Thursday, December 6, 2012

درس 149- سامیاما: ذوب کردن تاریکی



سامیاما: ذوب کردن تاریکی

حالا وقت آن است که دربارۀ یکی از مهمترین و مؤثرترین تمرینات پیشرفتۀ یوگا یعنی سامیاما صحبت کنیم. سامیاما که پرورش قدرتهای ماورایی معروف یوگی ها از اثرات جانبی آنست عبارتست از حرکت از درون به بیرون در حالی که توجه ما در سرور آگاهی خالص است. قبل از آن که سامیاما را توضیح دهیم بگذارید اول دربارۀ  هشت شاخۀ یوگا سوتراهای پاتانجلی صحبت کنیم که تا بحال از آنها سخنی به میان نیاورده ایم .  سامیاما کاربرد عملی ترکیب سه شاخه آخری این هشت شاخه است و به پنج شاخه دیگر هم پیوسته است بنابرین الان زمان مناسبی برای صحبت کردن دربارۀ آنهاست.  باید دانست که همۀ بخش های یوگا بهم پیوسته اند. آنها همه از طریق سیستم عصبی انسان باهم مرتبطند. در واقع همۀ یوگا محصول سیستم عصبی انسان است .

زمان زیادی طول کشید تا انسانها باور کردند که زمین گرد است نه مسطح، و اینکه خورشید در مرکز منظومه شمسی قرار دارد نه زمین. این امر نیازمند اثبات کردن بود. بعد از آن تقریبا همه  آنرا درک کردند وهجوم آوردند تا از فواید آن دانش بهره مند شوند.

حالا وقت آن است که ما به این حقیقت آگاه شویم که سیستم عصبی انسان مرکز همۀ تجربیات معنوی سرور الهی است.  هر چه که زود تر به این موضوع آگاه شویم که همۀ ما دروازۀ مستقیم رسیدن به الوهیت هستیم برای همه بهتر خواهد بود . این امر هم مثل پذیرش همه دانش های دیگر نیاز به اثبات دارد، با این تفاوت که در این مورد اثبات در درون خود شماست. با انجام بعضی تمرینات موثر یوگا چند در را در این طرف و آن طرف باز کنید تا ببینید که شما چه هستید.  بعد هجوم خواهید آورد تا تمام سیستم عصبی خود را باز کنید.  یک چهار چوب ذهنی (ذهنیت جدید) ،یک  پارادایم جدید متولد می شود.

اما باید بدانید که این امر چیز جدیدی نیست.  اجداد دیرینۀ ما همۀ این چیز ها را می دانستند. بسیاری از این حقایق نوشته شده بود، اما امکانات ارتباطی محدود بود و مردم بسیار خرافاتی بودند. حالا همه چیز متفاوت است. ما می توانیم هر گونه اطلاعاتی را که بخواهیم بدست آوریم.  درهای متعددی از دانش بروی ما باز است.  خرد قدیم دوباره دارد نو می شود.  سیستم عصبی انسان در طول این مدت عوض نشده است. او صبورانه، مانند صندوقچه گنجی که در آرزوی باز شدن بوده بانتظار نشسته است.  اکنون زمان آن فرا رسیده است.

کتاب یوگا سوتراهای پاتانجلی یکی از ارزشمند ترین کتابهایی است که تا بحال نوشته شده است این کتاب نه تنها به ما می گوید که چه هستیم،  بلکه هم چنین بما می گوید که  چگونه می توانیم دروازه های سیستم عصبی خود را باز کنیم. این کتاب هم چنین رابطۀ بین قواعد طبیعی باز کردن سیستم عصبی را که در ما وجود دارد برای ما ترسیم می کند. این کار از طریق هشت شاخۀ معروف یوگا انجام می شود.

از وقتی که ما تمرین های پیشرفته یوگا را شروع کرده ایم در درون این هشت شاخه در حال سفر بوده ایم.  ما با نظم این مسیر را دنبال نکرده ایم. شاید بعضی این کار را غیر سنتی بدانند.  ما به گونه ای در این مسیر حرکت کرده ایم که موثرتر و قابل درک تر است ،  بنابراین دلیلی برای عذر خواهی وجود ندارد . بعداً در این مورد بیشترصحبت خواهیم کرد،  ولی فعلاً بیاید مروری بر این هشت شاخۀ یوگا بیندازیم.

