Sunday, May 17, 2015

درس 95 – تثبیت شدن اکستسی


درس 95 – تثبیت شدن اکستسی
از یوگانی
به  اعضای جدید توصیه می شود که دروس را از اول بخوانند زیرا ممکن است دروس قبلی پیش نیاز درس اخیر باشد .

سؤال: نمی دانم چطور بیان کنم که چقدر از انجام تمرینات لذت می برم. از وقتی که سیدآسانا انجام می دهم سرور بسیار زیادی حس می کنم. گاهی تمام بدنم با انرژی مافوق تصوری پر می شود. چشم انداز من همه سرور است. گاهی خدای هستی بخش جهان را در همه جا می بینم. امروز وقتی داشتم رانندگی می کردم چنان احساس خوشی داشتم که دلم می خواست سرم را از پنجره ماشین بیرون بیاورم و فریاد بزنم و به همه بگویم که چقدر دوستشان دارم و از آنها بخواهم که این تمرینات را انجام بدهند. وقتی که به خانه رسیدم از فرط شادی و سرور می رقصیدم. سؤال من اینست که آیا بهتر است که فعلاً در همین مرحله متوقف شوم و از این حال و هوایی که دارم لذت ببرم یا اینکه تمرینات جدیدی را به تمرینات قبلی اضافه کنم؟ در حال حاضر این حالت سرور را گاهی بیشتر و گاهی کمتر حس می کنم. نمی خواهم کندالینی را زیادتر از حد تحریک کنم تا از دست من عصبانی شود.

پاسخ: خیلی خوشحالم که امور برای شما به این خوبی پیش می رود.

با توجه به حساسیتی که نسبت به تمرینات دارید ( که بسیار هم خوب است)، بهتر است که برای مدت یکی دو ماه یا حتی بیشتر در همین سطح کنونی باقی بمانید. شما در مدت بسیار کوتاهی نتیجه ی فوق العاده ای گرفته اید. اجازه دهید که کارها با ملایمت بیشتری پیش برود. مطمئن شوید که تمرینات و فعالیتهای روزانه با آرامی پیش می روند. هجوم شدید اکستسی ناشی از پالایش است. این حالت بسیار دلپذیر است، اما فقط پالایش است. بتدریج، اکستسی ناشی از پالایش  به دلیل اصطکاک کمتر تلطیف می شود و حالتی بسیار آرامش بخش و قدرتمند پیدا می کند، درست مثل اینکه تبسمی الهی بطور مستمر از درون شما به بیرون تابش می کند.

 وقتی که وضعیتی که در آن هستید هموارتر شود و هجوم اکستسی کمتر شود، خواهید دانست که برای رفتن به مرحلۀ بعدی آماده شده اید. یانی مودرا کامباکا تمرین بسیار قدرتمندیست. شما باید مطمئن  شوید که قبل از افزودن آن به تمریناتتان در وضیت کاملاً تثبیت شده ای قرار گرفته اید. وقتی مطمئن شدید، با احتیاط و به طور تدریجی شروع کنید. شاید یک یا دو بار تکراربرای هر جلسه  مدیتیشتن کافی باشد. ببینید چطور پیش می رود. خیلی حساب شده عمل کنید چون واکنش کامباکا ممکن است تاخیری باشد.  با توجه به استعدادتان پیش بروید.

در مورد تشویق دیگران به انجام تمرینات، اگر می بینید که خوب هستند حتماً این کار را بکنید. این دیدگاه غیرسنتی و باز انتقال تمرینات پیشرفته یوگا  تنها در صورتی پیشرفت می کند که تعداد زیادی از افراد آنرا بکار ببرند و نتیجۀ خوبی از آن بگیرند. بعد هیچکس نسبت به اعتبار آن شک نخواهند کرد. این یک آزمایش است برای اینکه ببینیم که همه تا چه حد برای بکارگیری یک دانش معنوی باز آمادگی دارند و چه وقت می توانند بتنهایی زمام امور معنوی خود را بدست بگیرند. زمان این را نشان خواهد داد.

استاد در درون شماست



Saturday, May 16, 2015

درس 116: مدیتیشن - اولین مرحله طولانی کردن مانترا


 
مدیتیشن   اولین[ مرحله] طولانی کردن مانترا

همچناکه ما به استفاده از مانترای آی ام ادامه می دهیم بگونه خاصی که به ذهن اجازه داده شود که به سکوت برود ،  ما داریم گرفتگی های عمیق درون سیستم عصبی خود را پاک می کنیم،  در طول زمان ،  همچنان که پالایش سیستم عصبی بیشتر می شود،  تجربیات ما روان تر ( ملایم تر) و عمیق تر می شود،  و ما سکوت درونی بیشتری را تجربه خواهیم کرد.

با بیشتر شدن سکوت  درونی،  زمانی فرا می رسد که شما آماده خواهید بود که قدم بلندتری برای رفتن به عمق سیستم عصبی بردارید بدون آنکه زیاد در سطح ذهن گیر کنید.  در چنین موقعیتی آماده اید که مانترای خود را طولانی تر کنید.

اینکار مثل عوض کردن دندۀ ماشین است،  با ماشین دنده ای،  ما اول با دندۀ یک شروع می کنیم،  بعد از مدتی آمادگی پیدا می کنیم که به دنده بعدی برویم،  که ما را قادر می کند که با سرعت بیشتر و راحتی بیشتر برانیم زیرا با دندۀ یک به سرعت مناسب رسیده ایم.  اگر زودتر از موقع به دندۀ دو برویم چه می شود؟ ما گیر می کنیم و سود زیادی از اینکار نمی بریم زیرا هنوز سرعت ما برای دندۀ دو کافی نیست.  عوض کردن زودتر از موقع،  کار درستی نیست،  و به ما کمکی برای تندتر رفتن نمی کند.

بکار بردن مانترای طولانی تر مثل همین کار است.  اگر ما با مانترای آی ام به نرمی و عمق مناسب در مدیتیشن نرسیده باشیم،  می توانیم به فکر حرکت بطرف اولین مرحله طولانی کردن مانترا باشیم.  این زمان می تواند چند ماه بعد از شروع باشد یا چند سال.  افراد در این زمینه با هم فرق دارند. این یکی از موقعیت هایی است که " تنظیم سرعت فردی" مهم است.  هیچ عجله ای برای اینکار نیست.  ما می توانیم در صورتی که بخواهیم تمام طول سفر خود را با مانترای آی ام ادامه دهیم.  چیزی را از دست نمی دهیم. 

