقت تونل یا ستاره نبینند. بعضی ممکن است دریک نقطه ی خاص بدرون بروند و در آن تمرکز کنند و تنها چیزی که ببینند نور سفید خالص باشد، یا نورهای مختلف بعد نور سفید. ممکن است هیچ نوری نباشد و فقط و فقط اکستسی باشد تا اینکه یک روز ناگهان نور سفید را در درون و بیرون بدنشان ببینند. این امر می تواند به اشکال مختلف اتفاق بیفتد و بستگی به روند ویژه ی پالایشی دارد که در درون هر کس در حال انجام است. هیچ کس نمی تواند بگوید که برای هرکس این تجربه چگونه باید یاشد. بنابراین ما در این دروس زیاد روی تجربیات خاص تاکید نمی کنیم. ما هر روز تمرین هایی را انجام می دهیم که می دانیم سیستم عصبی ما را به پالایش و گشایش طبیعی هدایت می کند. تجربیات هرچه که باشد، اگر ما همچنان به پاکسازی بزرگراه منتهی به بهشت ادامه دهیم، هیچ شکی نیست که به بهترین شکلی به آنجا می رسیم، و توانایی همیشگی برای رفتن و آمدن به آنجا را خواهیم داشت.

نتیجه و حاصل یوگا رسیدن به یک تجربه ی خاص نیست، نتیجه ی یوگا رسیدن به آزادی ابدی در روشن بینی است.
 
 
استاد در درون شماست نجلس آآ

  

Wednesday, June 17, 2015

درس 103: پرسش و پاسخ - سرنوشت یا آزادی انتخاب(جبر یا اختیار)



 

 پرسش و پاسخ - سرنوشت یا آزادی انتخاب(جبر یا اختیار)

از یوگانی

تاریخ: 3 فوریۀ 2004

به  اعضای جدید توصیه می شود که دروس را از اول بخوانند زیرا ممکن است دروس قبلی پیش نیاز درس اخیر باشند .

سؤال: من چندین سال است که مدیتیشن می کنم و پیشرفت بطئی و تدریجی ای در تجربیاتم داشته ام.  تنها مشکل من این است که مرتب تکنیک های مختلف را امتحان می کنم بدون اینکه برای مدت طولانی به یکی از آنها بچسبم.  آیا این کارمای فرد است که مانع می شود که در مدیتیشن پیشرفت کند؟ آیا باید از تمرین دست برداریم و اجازه دهیم امور بطور خود بخودی اتفاق بیفتد یا باید براساس آزادی انتخاب امور را خودمان تحت کنترل در آوریم؟ من فکر می کنم گاهی اوقات امکان آزادی انتخاب هست و گاهی سرنوشت است که همه چیز را تحت کنترل خود در می آورد.  این موضوع برای من کمی گیج کننده است.  نظر شما چیست؟

 پاسخ: من فکر می کنم که به بخشی از سؤال شما در مورد آزادی انتخاب در درس 84 (هنر کاری انجام ندادن) پاسخ داده شده است.  اگر ما بخود اجازه دهیم که بخشی از تکامل باشیم،  کاری انجام خواهیم داد.  همۀ طبیعت کاری انجام میدهند.  بطور آگاهانه  "کاری انجام ندادن" هم باز " کاری انجام دادن" است.  موضوع این است که ما می توانیم با انجام دادن کارهای کوچک به " باز شدن طبیعی سیستم عصبی برروی سرور آگاهی خالص و اکستسی الهی " کمک کنیم و روند آن را تسهیل کنیم.  ما می خواهیم این روند را به قابلیتهای طبیعی سیستم عصبی خودمان واگذار کنیم و برای این کار به کمک یک اهرم مناسب اینجا و آنجا را تلنگری می زنیم.  هدف ما در تمرینات پیشرفته یوگا همین است.

"کارما" یا "سامسکارا" یا گرفتگی هایی که در سیستم عصبی ما جای گرفته است،  موانعی است که بین ما و تجربه الوهیت ایستاده است.  تمرینات معنوی برای تحریک سیستم عصبی است تا خودش را پالایش کند و گرفتگی ها را برطرف نماید. انجام ندادن این کار و واگذار کردن آن به " سرنوشت" سفر معنوی ما  را طولانی تر می کند و خانه تکانی را به تعویق می اندازد.  درین مورد آزادی انتخاب وجود دارد.  همۀ ما آزادیم که انتخاب کنیم.  می توانیم حالا این کار را بکنیم یا آنکه آن را به بعد موکول کنیم.  این انتخابی است که در پیش داریم.  اگر این کار را به بعد موکول کنیم ممکن است که در آینده بخاطر کوششهای دیگران و وضعیت ستارگان زمان راحت تری داشته باشیم.  بنظر من بهتر است که خودمان اقدام کنیم بجای آنکه در تاریکی بنشینیم و منتظر کس دیگری بشویم که بیاید و چراغ را روشن کنید.

شاید درس 93 برای شما جالب باشد.  این درس در این مورد بحث می کند که چگونه " عصر جدید" با انتخابهای معنوی، مرتبط است.  حرف آخر این است که" سرنوشت" در ستارگان است.  باقی بخود ما مربوط می شود.

در مورد امتحان کردن تکنیکهای مختلف مثال " چاه کندن" صدق می کند.  اگر ما در یک نقطه شروع به حفاری کنیم،  نهایتاً به آب می رسیم.  اما اگر جاهای مختلف را حفر کنیم بالاخره به آب می رسیم فقط ممکن است دیرتر به نتیجه برسیم.  بنابراین بطور کلی بهتر است که به یک تمرین آزمایش شده و حقیقی بچسبیم.

در این دروس ما در مورد طیف کاملی از تمرینات حقیقی و امتحان شده صحبت می کنیم، و آنها را مانند آجرهای ساختمانی کنار هم قرار می دهیم،  تا افراد با توجه به قابلیت های منحصر بفرد خود و مقدار زمانی که در اختیار دارند،  تحت نظارت دقیق خود آنها را بکار ببرند.  این روش ماست.  کسانی که از قبل مسیر دیگری را انتخاب کرده اند می توانند از این دروس بعنوان " غذای فکری" استفاده کنند.

استاد در درون شماست.