1- یاما- که به معنی "خودداری" است و شامل آهسیما (عدم خشونت)، ساتیا (صداقت)، استیا(دزدی نکردن)، براهما چاریا (ذخیره کردن انرژی جنسی و پرورش آن) ، وآپاری گراها(حریص نبودن) می باشد.

2 نیاما به معنی رعایت اصول اخلاقی است و شامل ساچا (خلوص و پاکیزگی)، سامتوسا (قناعت)،  تاپاس (گرما/ توجه/ زهد)، سوادیایا (مطالعۀ خود و کتاب مقدس)، و ایشواراپرانیدانا (تسلیم به خواسته الهی) می باشد. 

3- آسانا که به معنی حرکات نرمشی یوگا است ،  و شامل آن دسته از تمرینات ورزشی است که که ما آنها را می شناسیم و دوست داریم.  این دسته از تمرینات پیشرفته یوگا به منظور آماده سازی بدن برای پرانایاما و مدیتیشن بکار می رود.  آساناها به خصوص باعث تحریک و بالا آمدن کندالینی می شوند

4- پرانایاما که به معنی "نگه داشتن (حبس) نفس یا نیروی زندگی" است و شامل روش های تنفسی است که در بارۀ بعضی از آنها را قبلاً صحبت کرده ایم و بعضی دیگر در دروس آینده مورد بحث قرار خواهد گرفت.  پرانایاما زمین (خاک)سیستم عصبی را شخم می زند و آنرا برای مراقبۀ عمیق و تجربۀ الوهیت آماده می کند. انواع مشخصی از پرانایاما باعث بیداری و بالا رفتن کندالینی می شود.

5 پراتیاهارا- که به معنی به درون کشیده شدن حواس است. در این دروس پراتیاهارا هم علت است وهم معلول، و وقتی اتفاق می افتد که کندالینی بیدار می شود وبالا می رود و تجربیات اکستاتیک (جذبه ی) بطور طبیعی توجه ما را به درون می کشاند. از طریق پراتیاهارا ما خواهیم فهمید که تجربیات حسی ما تمام حوزۀ تجلیات را از اولین ارتعاشات سرور آگاهی خالص (اوم) تا دنیای فیزیکی در بر می گیرد.

6- دارانا- به معنی "توجه وتمرکز "است  و اولین قدم برای رفتن به درون از طریق مدیتیشن است.  در این دروس ،  ما توجهمان را برای مدت طولانی روی چیزی نگاه نمی داریم.  ما فقط بسادگی توجهمان را به یک شیِ (مانترا) می دهیم ، بعد می گذاریم که آن مانترا هر طور که می خواهد به پیش برود. این امر تقریباً فوراً توجه ما را به ورای ادراک اولیۀ آن شیِ می برد، و این همان کاری است که ما می خواهیم بکنیم.  ذهن ما در صورتی که به او فرصت دهیم ما را به درون هدایت خواهد کرد.

7 دیانا- یعنی مدیتیشن (مراقبه) ،  و به معنی جریان توجه به درون است،  این را می توان به گسترش (بسط) توجه به ورای اشیاء تعبیر کرد. در این دروس، مانترا به عنوان یک وسیله برای انجام این کار مورد استفاده قرار می گیرد. ما به سادگی به مانترا توجه می کنیم، بعد آنرا رها می کنیم و مانترا تغییر می کند و ناپدید می شود. توجه ما گسترش می یابد وبه سکوت، یعنی وضعیت طبیعی خود ش یعنی رهایی از هر گونه وابستگی می رسد.

8 سامادی یعنی "جذبه/ تعالی" (رفتن به ماورا)، و این وضعیتی است که ما در مراقبه روزانه تجربه می کنیم. این حس به مرور زمان گسترش می یابد، و نهایتاً وضعیت طبیعی ما در فعالیت های روزانه می شود. در این وضعیت ما سرور آگاهی خالص یا شاهدِ خاموشِ درون را تجربه می کنیم. سامادی درهریک از مراحل نمود خود تجربه خودِ جهانیِ ابدی است، و این همان چیزی هست که ما هستیم.