موضوع فقط اینستکه چقدر سریع تر بخواهیم برویم.  اینکه آیا باید شروع به تغییر دادن مانترا بکنیم و چه زمانی برای اینکار مناسب است را خودمان خواهیم دانست.  بعد ما مرحله انتقال را با ملایمت بیشتر انجام می دهیم ،  درست مثل وقتی که دنده ماشین را بخوبی و با ظرافتعوض می کنیم.

به مانترای ما ارتعاش و هجای بیشتری اضافه می کند ما با این کار در موقع مدیتیشن جای پای بزرگتری را در سیستم عصبی ما درست می کنیم.  مدیتیشن به سرعت کمتری به سکوت می رود و با سرعت کمتری بیرون می آید.  اینکار باعث می شود که تأثیراتی که سرور آگاهی خالص ایجاد می کندمدت بیشتری در سیستم عصبی و اگاهی ما باقی بماند.  این فایدۀ " دنباله" است.  آن کشت سکوت درونی را در ما بیشتر می کند تا شایع تر و یکنواخت تر شود. این دندۀ بالاتر است.

اولین دنبالل یک مانترای طولانی تر اینست:

شری شری آی ام آی ام                    shree   shree   I  AM   I  AM

ما آنرا دقیقاً همانطوری بکار می بریم که مانترای I AM  را بکار می بریم،  همان روال آسان مدیتیشن را که در دروس اولیه یاد گرفتیم دنبال می کنیم.  وقتی که این تغییر را ایجاد کردیم،  مانترای ما از آن به بعد همان خواهد بود.

ما بلافاصلۀ متوجه تفاوت می شویم.  ذهن ما آهسته تر به سکوت می رود و آهسته تر از سکوت بیرون می آید. جالب این است که ،  این آهسته شدن توجه من برای رفتن بدرون و بیرون آمدن از خود ریختن سرور آگاهی خالص را بدرون سیستم عصبی ما سرعت می بخشد.

مانترا بعنوان وسیله ای در نظر بگیرید که بکمک آن به طور منظم در ااس ضمیر ناخودآگاه خود نفوذ  می کنیم .  یک مانترای چند سیلابی(هجایی) خیلی سریعتر بدرون می رود،  و گرفتگی را بسادگی در هر بار عمیق شدن پاک کند.  بعد ما به مرحله ای می رسیم  که می توانیم یک مانترای پهن تر بکار ببریم و وقتی که به درون ضمیر ناخودآگاه می رویم و بیرون می آییم فضای بزرگتری را پوشش بدهیم،  و با هربار به درون رفتن و بیرون آمدن گرفتگی های بیشتری را پاک کنیم.  یک مانترای چند هجایی اینکار را انجام می دهد،  اما فقط بعد از اینکه ما با مانترای مرحله اول  I AM زمینه را برای آن آماده کرده ایم.

اگر شما تازه مدیتیشن را شروع کرده اید،  بخودتان کمی وقت بدهید تا با استفاده از مانترای آی ام یک عادت خوب برای تجربه سکوت درونی بطور ملایم و عمیق را ایجاد کرده باشیدقبل از اینکه به اولین مرحله بزرگ کردن مانترا جهش کنید.  حداقل چند ماه.  یکی دو سال طول می کشد که مدیتیشن با  I AM

سیستم عصبی را باندازه کافی پاک کند.  حتی ممکنست بیشتر طول بکشد.  هر یک از ما منحصر بفرد خود و برنامۀ زمانی خود را داریم وقتی که سیستم عصبی خود را بروی بینهایت باز می کنیم طولانی کردن مانترا اینجا خواهد بود تا وقتی که ما آماده بشویم.  بنابراین بخود وقت می دهیم و از سفر خود لذت می بریم.  استاد در درون شماست.                                                                    

درس 115: پرسش و پاسخ - مانترا، زبان و معنی



پرسش و پاسخ: مانترا،  زبان و معنی

پرسش: انگلیسی زبان مادری من نیست،  نمی دانم آیا باید مانترای آی ام (I AM ) را به زبان خودم ترجمه کنم و در مدیتیشن بکار ببرم یا نه؟

سؤال خوبی است،  دیگران هم این سؤال را پرسیده اند.  حتی آن دسته از ما هم که انگلیسی زبان اول آنهاست بایستی توصیه های زیر را یادداشت کنند:

نه،  مانترا را ترجمه نکنید همانطور که قبلاً هم گفته شد،  مانترا ربطی به زبان یا معنی ندارد.  اگر آنرا به طور شفاهی داده بودیم نه هجی کردن در کار بود نه زبان و نه معنی.  فقط یک ارتعاش صوتی که در مدیتیشن به روشی خاص به کار می رفت تا به ذهن اجازه دهد که بطور طبیعی به سکوت برود.

چون ما داریم همۀ این کار را به صورت نوشته انجام می دهیم،  ناچاریم که مانترا را اسپل( هجی) کنیم چه با هجی کردن و چه بدون هجی کردن،  آن فقط یک صوت است که دانسته شده که کیفیت های خوب( مثبت) خاصی را در عمق سیستم عصبی دارد.  این مطلب دردرس 59# " بعضی ویژگیهای مانترا" بررسی شده است.  این صوت در سنت انگلیسی به صورت  I  AM  یافته شده است.  در سنتها و زبانهای دیگر هم اشکالی شبیه یا گاهی همانند یافته شده است.  کیفیات ارتعاشی طبیعی آن در سیستم عصبی ما جهانی است و با زبان تعیین نمی شود.

اگر هجی آی ام حواس شما را پرت می کند به همین صدا ،  طرز نوشتن متفاوت فکر کنید-  AY   AM  .  همان تلفظ ،  نه زبان و نه معنی دارد.  اگر سعی کنیم و معنایی را به آن اتصال دهیم،  به مدیتیشن خود لطفی نخواهیم کرد.  بگذارید یک صدا در زندگی ما باشد که هیچ رابطه ای با امور دیگری نداشته باشد،  بگذارید آن مانترا باشد.  مانترا فقط یک معنا دارد آن مانند بلیط یا جواز ورود ما به بی نهایت است.  بگذارید آنرا فقط بدین منظور بکار ببریم و فقط برای اینکار در موقع مدیتیشن بکار ببریم.