 شما ممکن است توجه کرده باشید که ما بجز در مورد یاما و نیاما و براهماچاریا، که با همان تعریف کلاسیک ارائه شده اند در بقیۀ بازوها با توجه به دیدگاه خود در "تمرینات پیشرفتۀ یوگا" تغییراتی داده ایم. در حقیقت ، هر یک از مکاتب یوگا روش خاص خود را در عرضۀ هشت شاخۀ یوگا دارد.

هشت شاخۀ یوگا بقدری منطقی و قابل درک است که در واقع بیشتر معلمین  یوگا مدعی تدریس آن هستند و این تا حد زیادی درست است، زیرا هشت بازوی یوگا هر چیزی را که می توان در یوگا انجام داد در بر می گیرد.  بنابر ین آنها یک نقشه کامل مسیریا یک طرح از پیش رسم شده ویک فهرست معنوی از راههای مختلفی که سیستم عصبی انسان را بروی تجربۀ الهی باز می کند ارائه کرده است.

 هشت بازوی یوگا مطابق سنت گذشتگان می بایستی پشت سرهم بکار گرفته می شد. زیرا اعتقاد براین بود که مردم قبل از اینکه کاربرد تمرینات معنوی را بیاموزند باید یاد بگیرند که درست رفتار کنند و از طریق پیروی جدی از اصول اخلاقی برای این کار آماده شوند.  همین که آنها یاد گرفتند که درست عمل کنند می توانند اول از جسم (با آساناها) شروع کنند، و بعد راه خود را با تمرینات تنفسی (پرانایاما) ادامه دهند، ودر نهایت خود را برای تمرکز(دارانا)، مراقبه (دیانا)، و سرور آگاهی خالص (سامادی) آماده کنند. با چنین روش سنتی ای راه خیلی طولانی می شد، مخصوصا" اگر استاد (گورو) می خواست شخصاً قدم به قدم مریدان را هدایت کند و طبیعتاً از آنها انتظار داشت که هر مرحله از راه  را با بالا ترین حد استاندارد پشت سر گذارند. حتی پاتانجلی وقتی که کتاب یوگاسوتراها را می نوشت چنین ترتیبی را در تمرین مد نظر داشت. هشت بازوی یوگا معیار بسیار خوبی برای تعیین میزان معنویت مذاهب و سنتهای معنوی است. مذاهبی که تعداد بیشتری از هشت بازو را در بر می گیرند از معنویت بیشتر و آنها که تعداد کمتری را در بر می گیرند از معنویت کمتری برخوردارند. این قسمت از ماجرا یعنی دنبال کردن هشت بازوی یوگا به ترتیب در طی زمان طولانی خیلی خوب نتیجه نمی دهد. این امر به خوبی در اجتماع یوگا تشخیص داده شده و پاتانجلی هم احتمالاً از این امر آگاه بوده است.  شاید در زمان او مثل امروز آسان نبوده که مردم بی مقدمه از قسمت های اولیه بگذرند و با تمرینات پیشرفته ای مانند مدیتیشن عمیق و تنفس ستون مهره ای شروع کنند.
در طی سالهای مختلف بعضی از اساتید یوگا بازوهای خاصی از هشت بازو را انتخاب کرده و مستقیماً از آنها استفاده کرده اند. بعضی با آساناها شروع کرده اند، بعضی با پرانایاما. بعضی اول روی سرسپردگی تمرکز کرده اند وسپس به مدیتیشن یا چیزهای دیگر پرداخته اند و بعضی اول مستقماً به سراغ مدیتیشن رفته اند و از طریق آن به بقیه بازو های یوگا رسیده اند. دروس تمرینات پیشرفته یوگا بر اساس دیدگاه آخر عرضه شده است. ما با مدیتیشن عمیق شروع می کنیم و بعد به سراغ پرانایاما و تکنیکهای فیزیکی و مانند آن می رویم، و در طی راه رسیدن به الوهیت توجه خاصی به نقش باکتی یا اشتیاق داریم.