اگر معنی و زبان در مدیتیشن ظاهر شود .  ما آنرا به مانند افکار دیگری ظاهر می شود تلقی می کنیم و بسادگی به مانترا در هر سطحی از سکون یا ابهام که بود برمی گردیم.  بعد پیشروی درونی خود را بسوی سکون ،  سکوت درونی و سرور آگاهی خالص ادامه می دهیم.

وقتی که ارتعاش صوتی تنها را بکار ببریم ذهن بهتر می تواند در سکوت قرار گیرد.  معانی ما را به سطح ذهن می کشانند،  بنابراین ما به سادگی آن را رها می کنیم و جانب سطوح ظریفتر ارتعاش مانترا را می گیریم.  معانی و زبان برای دنیای بیرونی است.  ارتعاشاتی که به طور طبیعی ظریفتر و ظریفتر می شوند برای دنیای درونی سرور آگاهی خالص است.  مانترا برای اینکار است.  آن یک لغت معنا دار نیست.  آن یک وسیلۀ ارتعاشی است که همینطور که ما هر روز راهی بی نهایت می شویم پالایش یافته و ناپدید می شود.

به موقع ،  با تمرین ساده روزانۀ مدیتیشن،  دنیای درونی ساکت سرور آگاهی خالص ما در زندگی بیرونی حضوری همیشگی می یابد،  و بالعکس.  دروازۀ سیستم عصبی ما کاملاً باز می شود.  ما حقیقت یوگا را که پیوستن بی نهایت با زندگی روزمره ماست تجربه می کنیم.  ما به مرحله ای می رسیم که در می یابیم که ما " آن " هستیم.

این نتیجه شکوهمند کاری با زبان و معنای خارجی مانترا ندارد.  ما همۀ اینها را در موقع مدیتیشن پشت سر می گذاریم.  

 استاد در درون شماست.

درس 114: پرسش و پاسخ: کچاری" مسدود کردن گلو" : مرحله اول


 

پرسش و پاسخ: کچاری" مسدود کردن گلو" -  مرحله اول

به اعضای جدید توصیه می شود که دروس را از اول بخوانند زیرا دروس قبلی ممکن است پیش نیاز درس اخیر باشند.

سؤال : من یکی از آن کسانی هستم که زبانش به طرف عقب لوله می شود.  درس اخیر شما در مورد کچاری فوق العاده است،  واقعاً روشنگر است.  سؤال من مربوط به مشکلاتی است که دارم وقتی که زبانم به عقب می رود به سقف دهانم می چسبد.  در آغاز در گلویم احساس گرفتگی یا خفگی می کردم که حالا خیلی کمتر شده است.  گاهی اوقات وقتی در موقع مدیتیشن زبانم به عقب بر می گردد،  تنفسم به طور موقت قطع می شود.  آیا این تجربیات طبیعی است؟

پاسخ: این ها تجربیات مرحله انتقال است که در مرحله اول کچاری اتفاق می افتد.  من آنرا انسداد گلو می نامم.  این یک پدیده موقت است که بین مرحله اول و دوم اتفاق می افتد. 

چون در مرحله اول زبان نمی تواند از سقف دهان فراتر برود،  هر چه عقب تر برود،  بستر زبان بیشتر گرایش دارد که به گلو فشار بیاورد،  این می تواند موجب بسته شدن در عمق گلو بشود که یا باعث می شود که زبان کوچک راه ورودی هوا را مسدود کند.  زبان کوچک یک زبانۀ لوله مانند دارد که به ریشۀ زبان متصل است و وقتی که ما چیزی را می بلعیم یا وقتی که بصورت معمول نفس خود را نگه می داریم ، راه هوا را مسدود می کند .

هر کسی آناتومی فیزیکی متفاوتی دارد.  بنابراین بعضی ها ممکن است این تجربه را در دورۀ انتقال از مرحله اول داشته باشند و بعضی دیگر نداشته باشند.  به هر حال ،  این تجربیات بایستی موقت باشند.  با کشیده شدن [ دراز شدن] مخاط زیر زبان یا بریدن آن، زبان نهایتاً بایستی در مرحله دوم کچاری به پشت صفحه نرم برود.  وقتی که این اتفاق بیفتد گرفتگی گلو بایستی بطور طبیعی برطرف شود،  زیرا زبان به طرف بالا بدرون مجاری بینی وارد می شود.  و دیگر زیاد به طرف پائین به درون گلو فشار نمی آورد.  اینکه می گوئیم زیاد فشار نمی آورد برای این است که چون پردۀ مخاط زیر زبان هنوز به طرف پائین کشیده می شود،  ممکن است باز هم مقدار گرفتگی گلو در مرحله کچاری باشد،  اگر چه خیلی کمتر،  و کمتر احتمال دارد که گلو را ناراحت کند و باعث انحراف حواس از تمرین شود.  وقتی زبان بالاتر برود ،  پردۀ زیر زبان ادامه می دهد به کشیده شدن،  یا بریده می شود،  تمایل به گرفتن راه گلو از بین می رود.

همانطور که در مورد دلایل آناتومیک تذکر دادم،  فقط بعضی افراد علائم گرفتگی گلو را که شرح دادیم تجربه می کنند،  در حالیکه بقیه اصلاً چنین مشکلی نخواهند داشت در هر یک از این موارد این پدیده در حالت انتقالی رخ می دهد  یعنی وقتی که کچاری در ما تحول می یابد.

تجربیات و سرور اکستاتیکی که ما در مرحله دوم کچاری می یابیم بقدری زیادی است که به زحمت تحمل ناراحتی هایی که ما در طول راه حس می کنیم می ارزد. به کچاری وقت بیشتری اختصاص دهید.  بروش خود به آن نزدیک شوید.  وقتی موقع مناسب باشد باکتی شما ،  شما را بطرف بالا می کشد. 

استاد در درون شماست.

درس 113: پرسش و پاسخ - سرور، اکستسی و عشق الهی


پرسش و پاسخ - سرور، اکستسی و عشق الهی

سؤال : آیا می توانید تفاوت بین سرور و اکستسی را شرح دهید؟

پاسخ: اجازه دهید معنی این دو لغت را در دیکشنری ببینیم.

سرور (  (blissیعنی " خوشحالی کامل (بی پایان) ،  بهشت،  عالم بالا (خدا)"

اکستسی یعنی شور و هیجان و لذت بیش از اندازه

آنها به نظر شبیه می آیند،  اما آنطور که ما در تمرینات پیشرفته یوگا این دو کلمه را تعبیر می کنیم چندان مثل هم نیستند،  تفاوت آنها به جایی مربوط می شود که این تجربیات شروع می شود. این نکته به درک نحوه استفاده از آنها در این دروس و چگونگی ارتباط آنها با تمرینات ویژه ای که انجام می دهیم  کمک می کند و هم چنین رابطه ی بین عشقبازی الهی درونی ما و قدمهایی که در مسیر روشن بینی بر میداریم. را روشن می کند.  

ما تجربیاتی را که در طول تمرینات و بعد از آن داریم نام گذاری می کنیم.  بنابراین،  این کلمات در اینجا   مثل هر چیز دیگر که  در این دروس مورد بحث قرار می گیرد  مبتنی بر تجربه هستند،.  آنها لغاتی هستند که ما به کار می بریم تا چیزهایی را که در درون ما اتفاق می افتند  توضیح دهیم.  اول تجربیات می آیند بعد لغات،  نه خلاف آن.
سرورکه با " سرور آگاهی خالص" همراه است،  در مدیتیشن تجربه می شود و بتدریج با ادامه مدیتیشن بیش از پیش وارد زندگی روزمرۀ ما  می شود. سرور به صورت یک سکوت آرامش بخش و دلپذیر یا شاید بتوان گفت نوعی لبخند درونی پایان ناپذیر ظاهر می شود.  آن خوشحالی ایست که وقتی که ما مکرر و مکرر ذهن و بدن خود را در مدیتیشن به سکون می بریم  بدون دلیل از درون ما بالا می اید.  آیا این سکوت درونی که ما در طول مدیتیشن با آن تماس می گیریم سرور کامل است،  خداست یا بهشت است؟. .آن را هر چه می خواهید بنامید  وقتی که حضور این سکوت در درون رشد ما می کند،  به ما بسیار نزدیک می شود.  آن تغییر ناپذیر است،  و بدون توجه به آنچه که در اطراف ما می گذرد همیشه مثبت است و احساس ابدیت در آن است.  بهتر از آن اینکه،  آن آگاهی ماست که مستقل از بدن،  نفس،  ذهن،  عواطف،  احساسات و همۀ امور بیرونی به تنهایی ایستاده است.   آن همان صخرۀ شهود است که طوفان زندگی آنرا از هم نمی پاشد.  وقتی که حسِ"خود" تبدیل  به سکوت درونی شود "ما" به کجا می رویم ؟ همه جا و هیچ کجا.  سرور آگاهی خالص یک راز است.  با اینهمه جوهر وجودی ماست .  آن چیزی است که ما در اصل هستیم.  ما آنرا بصورت سرورو خوشحالی کامل پایان ناپذیر تجربه می کنیم.  آگاهی ما منبع سرور است.  آگاهی ما سرور است. لازم نیست که گفته مرا دربست بپذیرید.  اگر ما هر روز مدیتیشن  کنیم،  بتدریج می فهمیم که سرور آگاهی خالص چیست؟ در انجیل آمده است " سکوت کنید،  و بدانید که من خدا هستم" . تنها در سکوت کامل است که ما می توانیم خدا را تجربه کنیم.

از طرف دیگر،  اکستسی نوعی بازگشت به اصل است.  ما در دنیای  رویایی لذت گم می شویم. " شادی و سرور بی حد و حصر" برای آن توصیف مناسبی است. 
اکستسی از کجا می آید؟ وقتی که سرور در نتیجۀ آگاهی در ما جریان می یابد،  اکستسی در بدن ظاهر می شود.  وقتی که پرانا ما را به روشی مطبوع از خود بیخود می کند اکستسی ایجاد می شود..  شما آن پرانا یا نیروی زندگی را به خاطر خواهید داشت،  و خواهان بازگشت آن خواهید بود ، آن یکی از اولین تظاهراتی است که از سرور آگاهی خالص بیرون می آید.  وقتی پرانا به شیوه ای تکاملی  در سیستم عصبی حرکت می کند،  ارتعاشاتی ( نوساناتی) تولید می کند که ما آنرا به صورت لذتی بیش از حد تجربه می کنیم.  اکستسی " الهه" (کندالینی ) است که درون ما حرکت می کند.  اکستسی از یک کند الینی بیدار شده ناشی می شود  که ما می دانیم از انرژی جنسی ما یا انبار عظیم پرانا،  بیرون می آید.

حالا رابطه متقابل بین سرور و اکستسی مطرح می شود  که گاهی باعث سر هم کردن این معانی با هم در عباراتی نظیر" اکستسی سرور آمیز" یا " سرور اکستاتیک" می شود.  این جا چه چیز است؟ آیا یوگانی وقتی این عبارات را به کار می برد دچار سر در گمی می شود؟ بله درست است.  کیست که وقتی پای عشقبازی در میان است دچارسر در گمی نشود. 

حقیقت این است که سرور و اکستسی می خواهند در درون ما با هم یکی شوند.  به صورت استعاری ،  سرور آگاهی خالص شیوا است( انرژی مذکر) ،  که همه جا در درون ما به صورت سکوت درونی حضور دارد.  حداقل وقتی که در حال مدیتیشن هسیم او حاضر است.  اگر ما در نتیجۀ تنفس ستون مهره ای و دیگر تمرینات پیشرفته یوگا یک کند الینی شاکتی بیدار شده داشته باشیم، شاکتی ( الهه مؤنث ) در درون سیستم عصبی ما در شکار شیوا ( خدای مذکر) است.  ما می دانیم که اوست ،  زیرا حرکت او را در درون خود به صورت اکستسی ( یا اتش) حس می کنیم که در حالی که پیش می رود به پاکسازی  مشغول است. زمانی که سکوت درونی در ما تثبیت شود و اکستسی هم در درون ما به اطراف حرکت کند  چه اتفاقی می افتد؟

فعال شدن تجربه سرور واکستسی از طریق تمرینات پیشرفته یوگا به دو مرحلۀ اولیه ی روشن بینی که در دروس قبل شرح داده شد - برخاستن  سکوت درونی و برخاستن اکستسی که بهتر است به همین ترتیب انجام شود-  مربوط می شود. سومین مرحله روشن بینی به دنبال اتحاد سرور و اکستسی در یک رابطۀ عاشقانه الهی درونی خواهد آمد.  وقتی که این اتفاق بیفتد، ما می خواهیم این دو اصطلاح را سر هم کنیم تا بتوانیم این وضعیت درونی را توصیف کنیم،  زیرا سرور آگاهی خالص و اکستسی الهی هر دو همزمان حضور دارند و در درون ما به هم می پیوندند.

تنیجه ی این اتحاد انرژی های دو قطبی مردانه و زنانه در درون ما چیست؟ ما مرحله سوم روشن بینی را به عنوان " وحدت " توصیف کرده ایم،  در این وضعیت ما همه را تظاهر " یک" " واحد که خود ما بدان تبدیل شده ایم می دانیم.  آن " واحد " در واقع سرور آگاهی خالص است که با همه ی فرآیندهای  اکساتیک طبیعت همزیستی یافته است.  وقتی که به این مرحله برسیم،  ما به کانالی برای جریان یافتن ابدی عشق الهی تبدیل می شویم.  ما در جهت خیر همه عمل می کنیم،  و درعوض انتظار هیچ پاداشی نداریم،  زیرا همه را تجلی"خود" خویش می بینیم.  در این مرحله ،  نیاز های شخصی بسط پیدا می کند و نیازهای جهانی را در بر می گیرد.  این روشن بینی است.  عشق الهی که زادۀ اتحاد بین سرور آگاهی خالص و اکستسی الهی در درون ماست بطور طبیعی از درون ما سر می زند. 

تمرینات پیشرفته یوگا برای این است که این فرآیند تکاملی دگرگونی در سیستم عصبی ما را تسهیل کند.  همه انسانها با این توانایی به دنیا آمده اند تا چنین سفر شکوهمندی را انجام دهند.

استاد در درون شماست.

 

درس 112: پرسش و پاسخ - باکتی: بسیار نزدیک و شخصی


 

پرسش و پاسخ: باکتی- بسیار نزدیک و شخصی

پرسش: سؤال من درباره باکتی است.  باکتی بعنوان عشق به الوهیت توصیف شده که می تواند عشق به انسانها،  طبیعت و همه تجلیات الهی باشد.  گاهی بشکل فعالیتهایی نظیر رقص یا نشستن و خواندن آهنگهای معنوی خودنمایی می کند. این روزها باکتی خیلی طرفدار پیدا کرده،  من نمی دانم چطوری آن را تمرین کنم.  دوست داشتن"خدا" یک چیز انتزاعی است.  شما می توانید کیفیات الهی را دوست داشته باشید.  مثل عشق بدون قید و شرط،  هدایت،  نور و اشتیاق برای بودن در حضور خدا و فکر کردن دربارۀ خدا،  مشغول بودن ذهن به خدا.  این لغت باکتی؛ فقط یک لغت است،  معنی آن چیست؟

پاسخ: سؤال خوبیست.  عشق به خدا ( باکتی) خیلی انتزاعی است.  و حتی خیلی مبهم.

باکتی دارای اشکال بیرونی زیادی است ، باندازۀ تعداد ایده آل های انتخابی و تعداد صفات مختلفی که بتوان تصور کرد.   در این دروس ما زیاد وارد این مقوله نمی شویم.  آن محدوده قلمروی مذاهب مختلف است.  برای آنهایی خوب است که دوست دارند مطابق مذهب هود پرستش کنند.  برای آنهایی که چنان تمایلاتی ندارند،  این آخر دنیا نیست،  یوگا می تواند با یا بدون طرق رسمی پرستش بخوبی عمل کند.  یوگا به هر دو صورت عمل می کند.

باکتی ای که ما از آن صحبت می کنیم"نزدیک و شخصی" است.  این یک دیدگاه غیر مذهبی است.  در اینجا باکتی در مورد شما،  سیستم عصبی شما،  تمایلات و خواسته های شما،  تمرینات شما،  و تجربیات شما است.  وقتی که ما در اینجا از باکتی بعنوان " عشق خدا" یاد می کنیم،  منظور مان این است که،  بالاترین خواسته ما چیست؟ بالاترین آرمانی که می خواهیم به آن دست یابیم چیست؟ شاید در حال حاضراین فقط پرسشی باشد که ما در جستجوی یافتن پاسخ آن هستیم مثلاً " آیا چیزی بیشتر از این وجود دارد؟" اگر ما چنین سؤالی را با خلوص نیت از قلبمان بپرسیم و عواطف خود را به آن معطوف کنیم باکتیِ خوبی در ما جریان خواهد یافت.  باکتیِ واقعی خیلی شخصی است. مربوط به عمیق ترین خواسته  ی ماست،  مثل این که بخواهیم در زندگی چیزی بیشتر از آنچه که هستیم بشویم، یا بخواهیم حقیقت را بدانیم و عواطف خود را در جهت آن حرکت دهیم. باکتی می تواند چیزی ساده یا یک خواست ساده باشد-مثل آرزو برای  دانستن، یا خیلی پیچیده باشد نظیر رابطه ی ما با "ایشتا" یا آرمان انتخابی مان.  هردوی این ها باکتی است.  به هر صورت که باشد نتیجه یکسان است.  وقتی که عواطفِ ما به سوی یک آرمان  جهت داده شود،  انرژی درون سیستم عصبی ما به حرکت درمی آید و آنرا پالایش می دهد و باز می کند.

وقتی اشتیاق و خواستن شدیداً در اعماق قلب ما بیان شود،  چیزهایی اتفاق می افتد.  پاسخها شروع به آمدن می کند.  تمرینات به طرف ما می آیند و از آن به بعد ،ما از درون بسط پیدا می کنیم و می خواهیم بالاتر برویم .  بعد دوباره بیشترگشوده می شویم و بیشتر تمرین می کنیم و پاسخهای بیشتر دریافت می کنیم.

بهمین سادگی. وقتی که باکتی به طور مارپیچ به بالا حرکت  کند به طرزی جادویی عمل می کند .  بالا رفتن آن  با باز شدن سیستم عصبی ما همراه است.  ما سیستم عصبی را دروازۀ  ورود به بی نهایت خوانده ایم. باکتی در هر دو جهت عمل می کند. یعنی هم ما از طریق سیستم عصبی پالایش یافته مان می توانیم به وضوح بی نهایت را ببینیم، و هم  خدامی تواند بدرون سیستم عصبی ما وارد شود.  خدا به شکل باکتی وارد قلب ما می شود.  خدا ،  گورو و باکتی ی درون ما همه یکی هستند.  این نامحدود است که دارد به التماس و خواهش درونی ما پاسخ می دهد،  و از طریق دروازۀ سیستم عصبی ما وارد می شود.

شاید بد نباشد که بعضی از درسها ی قبلی را باز بینی کنید تا دیدگاه ما را در مورد باکتی به طور مفصل تر بدانید:

#12 عامل اساسی: خواسته  یا اشتیاق
#67 باکتی ،  علم سر سپردگی

# 68 رابطه تجربیات دردناک و باکتی

# 88 معجزه ی باکتی

# 109 باکتی،  مدیتیشن و سکوت درونی

نیروهای فعالۀ باکتی با دروس دیگر هم آمیخته شده است.  آرزوی معنوی ما در اثر باز شدن سیستم عصبی به طور طبیعی افزایش می یابد و تمرینات ما با افزایش اشتیاقمان در ارتباط است.  این یک فرآیند شخصی برای هر یک از ماست،  و با این وجود تشخیص آن در مراحل مختلف بسیار آسان است.  اصلاً انتزاعی یا مبهم نیست. اشتیاقِ جهت داده شده در تمام تمرینات معنوی عامل اصلی است.  البته نه در انجام عملی آنها .ما روال هر تمرین را براساس شکل خاص خودش دنبال می کنیم چه این تمرین مدیتیشن باشد یا پرانایاما یا بانداها یا مودراها یا آساناها و غیره .  این باکتی ماست که ما را به اتاق مدیتیشن می برد.  بعد ما به آسانی جانب آن تمرین پیشرفتۀ یوگا که داریم انجام می دهیم را می گیریم.  تمرینات برای آن طراحی شده که بطور مستمر در طول روزها- ماه ها و سالها سیستم عصبی ما را باز کند.  بنابراین ما آنها را درست برطبق روالی که در درس ها توضیح داده شده انجام می دهیم.  پس از آن ما بطور مداوم در سیستم عصبی خود پالایش و گشایش خواهیم داشت و اشتیاقمان برای رسیدن به حقیقت و روشن بینی رشد می کند،  و همیشه مشتاق رفتن به سطح بعدی تمرین و پیشرفت بسوی بالا و بالاتر خواهیم بود.

استاد در درون شماست.

درس 110 : پرسش و پاسخ -عشق رومانتیک


 

 پرسش و پاسخ -عشق  رومانتیک

از یوگانی


تاریخ: 6 فوریۀ 2004
 
به  اعضای جدید توصیه می شود که دروس را از اول بخوانند زیرا ممکن است دروس قبلی پیش نیاز درس اخیر باشند .
 
 

پرسش: کدامیک ازتمرینات یوگا می تواند عشق رومانتیک نسبت به کسی را متوقف کند؟

پاسخ: اگر عشق غیر معقولی باشد،  خواهد گذشت.  اگر ( obsession) وابستگی باشد،  تمرین های روزانه که تا به حال شرح دادیم( مخصوصاً مدیتیشن) بتدریج به شما کمک می کند که آنرا به چیزی برتر متحول کنید.  اگر یک عادت جنسی باشد تحت کنترل در خواهد آمد ،  اگر تا به حال هنوزتحت کنترل نیامده است به تکنیکهایی که در دروس تانترا داده شده نگاه کنید.

Ayp Tantra Directory Free Lessons in Tantra, Meditation , Prana yama , Kundalini

اگر عشق خالص به کسی است،  من توصیه نمی کنم که آنرا متوقف کنید.  بهتر است که به آن اجازه دهید تا از طریق تمرینات نشسته،  باکتی و خدمت تؤام با عشق به ابعاد الهی گسترش یابد.

اگر کسی که شما او را دوست دارید به شما آزار می رساند،  به یاد داشته باشید که عشق واقعی عاقلانه و قوی است و می تواند "نه" بگوید.

اگر عشق شما  با بی مهری پاسخ داده می شود،  اجازه دهید که از طریق باکتی تغییر جهت دهد و گسترش یابد،  و به سوی آن دسته از اطرافیان شما که بدان نیاز دارند جریان یابد.  عشق گسترش یافته هیچ مرزی نمی شناسد و انتظار هیچ برگشتی را ندارد.

عشق رومانتیک اگر به عشق رومانتیک الهی گسترش یابد هیچ مشکلی ندارد.  روشن بینی یک رومانس (رابطه عاشقانه) تمام نشدنی الهی در درون است که عشق را به همه ی جهات  سرازیر می کند.

استاد در درون شماست.

 

درس 109 : پرسش و پاسخ - باکتی، مدیتیشن و سکوت درونی


 

 پرسش و پاسخ - باکتی، مدیتیشن و سکوت درونی

از یوگانی

تاریخ: 6 فوریۀ 2004

به  اعضای جدید توصیه می شود که دروس را از اول بخوانند زیرا ممکن است دروس قبلی پیش نیاز درس اخیر باشند .

پرسش: نمی دانم چطور بیان کنم،  آیا ممکن است که کندالینی با ما صحبت کند؟ بگذارید به عقب برگردم. . .  بعد از خواندن درس باکتی، من به هدایت کردن اشتیاقم بسوی معنویت پرداخته ام- بعضی وقتها زیاد خوب نبوده است، اما در مواقع دیگر احساس می کنم که انگار قدم ها و افکارم همان جایی است که باید باشد.  در یک موقعیت من از خدا خواستم تا مرا از طریق انرژی کند الینی هدایت کند تا بتوانم بدانم روح چیست! و ایگو(نفس) چیست که تظاهر می کند که روح است. گاهی وقتی که فعالیت معنوی می کنم از این انرژی بصورت احساسات و امواج سرور آمیز راهنمایی می گیرم.  بنابراین سؤال من این است که آیا کند الینی می تواند با انرژی خود با ما صحبت کند یا اینکه این جوابِ مستقیم از خدا یا افکار فرشتگان است؟ آیا این باکتی است؟ آیا تکنیکهایی وجود دارد که استفاده کنیم تا بکمک آنها عادات و تمایلات) قدیمی را پالایش کنیم و مسیر آنها به طرف باکتی تغییر دهیم؟

پاسخ: بله خدا می تواند با ما صحبت کند.  این ارتباط می تواند از طریق کند الینی یا هر کانال الهی دیگری که انتخاب کنیم برقرار شود. ما با انتخاب و تمرکز کردن روی یک آرمان معنوی می توانیم هیاهوی درونمان را ساکت کنیم و بطور مداوم راهنمایی بگیریم. به موقع، با آن راهنمایی یکی خواهیم شد، زیرا استاد معنوی- خدا در درون ماست، و خود ماست.  این امر زیاد به ذهن مربوط نمی شود. خدا با عقل صحبت نمی کند، بنابراین در مورد بازیهایی که ذهن ما با ما می کند هشیار باشید.  ما می توانیم خیلی زود بکمک ذهن مان  در رویاهایمان کاخ بسازیم.

خدا در قلب مان است و از طریق الهام و احساسات با ما سخن می گوید.  ما هم همین طور با خدا صحبت می کنیم، با قلب مان و با احساس مان. اگر ما در باکتی خود نسبت به آرمان خود جدی باشیم (اشتیاق مان برای یکی شدن یا خدا بسیار زیاد باشد)، نیازهای مان بطورخود بخودی با اومورد مذاکره قرار می گیرد و ما خواهیم دانست که بعد چکار باید بکنیم. این یک روند بسیار نزدیک وعمیق  است که در سطح احساسات درونی ما، بصورت وحدت درونی تظاهر می کند.

ما قبل از اینکه بدانیم، دانستگی را بصورت عمیق در درون خود تجربه می کنیم.  اگر چنین چیزی برای شما پیش بیاید می توانید مطمئن باشید که این هدایت الهی است نه حقه بازی های ذهن.  بهترین راه پرورش و آماده سازی باکتی این است که قلب را پالایش کنیم. این  کار از طریق همه تمرینات پیشرفته یوگا که ما تاکنون در این جا شرح داده ایم مخصوصاً مدیتیشن صورت می گیرد.  یک قلب پالایش یافته قلبی است که بطور سرور آمیزی ساکت است. ا

مدیتیشن، "شاهد خاموش" درون ما را  که آگاهی عمیق قلبی است فرا می خواند و ما را قادر به انتخاب می کند، تا بدانیم که عواطف مان را به چه جهتی سوق دهیم.  قبل از شاهد،  ما با افکار و عواطفمان به هر طرفی کشیده می شدیم،  زیرا ما خودمان را با آنها شناسایی می کردیم( خودمان را با افکارمان یکی می دانستیم).  با شاهد خاموش ما خود را ورای همۀ آنها تجربه می کنیم،  بنابراین افکار و عواطف مانند اشیائی می شوند که ما می توانیم قبل از اینکه تظاهرات بیرونی پیدا کنند آنها را [در جهتی که بخواهیم ] هدایت کنیم.  ما می توانیم یک  " نظارت درونی" مستمر روی افکار و عواطف خود اعمال کنیم تا از مشکلات ناشی از بیرون جهیدن هر چیزی که در درون ما در جهات مختلف پرواز می کند جلوگیری کنیم. کار کردن از سطح شاهد خاموش، در ما این عادت را ایجاد می کند که بتوانیم مسیر افکار و عواطف عمیق درون ذهن را قبل از رسیدن به سطح تغییردهیم. این در درس اول باکتی 67 # توضیح داده شد.

این روند درونی باکتی بیشتر در مورد حس کردن است تا فکر کردن. درعمق درون ما مرز مشخصی بین حس کردن و فکر کردن وجود دارد. این مرز در محل برخورد قلب و ذهن است، و آن نقطه، نقطۀ سکوت است.  نقطۀ تعادل بین قلب و ذهن بطرز سرور آمیزی ساکت است، و  مقصد نهایی یوگا عمل کردن از آن نقطه است، یعنی زندگی کردن در اتحاد با خدا.  مدیتیشن و دیگر تمرینات پیشرفتۀ یوگا برای بوجود آوردن این اتحاد است.

در دنبالۀ این درس تمرینات بیشتری خواهد آمد( طولانی کردن مانترا- سامیاما و تکنیک های جسمی) که حضور ساکت درون قلب ما را بسط خواهد داد و این ها شاهد (سرور آگاهی خالص) و باکتی ما را قوی تر می کند.  

اگر شما اکنون خواهان فعالیت بیشتر هستید ،  به خدمت کردن و نیکی کردن روی آورید، دیگران را یاری کنید   وخواسته ها و عواطف خود را به آن تسلیم کنید. همۀ عواطف می توانند بدین طریق جهت داده شوند.  این مسیر سرسپردگی[surrender ] است ،  کاری است که ما می توانیم همیشه و همه جا انجام دهیم.  خیلی برای قلب خوب است.  اما زیاده روی نکنید.  ما نمی خواهیم که این کار را بقیمت از دست دادن تمرینات نشسته خود بکنیم.  بهترین باکتی آن باکتی است که ما را وادار به تمرین مرتب روزانه می کند.

استاد در درون شماست.

درس 109 : پرسش و پاسخ - باکتی، مدیتیشن و سکوت درونی


 

 پرسش و پاسخ - باکتی، مدیتیشن و سکوت درونی

از یوگانی

تاریخ: 6 فوریۀ 2004

به  اعضای جدید توصیه می شود که دروس را از اول بخوانند زیرا ممکن است دروس قبلی پیش نیاز درس اخیر باشند .

پرسش: نمی دانم چطور بیان کنم،  آیا ممکن است که کندالینی با ما صحبت کند؟ بگذارید به عقب برگردم. . .  بعد از خواندن درس باکتی، من به هدایت کردن اشتیاقم بسوی معنویت پرداخته ام- بعضی وقتها زیاد خوب نبوده است، اما در مواقع دیگر احساس می کنم که انگار قدم ها و افکارم همان جایی است که باید باشد.  در یک موقعیت من از خدا خواستم تا مرا از طریق انرژی کند الینی هدایت کند تا بتوانم بدانم روح چیست! و ایگو(نفس) چیست که تظاهر می کند که روح است. گاهی وقتی که فعالیت معنوی می کنم از این انرژی بصورت احساسات و امواج سرور آمیز راهنمایی می گیرم.  بنابراین سؤال من این است که آیا کند الینی می تواند با انرژی خود با ما صحبت کند یا اینکه این جوابِ مستقیم از خدا یا افکار فرشتگان است؟ آیا این باکتی است؟ آیا تکنیکهایی وجود دارد که استفاده کنیم تا بکمک آنها عادات و تمایلات) قدیمی را پالایش کنیم و مسیر آنها به طرف باکتی تغییر دهیم؟

پاسخ: بله خدا می تواند با ما صحبت کند.  این ارتباط می تواند از طریق کند الینی یا هر کانال الهی دیگری که انتخاب کنیم برقرار شود. ما با انتخاب و تمرکز کردن روی یک آرمان معنوی می توانیم هیاهوی درونمان را ساکت کنیم و بطور مداوم راهنمایی بگیریم. به موقع، با آن راهنمایی یکی خواهیم شد، زیرا استاد معنوی- خدا در درون ماست، و خود ماست.  این امر زیاد به ذهن مربوط نمی شود. خدا با عقل صحبت نمی کند، بنابراین در مورد بازیهایی که ذهن ما با ما می کند هشیار باشید.  ما می توانیم خیلی زود بکمک ذهن مان  در رویاهایمان کاخ بسازیم.

خدا در قلب مان است و از طریق الهام و احساسات با ما سخن می گوید.  ما هم همین طور با خدا صحبت می کنیم، با قلب مان و با احساس مان. اگر ما در باکتی خود نسبت به آرمان خود جدی باشیم (اشتیاق مان برای یکی شدن یا خدا بسیار زیاد باشد)، نیازهای مان بطورخود بخودی با اومورد مذاکره قرار می گیرد و ما خواهیم دانست که بعد چکار باید بکنیم. این یک روند بسیار نزدیک وعمیق  است که در سطح احساسات درونی ما، بصورت وحدت درونی تظاهر می کند.

ما قبل از اینکه بدانیم، دانستگی را بصورت عمیق در درون خود تجربه می کنیم.  اگر چنین چیزی برای شما پیش بیاید می توانید مطمئن باشید که این هدایت الهی است نه حقه بازی های ذهن.  بهترین راه پرورش و آماده سازی باکتی این است که قلب را پالایش کنیم. این  کار از طریق همه تمرینات پیشرفته یوگا که ما تاکنون در این جا شرح داده ایم مخصوصاً مدیتیشن صورت می گیرد.  یک قلب پالایش یافته قلبی است که بطور سرور آمیزی ساکت است. ا

مدیتیشن، "شاهد خاموش" درون ما را  که آگاهی عمیق قلبی است فرا می خواند و ما را قادر به انتخاب می کند، تا بدانیم که عواطف مان را به چه جهتی سوق دهیم.  قبل از شاهد،  ما با افکار و عواطفمان به هر طرفی کشیده می شدیم،  زیرا ما خودمان را با آنها شناسایی می کردیم( خودمان را با افکارمان یکی می دانستیم).  با شاهد خاموش ما خود را ورای همۀ آنها تجربه می کنیم،  بنابراین افکار و عواطف مانند اشیائی می شوند که ما می توانیم قبل از اینکه تظاهرات بیرونی پیدا کنند آنها را [در جهتی که بخواهیم ] هدایت کنیم.  ما می توانیم یک  " نظارت درونی" مستمر روی افکار و عواطف خود اعمال کنیم تا از مشکلات ناشی از بیرون جهیدن هر چیزی که در درون ما در جهات مختلف پرواز می کند جلوگیری کنیم. کار کردن از سطح شاهد خاموش، در ما این عادت را ایجاد می کند که بتوانیم مسیر افکار و عواطف عمیق درون ذهن را قبل از رسیدن به سطح تغییردهیم. این در درس اول باکتی 67 # توضیح داده شد.

این روند درونی باکتی بیشتر در مورد حس کردن است تا فکر کردن. درعمق درون ما مرز مشخصی بین حس کردن و فکر کردن وجود دارد. این مرز در محل برخورد قلب و ذهن است، و آن نقطه، نقطۀ سکوت است.  نقطۀ تعادل بین قلب و ذهن بطرز سرور آمیزی ساکت است، و  مقصد نهایی یوگا عمل کردن از آن نقطه است، یعنی زندگی کردن در اتحاد با خدا.  مدیتیشن و دیگر تمرینات پیشرفتۀ یوگا برای بوجود آوردن این اتحاد است.

در دنبالۀ این درس تمرینات بیشتری خواهد آمد( طولانی کردن مانترا- سامیاما و تکنیک های جسمی) که حضور ساکت درون قلب ما را بسط خواهد داد و این ها شاهد (سرور آگاهی خالص) و باکتی ما را قوی تر می کند.  

اگر شما اکنون خواهان فعالیت بیشتر هستید ،  به خدمت کردن و نیکی کردن روی آورید، دیگران را یاری کنید   وخواسته ها و عواطف خود را به آن تسلیم کنید. همۀ عواطف می توانند بدین طریق جهت داده شوند.  این مسیر سرسپردگی[surrender ] است ،  کاری است که ما می توانیم همیشه و همه جا انجام دهیم.  خیلی برای قلب خوب است.  اما زیاده روی نکنید.  ما نمی خواهیم که این کار را بقیمت از دست دادن تمرینات نشسته خود بکنیم.  بهترین باکتی آن باکتی است که ما را وادار به تمرین مرتب روزانه می کند.

استاد در درون شماست.