چیزی که همه پیروان یوگا به آن آگاهی دارند اینست که این هشت بازو بهم مرتبطند، یعنی اگر ما از یک بازو شروع کنیم، دیگر بازو ها هم تحت تأثیر قرار می گیرند، و ما با پالایش و گسترش آگاهی، نهایتاً به همه بازو ها کشیده می شویم. کسانی که تازه به مدیتیشن گرایش پیدا کرده اند معمولاً به مطالعۀ متون معنوی علاقمند می شوند (سوادیایا)، به رژیم غذایی سالمتر و خاص تر گرایش پیدا می کنند (ساچا)،  ونسبت به رفاه دیگران حساس تر می شوند (اهیم سا). در حقیقت بهترین راه را برای پیشرفت در یاما و نیاما این است که از طریق مدیتیشن عمیق مستقیماً به سامادی برویم. بعد رفتار درست و هماهنگ به جای آنکه از خارج و با زور به فرد تحمیل شود بطور طبیعی از درون سر میزند و خود را نشان می دهد . این چیز ها نشان دهندۀ پیوسته بودن بازو های مختلف یوگاست. این امر در تمام سطوح تمرینات رخ می دهد .و گاهی به آن "فیض الهی" می گویند. زیرا برکت های معنوی به خودی خود شروع به آمدن می کنند. در حقیقت این برکات از طریق رسانایی معنوی که در سیستم عصبی ما ایجاد شده است در نتیجه کاری که ما روی یکی از هشت بازوی یوگا انجام داده ایم صورت می گیرد. حتی یک فکر صادقانه مثل " آیا چیزی بیش از این وجود دارد؟" یک تمرین قدرتمند یوگا است، و آنرا می توان در بازوی نیاما در تسلیم و اشتیاق پیدا کرد. همان طور که در دروس قبلی یاد گرفته اید وقتی که کندالینی شروع به حرکت می کند این رسانایی در سیستم عصبی"اکستاتیک" می شود. وقتی که این اتفاق بیفتد ما از هر جایی که شروع کرده باشیم به همۀ هشت بازوی یوگا متصل می شویم. اگر ما از ابتدا به شکل هماهنگ در چند بازو مشغول تمرینات موثر باشیم سیستم عصبی ما پالایش می یابد وبا سرعت بیشتری گشوده می شود.  این یک اصل مهم است که در استراتژی اصلی این دروس بکار گرفته شده است. ما با ترکیب کردن تمرینات مختلف این امکان را خواهیم داشت که همزمان از درون چند بازوی یوگا عمل کنیم.  سامیاما یکی از آن تمرینات ترکیبی بسیار مؤثر است وبا هر یک از تمریناتی که روی یک بازو برای پاکسازی و باز کردن سیستم عصبی مورد استفاده قرار می گیرد متفاوت است. در یوگا سوتراهای پاتانجلی سامیاما یک بخش کامل از کتاب را تحت عنوان "قدرتهای فوق عادی" بخود اختصاص داده است. 
در تعریف سامیاما می توان گفت که ترکیبی از سه بازوی آخری یوگاست که با (استفاده از یک هدف) بکار گرفته می شود. بنابراین استفاده از توجه (دارانا)،، مدیتیشن (دیانا) و سکوت عمیق درون (سامادی) با یک هدف یا چند هدف بگونه ای خاص ما را قادر می کند به اینکه قدرتهای ماورایی را در خود پرورش دهیم.  پاتانجلی به ما می گوید که سامیاما تمرین درونی تری است و ما را به "نور دانش" هدایت می کند. او همچنین می گوید که نباید سرگرم و مشغول تجربیاتی شویم که ممکن است در طول تمرین  سامیاما پیش بیاید. قبلاً هم در این دروس با این امر روبرو بوده ایم. ما ممکن است نور ببینیم یا تجربیات اکستاتیک داشته باشیم با این وجود به خود یادآوری می کنیم که به سادگی به تمرینی که داریم انجام می دهیم بر گردیم، زیرا این تجربیات به پیشرفت معنوی ما کمک نمی کند، فقط تمرینات این کار را می کند. همین امر در مورد سیدی ها (قدرتهای ماورایی) که ظاهر می شوند و به آنها دست پیدا می کنیم هم صادق است.  همان طور که قبلا" در درس 76 تذکر داده شد، ما سامیاما را برای بسط سرور آگاهی خالص و اکستسی در سیستم عصبی و فراتر از آن انجام می دهیم.

اگر شما تمرینات سامیاما را به انتظار بدست آوردن قدرتهای فردی انجام دهید چیز زیادی عایدتان نمی شود. زیبایی سامیاما در در همین است.  سامیاما از نظر اخلاقی خودش بر خود نظارت دارد و امکان سوء استفاده از آن وجود ندارد و پیشرفت آن بستگی به میزان حضور سکوت درونی دارد. اگر هیچ سکوت درونی نباشد، سامیاما تأثیری ندارد. امکان ندارد که این تمرین را بدون داشتن حداقل قدری سکوت درونی در سیستم عصبی انجام داد. سکوت درونی یا سامادی اولین مرحلۀ روشن بینی است.  اگر ما قدری سامادی داشته باشیم بعد خود به خود قدری یاما و نیاما خواهیم داشت.  هرچه سامادی بیشتری داشته باشیم، مقدار بیشتری یاما و نیاما و پیشرفت بیشتری در سامیاما خواهیم داشت.  بازوهای مختلف یوگا همیشه بدینگونه با هم مرتبطند.

سامیاما روی عمیق ترین سطح آگاهی درون ما عمل می کند. یک سری از کانالهایی که بتوان از طریق آنها درون سیستم عصبی حرکت کرد، آگاهی ما را تا مرحلۀ تجلی کامل پیش می برد. ما با سامیاما سکوت درونی را به حرکت در می آوریم. ما آنچه را که غیر قابل حرکت است به حرکت در  می آوریم،  ما صخرۀ آگاهی خالص را به حرکت در می آوریم. در واقع، ما صخره را گسترش (بسط) می دهیم. ما آن را از طریق سیستم عصبی خود بطرف بیرون گسترش می دهیم. در بیشتر تمرین ها  ما از بیرون به درون عمل می کنیم. در سامیاما بر عکس از درون بطرف بیرون کار می کنیم.  با بیشتر تمرین ها ما با خودِ (نفس) محدود خود شروع می کنیم و به درون می رویم . با سامیاما ما از درون با خودِ الهیِ جهانیِ خود شروع می کنیم و به بیرون می آییم.  تفاوت اصلی سامیاما با  تمرینات دیگر در همین است

همین که آگاهی از طریق سامیاما بطرف بیرون حرکت می کند، ما احساس گسترش و باز شدن می کنیم و همۀ تمرینات ما به سطح بالاتری پیش می روند. این برتری بسبب ترکیبی کردن تمرینات است. هر کاری که ما در یوگا انجام می دهیم به کارهای دیگری که در یوگا انجام می دهیم کمک می کند. از این نظر تمرینات یوگا مانند یک مارپیچ سرور اکستاتیک می شود که بالاتر و بالاتر می رود. بنابراین در حالیکه ما داریم به انجام تمریناتی که تاکنون یاد گرفته ایم ادامه می دهیم، این امکان را داریم که سامیاما راهم -- که سیستم عصبی ما را از طریق دیگری باز می کند -- به این تمرینات اضافه کنیم. پیش نیاز انجام سامیاما چندان زیاد نیست. چون این تمرین روند ذهنی دارد، بنابراین نیازی به هیچ پیش نیاز فیزیکی ندارد. مگر اینکه شما یکمرتبه شروع به پرواز در هوا بکنید که در این صورت بایستی اقدامات احتیاطی فیزیکی در نظر گرفته شود.

هر کسی که برای مدت چند ماه مدیتیشن کرده  و کمی سکوت درونی داشته باشد، می تواند سامیاما انجام دهد، و اثرات آن بستگی به میزان سکوت درونی ای دارد که در سیستم عصبی ذخیره شده است. سامیاما سکوت درونی ما را تثبیت می کند و افزایش می دهد،  بنابراین یک مکمل خوب برای مدیتیشن است. در درس بعدی، ما به ویژگی های تمرین سامیاما می پردازیم.

با هشت شاخۀ یوگا و سامیاما ،  ما تاریکی را در همه جا از بین میبریم

استاد دردرون شماست

No comments: