Sunday, January 30, 2011

درس 21: پرسش و پاسخ - اهداف مدیتیشن



  پرسش و پاسخ - اهداف مدیتیشن

پرسش: چه فرقی بین مدیتیشن روی مانترا ، چاکرا، یک سمبل مذهبی، یک شمع و امثال آن وجود دارد؟

پاسخ: مدیتیشن پلی است بین توجه  به یک شیئ و آن عظیم ماوراء که ما آنرا بعنوان سرور اگاهی می شناسیم ، بدون داشتن هرگونه فکر یا تجربۀ حسی بیرونی. هدف آنست که هرروز به طورمکرربه درون سفر کنیم. درست مثل حرکت ساعت. تکنیکی که بکار می بریم بسیار ساده و در عین حال دقیق است، و متکی است بر توانایی طبیعی ذهنمان برای آرام گرفتن . شکلهای دیگر مدیتیشن ممکن است به این اندازه ساده و طبیعی نباشد، و یا درگیر تمرکز روی معانی عقلی یا اشیاء گوناگون باشد. این ممکن است مسیرتوجه ما را به حوزۀ وسیع سرور آگاهیی که در درون ما نهفته است مسدود کند. البته منظور این نیست که اشکال دیگر مدیتیشن کار نمی کند. اما در دیدگاه ما سادگی و کارآیی از اولویت برخوردار است. این یک روش پیشرفتۀ مدیتیشن است که همۀ افراد می توانند انجام دهند. ما در اینجا مدیتیشن برروی اشیای دیگر را از دیدگاه متدی که در اینجا استفاده می کنیم مورد بحث قرار می دهیم.

چه تفاوتی بین مدیتیشن به روش ما و روش استفاده از چاکراها( مراکز انرژی بدن)،سمبل های مذهبی، یا اشیای مادی دیگر وجود دارد؟ اولین مورد، سادگی و مؤثر بودن  آن است. هدف اینست که توجه را به ورای روند فکر کردن ببریم، و با انجام این کار، توجه مان را به ورای تجربۀ حسی بیرونی ببریم. ذهن ما دارای یک روند نورولوژیک است، که آگاهی را به دنیای بیرون مرتبط می کند. این یک ارتباط خیلی نزدیک است. توجه ما که درگیر پویائی ذهن است، همیشه فاصلۀ بسیار کمی با تجربۀ سرور الهی آگاهی خالص دارد.وقتی که به ذهن اجازۀ استراحت داده شود، ما به آن می رسیم. بنابراین از ذهن که نزدیکترین ارتباط را با سرور آگاهی دارد شروع می کنیم. پس ما از درون شروع می کنیم تا بتوانیم آسانتر و سریع تر به عمق درون برویم. اگر ما با تمرکز برروی یک مکان فیزیکی در بدن یا یک شیئِ مادی شروع کنیم، بازهم می توانیم به عمق برویم، در این شکی نیست. اما این سفر طولانی تر و پیچیده تر خواهد بود. زیرا هرچه که ما از بخش های بیرونی تری شروع کنیم، برای رفتن به درون بایستی بسته های فیزیکی و عقلی بیشتری را از سر راهمان برداریم. این هم یکی از عللی است که ما در طول مدیتیشن مانترا را به زبان نمی آوریم، و به معنای آن هم توجه نمی کنیم. این کار از اول یک فرایند درونی است. ما با شروع مدیتیشن  بکمک یک فکر و دنبال کردن روال مشخص، از روی موانع خارجی ای که در سیستم عصبی مان است و می تواند توجه ما را به خود جلب کند می پریم، و در نهایت به جای آنکه موانع را از بیرون به درون نابود کنیم، که کار چندان آسانی نیست، آنها را به طور طبیعی از درون به بیرون از بین می بریم.

ما با یک فکر شروع می کنیم، روی معنی آن تمرکز نمی کنیم. فقط به سادگی و به طور مکرربه صوت مانترا توجه می کنیم وبعد آنرا رها می کنیم تا بروش خودش به طور طبیعی محوتر و محوتر شود- این ساده ترین راهِ رفتن به دریای بیکران سرورآگاهی خالص است که در درون ما جای دارد. مانترا را بمدت 20 دقیقه تکرار می کنیم، سپس از مدیتیشن بیرون می آییم در حالیکه سرشار از سرور و آرامش هستیم، ودر جریان این روند مقدار زیادی پالایش در درون مان صورت گرفته است.

به مرور،با کم شدن گرفتگی ها، فاصلۀ بین آگاهی و تجربیات بیرونی کمتر شده و از بین می رود. در واقع چنین فاصله ای اصلاً وجود نداشته است. بعد، وقتی به چاکراها،سمبل های مذهبی، افراد مورد علاقه، مناظر زیبای طبیعت، متون مذهبی، یا حتی یک کتاب تئوری فیزیک نگاه می کنیم، تجربۀ سایه های سرورآگاهی امری طبیعی می شود. وقتی سرور آگاهی ظهور می کند همه چیز به آن صورت دیده می شود. اما این فرایند مدیتیشن نیست، بلکه لذت بردن از ثمرۀ آن است- یعنی زندگی کردن با قدردانی از موهبت های بسیار آن. ظهور چنین احساس حق شناسی ای الهام بخش ما برای ادامۀ بیشتر تمرینات معنوی است.

استاد در درون شماست.

 

درس 20: پرسش و پاسخ - روشن بینی بدون اعتقاد به خد



 پرسش و پاسخ -  روشن بینی بدون اعتقاد به خدا

پرسش: من به خدا اعتقاد ندارم. یکی از دوستانم در مورد گروه شما با من صحبت کرد. بی رودرواسی من امور مذهبی را آزار دهنده می یابم، اما از روی کنجکاوی مدیتیشن را امتحان کردم و از تأثیر دلپذیر آن دچار حیرت شدم. دوست دارم که  آن را ادامه دهم زیرا باعث آرامش اعصابم می شود، و هم چنین کنجکاوم ببینم که از این راه چه چیزی در مورد خودم می توانم بیاموزم. اما نهایتاٌ من یک فرد بی اعتقاد به خدا هستم! آیا روشن بینی بدون اعتقاد به خدا هم ممکنست؟

پاسخ: روشن بینی با یا بدون خدا ممکن است. این بدان سبب است که انسانها بدون بکار گیری سیستم های اعتقادی، به طور ذاتی قابل روشن بین شدن و دگرگونی به مرحلۀ بالاتری از تکامل هستند.در واقع می توان گفت که تمام موجودات در آن جهت در حرکت اند، از سنگها گرفته  تا تمام قلمرو موجودات زنده، همه چیز به طرف  جلو در حرکت است. بشریت از این قاعده مستثنی نیست. ما انسانها قابلیت بیشتری برای سرعت بخشیدن آگاهانه به این روند و انتخاب مسیر سریعتر داریم. ما می توانیم این روند تکاملی راسرعت بیشتری بدهیم. هدف تمرینات پیشرفتۀ یوگا همین است.

تکامل معنوی انسان همیشه حالتی رازگونه داشته است. این یک راز گونگیِ عملی است یک راز گونگی هدفمند. مفهوم خدا با بشریت یک رابطۀ ساختاری ضروری داشته است. این مفهوم بشریت را قادر ساخته است که تسلیم مقصد غایی خود بشود و با اشتیاق به مقصد متعالی خویش نزدیک شود. مقصود اصلی اعتقاد به خدا همین است. اعتقاد به بالاترین حد تعالی بشری که از درون انسان ظهور می کند ودر همۀ پیرامون ما تجربه می شود.  اعتقاد به خدا به مردم کمک می کند تا شخصاً در هیجان انگیز ترین بخش سفر انسانی یعنی فرایند روشن بینی شرکت جویند.

آیا برای آن که این کشف صورت بگیرد اعتقاد به خدا لازمست؟ نه، اما لازمست به چیزی اعتقاد داشته باشیم تا مشوق ما برای حرکت درجهت روشن بینی باشد.

اگر ما در یک کافه نشسته باشیم و من به شما بگویم که 3000 مایل آنطرف تر جایی شگفت انگیز بنام کالیفرنیا وجود دارد که شما حتمأ باید بروید و آنرا ببینید، چرا به آنجا می روید؟ اگر شما حرف مرا باور نداشته باشید، و اعتقاد به وجود چنین جایی نداشته باشید، چه عاملی ممکن است شما را به رفتن به آنجا وادار کند؟ اگر هرگز به غرب رودخانۀ می سی سی پی نرفته باشید، ممکن است فکر کنید که هرکس که از رودخانۀ می سی سی پی عبور کند از لبۀ زمین پایین می افتد! این همان چیزی بود که اروپائیان قبلاٌ درمورد اقیانوس اطلس فکر می کردند تا آنکه کریستف کلمب و ماژلان ثابت کردند که یک دنیای جدید در آنسوی اقیانوس قرار دارد.

برای آنکه انگیزۀ کافی برای حرکت در مسیر پیشرفت داشته باشید، باید احتمال وجود مقصد را باور داشته باشید.محرک اصلی بیشتر مردم برای سفر در راه رهایی اعتقاد به خداست. اما لازم نیست اعتقاد به خدا باشد، می تواند اعتقاد به حقیقت باشد، اعتقاد باینکه یک حقیقت نهایی دربارۀ ما  و در وجود ما هست، و اینکه ما می توانیم آنرا زندگی کنیم و به آن بدل شویم. آن هم چنین می تواند اعتقاد به روند دگرگونی فردی ، و تجربۀ شخصی ما از این دگرگونی از طریق مدیتیشن و سایر روشهای یوگا باشد. تجربۀ سفر که به طور طبیعی از طریق این تمرینات دریافت می شود می تواند ما را کاملأ متقاعد کند، و به محض اینکه فرایند مدیتیشن در مسیر صحیح خود قرار گیرد، تجربیات ما از سکوت عمیق و سرور، آتش اشتیاق ما را برای پیشروی بیش از پیش شعله ور می سازد. چه ما آنرا به حساب پیدایش تجربۀ آرامش و سرور خودمان بگذاریم، یا به ایدۀ پیشروی به سوی حقیقت نهائی زندگی، یا ارتباط با خدا، نتیجه یکی خواهد بود: سر سپردگی تزلزل ناپذیربرای یکی شدن با "حقیقت مطلق ".

مسیح (ع) می گوید: "شما حقیقت را خواهید دانست، وحقیقت شما را آزاد خواهد کرد." در آنجا هیچ ذکری از خدا نیست.

در بودیسم یا تائویسم کلمۀ خدا وجود ندارد وهرکدام از این مذاهب انگیزۀ عقلی و ادراکی خاص خود را برای نزدیک شدن به بی نهایت درون دارند. در واقع در همۀ شیوه ها چیز یکسانی جستجو می شود، همان حقیقت درونی که در درون دل و ذهن ما نهفته است و ما می توانیم با بهره گیری از روشهای خاص مستقیماٌ با آن یکی شویم، همان حقیقتی که در مقابل، دل و ذهن و حواس ما را به نور خود روشن می کند. این  همان وصال است. بنابراین هرنام یا ساختار اعتقادی که محرک فرد باشد، مادام که طالب حقیقت انگیزه ای برای بکار گیری روزانۀ روشهای دگرگونی معنوی داشته باشد نتیجه یکی خواهد بود.

پس این مهم نیست که شما چطور وجود مکانی به نام کالیفرنیا را باور داشته باشید. حتی ممکن است آنرا بانام دیگری بخوانید. اگر همین قدر باور داشته باشید که حاضر شوید یک قدم به جلو بردارید، بزودی می بینید که پاهایتان را در اقیانوس اطلس فروبرده اید.اما اگر احتمال وجود آنرا باور نداشته باشید، احتمال اینکه کوششی برای رفتن به آنجا بکنید وجود نخواهد داشت.

به روشن بینی بهر صورتی که برای شما الهام بخش است فکر کنید، واین اشتیاق را برای تمرین هر روزۀ مدیتیشن بکار ببرید.

در ضمن نسبت به خواهران و برادران خود که عقایدی متفاوت با شما دارند شکیبا باشید. هریک از ما شوق رفتن به این سفر را به گونه ای خاص در خود ایجاد می کند و همۀ ما در راه رسیدن به موطن اصلی خود هستیم.

استاد در درون شماست


درس 19: پرسش و پاسخ - چه مرامی را دنبال کنم؟



پرسش و پاسخ - چه مرامی را دنبال کنم؟

پرسش: من مدت پنج سال است که نوع متفاوتی ازمدیتیشن را تمرین می کنم ، و نمی دانم چطور ادامه بدهم. روش مدیتیشن شما خیلی خوبست. من بلافاصله متوجه این مسئله شدم. اما من اصلاً قرار نیست که اینجا باشم، زیرا مرامی که من دنبال میکنم اجازه آ موزش چیزی خارج از تمرینهایش را نمی دهد. بنظرشما چکار باید بکنم؟

پاسخ: همان طور که  در مقدمه تذکر داده شد این بحث از هیچ دیدگاه خاصی حمایت  نمی کند، و با هیچ مرامی که آموزشهای  معلم یا سلسلۀ خاصی را دنبال می کند مخالفت ندارد. هر دیدگاهی اهداف خودش را دارد. این به خود فرد مربوط می شود که جنبه های مثبت و منفی دیدگاههای مختلف را ار زیابی کرده و آن راهی را انتخاب کند که بهترین نتیجه را نوید می دهد. هر کسی به گونه ایست، اما در عین حال همۀ ما از قابلیت های یکسانی برخورداریم و تارهای یک رشتۀ الهی ـ که سرور آگاهی سکوت ناب است ـ می باشیم. اگر ما به طور روزمره با آن سکوت ناب در ارتباط باشیم واز طریق تمریناتی که به مرور به طور فزاینده ای قویتر می شوند به  پرورش و نهادینه کردن آن ادامه دهیم، نمی توانیم به آن نرسیم.اگر راهی که می روید خوبست در آن باقی بمانید. اگر پس از مدتی به رضایت خاطر رسیدید، بدانید که در جای .درستی قرار دارید. بااین حال اگر می بینید که آن مرام نقش خود را نسبتاً خوب بازی می کند اما  از بعضی جنبه ها کامل نیست، جرأت و انعطاف پذیری داشته باشید و سعی کنید که جنبه های ناقص آن را کامل کنید. در پایان  این شما هستید که بایستی با کوششهای خود و از طریق سر سپردگی و بکارگیری جامع ترین تمرینات موجود سرورآگاهی را کشف  کند.

این دیدگاه ممکن ست با مرام هایی که اصرار دارند که رستگاری جز از راه مرام آنها بدست نمی آید مغایرت داشته باشد. شاید این طور باشد، اما آن مرام ها هم چنین در را بروی تحقیق بیشتر و بررسی علمی در مورد تمریناتی که باعث دگرگونی معنوی انسان می شود می بندد. روشهای علوم غربی می تواند در این زمینه چیزهای بیشتری عرضه کند. موفقیت علوم غربی در بسیاری از حوزه ها  حیرت انگیز است. اکنون وقت آن فرا رسیده است که این روشهای پیشرفته علمی  در حوزۀ دانشهای معنوی هم بکار گرفته شود.

اینن بحث نتیجۀ یک بررسی وسیع در مورد تعداد زیادی از تمرینات پیشرفتۀ یوگا در طی سالیان دراز است. ثمرۀ این سفر فراهم آوردن سیستمی از تمرینات منسجم و هماهنگ است. اگر در اینجا چیزی می یابید که به پیشرفت شما کمک می کند، از آن بهره مند شوید. اما اگر در عین حال با مرام کنونی شما اصطکاک پیدا می کند، شما باید خودتان یک جوری مشکل را حل کنید. در نهایت پاسخ در خود شماست. از قلبتان پیروی کنید. یک برخورد بالقوه چیز بدی نیست. آن محکی برای پایداری شماست و شما را بسوی  حقیقت رهنمون می شود.  
سنت های مقدس معنوی از ارزش زیادی برخوردارند، با این حال زمانه عوض شده و ما امروز شاهد ظهور دیدگاه های بازتری هستیم که دانش معنوی ای را آزموده و به کار می گیرند که  برای جویندگان حقیقت و راهروان خردمند بسیارمناسبتر است.  پیشرفت معنوی هریک از انسانها تأثیر ژرفی بر تمام بشریت دارد. تغییر در راه است و چیز خوبی ا ست.

استاد در درون شماست


درس 18: پرسش و پاسخ - وقت پیدا کردن



 پرسش و پاسخ : وقت پیدا کردن

پرسش: مدیتیشن خیلی آرامش بخش است و من دوست دارم که آنرا ادامه دهم ولی روزی دوبار انجام دادن آن برایم مشکل است. من زیاد به سفر می روم و همسر و دو بچه دارم و دوست  دارم که وقتی در خانه هستم وقتم را با آنها بگذرانم. وقت برای مدیتیشن کم است. توصیه شما چیست؟

پاسخ: همه ما که خانواده، مسئولیت و زندگی پرمشغله داریم، این امتیاز را داریم که وقتی پای بهره بردن از میدیتیشن به میان می آید می توانیم برایش وقت پیدا کنیم. این بخاطر آنست که تکامل و روشن بینی متکی به همکاری متقابل آگاهی و زندگی دنیویست. چطور طبیعت حقیقی جهان می تواند شناخته شود اگر ما در آن نباشیم تا سکوت سرور آمیزی را که در مدیتیشن تجربه می کنیم در فعالیت روزمره تثبیت کنیم؟ برای آنکه  بتوانیم از منافع مراقبه بهره مند شویم باید هرطور که شده وقت کافی برای مدیتیشن جور کنیم. "این وقت جور کردن" آزمایشی برای اشتیاق و پایبندیمان به امکانات بالقوه ایست که در ما موجود است. ما همه روزه با این آزمایش روبرو هستیم که کارهای واجب و ضروری را که نیازمند نظم و دیسیپلین است انجام دهیم. در حقیقت موضوع این نیست که ما چقدر وقت داریم. مسئله اصلی تصمیم گیری درباره کارهایی است که برای ما مهم است وبایستی انها را انجام دهیم. هیچکس نمی تواند به شما بگوید چه چیزی برای شما از همه مهمتر است. این را فقط خودتان می دانید و کاملا در دست خود شماست و حق انتخاب هم با شماست. اما یک ندای درونی در شما وجود دارد که شمارا به تجربه کردن هرچه بیشتر فرا می خواند. دانه می خواهد رشد کند و به درخت تنومندی با گلهای زیبا و معطر که در همه اطراف شکوفا شده اند و عطر خود را نثار می کنند بدل گردد. باید اینطور باشد. همه ما با آن جریان تکامل درونی مان فراخوانده می شویم. این جریان علیرغم همه اتفاقات دیگری که می افتد همیشه آنجا خواهد بود. این فقط برای ما نیست و ما با تصمیم به نهادینه کردن آن خدمت بزرگی به همه بشریت می کنیم. اول با حمایت کردن از ایجاد اشتیاق و سپس با انجام تمریناتی که بطور طبیعی آرامش و سرور را در درون ما جای می دهد.

فرض کنیم که تصمیم گرفته ایم که به مدیتیشن بپردازیم. این امر جوششی در ما به وجود می آورد تا خواسته خودرا تحقق ببخشیم. اینکه چطور وقت پیدا کنیم دیگر چیز پیش پا افتاده ایست. چطور ما وقت پیدا می کنیم که دندانهای خودرا مسواک بزنیم، استحمام کنیم، غذا بخوریم، ظرفها را بشوییم، صرتحساب هایمان را بپردازیم و آشغالها را بیرون بگذاریم؟ اینها کارهایی است که ما انجام می دهیم برای آنکه می دانیم باید آنها را انجام دهیم. ما اینکار ها را می کنیم چون می دانیم اگر انجام ندهیم زندگیمان به هم ریخته و آشفته می شود و احساس ناراحتی می کنیم. ما می توانیم برای مدتی بدون انجام دادن این کارها اموراتمان را بگذرانیم ولی در نهایت کارها باقی می ماند و باید بالاخره آنها را با انجام برسانیم. کسانی که برای مدتی بطور مرتب مدیتیشن کرده اند به چنین نگرشی رسیده اند. آنها می دانند که باید اینکار را ادامه دهند وگرنه نتیجه مطلوب عایدشان نخواهد شد. و زندگی آنطور که می تواند باشد نخواهد بود. آنها در مورد مدیتیشن به همان نتیجه ای رسیده اند که در مورد مسواک زدن، استحمام و بیرون بردن آشغال رسیده اند. بنابراین مراقبه برای آنها بصورت یک عادت در آمده است. چه شرایطی ممکن است پیش بیاید که انجام مدیتیشن معمولی را برای شما غیر ممکن کند. شما ساعت 5 در هواپیما نشسته اید و یک ساعت وقت دارید تا به خانه برسید. این کاری نیست که نیازی به فکر کردن داشته باشد. پس می توانید در هواپیما مدیتیشن کنید. می پرسید سروصدا و تکانهای هواپیما چه می شود؟ هیچیک از اینها مهم نیست. در مدیتیشن با همه اینها مثل پرت شدن حواس از مانترا برخورد کنید. به محض اینکه دیدید توجهتان به فکر، سرو صدای بیرون یا حرکات بدنتان یا محیط اطراف جلب شده به سادگی به مانترا برگردید. مراقبه در هواپیما، قطار، اتوبوس یا اتومبیل (البته نه وقتی که رانندگی می کنید)، اتاق انتظار و هرجای دیگری که برای مدتی نیازمند کنش و واکنش با دیگران نباشد کار مشکلی نیست. البته بهتر از همه این است که در خانه و در مکان خاص خود مدیتیشن کنید اما اگر موقع تمرین شده و از نظر وقت در مضیقه هستید، هروقت که چنین فرصت هایی دست داد از آنها استفاده کنید.

اگر انجام مدیتیشن در زمان مقرر همیشگی برایتان غیر ممکن است، زمان دیگری را در طور روز در نظر بگیرید اما خود را عادت ندهید که قبل از خواب مدیتیشن کنید. البته اینکار از اصلا مدیتیشن نکردن بهتر است اما خیلی بهتر است که بعد از مدیتیشن به فعالیت بپردازید. روند پالایش و انسجام آگاهی، در سیستم عصبی در زمان فعالیت بهتر صورت می گیرد تا در طول خواب. در واقع انجام مدیتیشن در موقع خواب ممکن است شما را برای مدتی بیخواب کند. می توانید امتحان کنید ببینیم چه پیش می آید.

فرض کنید که از سر کار به خانه می آیید و متوجه می شوید نیم ساعت دیگر باید برای خوردن شام با دوستانتان به بیرون بروید. وقت مدیتیشن است و شما معمولا قبل از بیرون رفتن وقت بیشتری برای خود می گذارید. اما این بار وقت کافی ندارید. چکار باید بکنید؟ بنشینید و مدت پنج، ده یا پانزده دقیقه مدیتیشن کنید. تمام وقتی را که دارید به مدیتیشن اختصاص دهید و از آن به بهترین وجه استفاده کنید. برای استراحت بعد از مدیتیشن هم وقت کافی بگذارید. و به موقع به سر قرارتان برسید. صدها راه مختلف برای جای دادن مدیتیشن در برنامه روزانه هست به شرط اینکه شما واقعا خواستار اینکار باشید. البته عادت نکنید که مدیتیشن را به زور در بین کارها جای دهید. اگر شما از قبل برنامه ریزی کنید، 99 درصد مواقع موفق می شوید تمرین خودرا به موقع انجام دهید. اگر گاهی وقت ها برنامه تان به هم بریزد، بازهم می توانید چند دقیقه مراقبه کنید و چند بار در سرور آگاهی خود غرقه شوید. این به استمرار عادت مدیتیشن شما کمک می کند و به شما ترکیبی از آرامش و سرور می دهد. هر مقدار کم مدیتیشن یک قدم بزرگ به جلوست.

خواست و انجام دادن تمرین مرتب روزانه، مهم ترین عامل موفقیت شماست. اگر تمرین خودرا انجام دهید مطمئنا آرامش به زندگی شلوغ شما باز می گردد. این بهترین کاری است که می توانید برای خانواده خود انجام دهید و در درازمدت تاثیرات معجزه آسای آنرا بر زندگی خود و خانواده خواهید دید.

استاد در درون شماست.


درس 17: پرسش و پاسخ درباره مدیتیشن - آیا من خواب بودم؟



 پرسش و پاسخ درباره مدیتیشن  -  آیا من خواب بودم؟

پرسش: من فکر می کنم در طول مدیتیشن خوابم برده بود. اگرچه بنظر نمی رسید که هوشیاریم را از دست داده باشم. فکر می کردم بیدارم. اما هیچ حسی از زمان یا چیز دیگر نداشتم. متوجه شدم که سرم روی سینه ام افتاده. وقتی به ساعتم نگاه کردم دیدم 30 دقیقه گذشته است. بعد احساس سستی و بی حالی کردم. خیلی بی حال بودم و احساس می کردم درست نیست که بلافاصله بلند شوم بنابراین مدتی دراز کشیدم و بعد رو به راه شدم. آیا خواب بوده ام؟


پاسخ: گفتید که هیچ تجربه حسی یی نداشته اید، نه مانترا، نه فکر. اما با این وجود از درون هوشیار بوده اید. آیا خواب بوده اید؟ احتمالاً نه. مدیتیشن گاهی یک حالت شبیه به خواب ایجاد می کند، حالتی شبیه به آنچه شما شرح دادید. آما ویژگیهای فیزیولوژیک آن متفاوت است. در طول مراقبه سوخت و ساز بدن از موقع خواب خیلی پایین تر می رود و تقریباً متوقف می شود. بدن و ذهن به حالت سکوت کامل می رسد در حالیکه از درون بیدار است. میزان استراحت بدن و ذهن در مدیتیشن از خواب عمیق تر است. این نوع متفاوتی از استراحت است که آن دسته از موانع و نا خالصی های موجود بر سر راه آگاهی را که در موقع خواب امکان دسترسی به آنها وجود ندارد  برطرف می کند. با این وجود مدیتیشن جانشینی برای خواب نیست زیرا خواب در چرخه تجدید حیات روزانه نقش خاص خودش را دارد.


افرادی که سالها مدیتیشن کرده اند ممکن است به دلیل پالایش مستمری که در سیستم عصبی شان صورت می گیرد به خواب کمتری نیاز داشته باشند. این بدان معنی نیست که مدیتیشن می تواند جانشین خواب شود. بلکه به خاطر این است که بدن و ذهن به تدریج در طول زمان تصفیه می شوند و بدن در چرخه خواب شبانه روزی خود نیاز کمتری به پالایش پیدا می کند. این پالایشی که نتیجۀ مدیتیشن و دیگر تمرینات پیشرفتۀ یوگا در زمان طولانی است عموماً نیاز به خواب را کاهش می دهد. زمانی فرا میرسد که آگاهی در تمام 24 ساعت شبانه روز حضور خواهد داشت و بعد فعالیت های روزانه، رؤیا دیدن و خواب عمیق همه مانند فیلمی می شود که در صفحه هوشیاری ساکت و پر از سرور ما به نمایش در می آید. در این مرحله ما دیگر هرگز خواب نیستیم. این همان نوع آزادی و سروریست که ما بطور طبیعی مستعد بدست آوردنش هستیم و حق مسلم ماست. حقی که طبیعت به ما ارزانی داشته و هیچکس نمی تواند آنرا از ما بگیرد.


شما کار کاملاً درستی کردید که در انتهای مدیتیشن دراز کشیدید و استراحت کردید تا بتوانید با احساس ملایمت و شفافیت از مراقبه بیرون بیایید. این یکی دیگر از مواقعی است که بعد از مدیتیشن به استراحت بیشتری نیاز هست. زیرا پاکسازی زیاد در طول مدیتیشن صورت گرفته است. در طول مدیتیشن ممکن است تجربیات بسیار متفاوتی پیش بیاید. آنها می توانند شکوهمند و متعالی یا بی معنی و مضحک باشند. همه این تجربیات بخشی از همان روند سادۀ فکر کردن به مانترا و رها کردن آنست تا در درون ما مستقر شود. بعد پالایش صورت می گیرد. ما می گذاریم که این کار اتفاق بیفتد. بعد هشیار می شویم و به مانترا بر می گردیم و می گذاریم تا ذهن دوباره به درون شیرجه رود. با انجام این روند دوبار در روز هربار 20 دقیقه به تدریج زندگی ما مبدل به سرور دائمی می شود.

به یاد داشته باشید که هر تجربه ای را که برای شما پیش می آید حتی وقتی که به مانترا فکر نمی کنید بخشی از زمان مدیتیشن خود به حساب آورید. خوبست که بعد از 30 دقیقه دوباره متوجه زمان شدید. این یک اتفاق طبیعی در مدیتیشن شماست. هروقت که چیزی شبیه به این اتفاق می افتد و شما بیش از حد معمول مدیتیشن می کنید حتماً بعد از پایان استراحت کافی به خود بدهید. اگر شما مدیتیشن خود را با استراحت کافی در پایان متعادل کنید، همیشه با احساس شادابی بلند می شوید و برای فعالیت آماده می گردید.

استاد در درون شماست.


درس 16: پرسش و پاسخ درباره مدیتیشن - سرور




پرسش و پاسخ درباره مدیتیشن - سرور


پرسش:
من به محض شروع مدیتیشن سرشار از سرور شدم. نشستم و چند بار آی ام را تکرار کردم و در سکوت محو درونی گم شدم. دیروز بدون این که متوجه شوم مدت ده دقیقه ناپدید شدم. به آی ام فکر کردم و دوباره غرق در سرور شدم. و احساس بسیار خوبی پیدا کردم. من یک کاتولیک مؤمن هستم و برایم مشکل بود که با سنت های شرقی ارتباط برقرار کنم. اگرچه حس می کردم که باید چیزهای ارزشمندی در آنها باشد. مدیتیشن روش فوق العاده ای است. مثل یک پل است. من احساس می کنم که به مسیح نزدیکتر شده ام. آیا این حقیقت دارد؟


پاسخ:
به تدریج که تجربیات ما گسترش می یابد در سطح بالاتری تثبیت می شویم و بعد به کمک تمرین رشد می کنیم. و هرگز از گسترش باز نمی ایستیم. آنگاه به واقعی بودن تجربیات خود پی خواهیم برد. این حقیقتِ زندگی معنوی است. همچنان که ما تمرین می کنیم و از درون گشوده می شویم تجربه ها خودشان را اثبات می کنند. اثبات آنها را باید در درون خود جستجو کرد. وقتی که این مطلب را درک کنیم، زندگیمان تبدیل به سفری لذت بخش و بی پایان برای کشف خود می شود. در چنین شرایطی زندگی به تدریج به شکل یک ماشین تولید سرور در می آید.


مسیح می گوید: " اول پادشاهی آسمانها را در درون خود بیابید، پس از آن همه چیز خود به خود متعلق به شما خواهد شد". سرور حق طبیعی ما از زمان تولد است. ماهیت حقیقی ماست. اکنون زمان آن فرا رسیده تا قدم پیش بگذاریم و با بیدار کردن قابلیت های طبیعی و مادرزادی خود آن را طلب کنیم.


این برای بیشتر ما یک سفر طولانی است. مدتها طول کشیده تا ما اینگونه به طور کامل از ماهیت حقیقی خود دور شده به روی آن بسته شویم. پس منطقی است که مدت زیادی طول بکشد تا دوباره خود را به روی آن باز کنیم. حتی به کمک بهترین ابزارها. به تدریج که به تمرین روزانه ادامه می دهیم، گاهی تصویر واضحی از سرور را که در درون ما می جوشد تجربه می کنیم. مواقع دیگر احساس بسته بودن می کنیم. گاهی احساس می کنیم که از درون گشوده می شویم. این روند به شیوه های مختلف خود را نشان می دهد. اما بالاخره زمانی فرا می رسد که سرور غالب می شود، و ما دنیا را به گونه ای که قبلا ندیده بودیم خواهیم دید. در خواهیم یافت که سرور به طور دائم از همه جا می جوشد. یک لوله کثیف نمی تواند برای همیشه کثیف بماند اگر ما هرروز آنرا با آب پاک آگاهی شستشو دهیم.


بنابراین، اگرچه سروری که احساس می کنید یک گنجینه است و قطعا واقعی است، اما در ذهن داشته باشید که همان طور که مدیتیشن پیش می رود، دوره های متفاوتی از تجربیات را خواهید داشت. گاهی همانگونه که نوشته بودید احساس سرور می کنید. مواقع دیگر ممکن است در حالی که روند پالایش عمیق درونی ادامه می یابد، خیلی احساس سرخوشی نکنید. ممکن است حتی در مواقعی احساس کنید که در سطح خاصی از تجربه گیر کرده اید. بدون توجه به آنچه پیش می آید فقط به مدیتیشن ادامه دهید. در دراز مدت، آنچه که مهم است تمرین روزانه شماست. هر تجربه ای که داشته باشید، اگر تمرینتان درست و یکنواخت باشد، در نهایت به نتیجه می رسید.


شما در این سفر عواطف گوناگونی را تجربه خواهید کرد: حیرت، هیبت، حق شناسی، کم طاقتی، بی حوصلگی، خشم، درماندگی، درد، .... هر احساسی که داشتید از آن استفاده کنید تا پایبندی خود را به تمرین دوچندان کنید. اگر احساسات خودرا هرچه که باشند به اشتیاق بی وقفه برای تمرین روزانه تبدیل کنید، هرگز شکست نخواهید خورد. کسانی که با اراده تزلزل ناپذیر خودرا وقف تمرینات می کنند، دیر یا زود موفق می شوند. اشتیاق شما همیشه اساسی ترین عامل است. آنرا پرورش دهید.

استاد در درون شماست.


درس 15: مدیتیشن- پرسش و پاسخ – بی قراری



مدیتیشن- پرسش و پاسخ  –  بی قراری

پرسش: من مدتی است که شروع به تمرین مدیتیشن کرده ام. چند روز اول احساس آرامش و خونسردی خوبی داشتم، اما بعداً شروع به بیقراری در طول مراقبه و زود رنجی در طول روز کردم. موضوع چیست؟

پاسخ: اگرچه عمل پالایش سیستم عصبی به کمک مدیتیشن روند ساده ای بنظر می رسد، ولی کار بسیار حساسی است. روندی که ما به کار می بریم خیلی ساده است. ما به آسانی به مانترا فکر می کنیم. می گذاریم مانترا بطور طبیعی رفته رفته ظریف تر شود. مانترا را از دست می دهیم، و به محض این که متوجه از دست دادن آن شدیم، به سادگی به آن برمی گردیم بدون آنکه سعی کنیم آن را واضح تر یا محوتر کنیم. این کار را به مدت بیست دقیقه دوبار در روز انجام می دهیم. اما نباید گول سادگی آن را بخورید و آن را دست کم بگیرید. این یک تمرین پیشرفته و قدرتمند است. ما داریم به کمک این روند گرفتگی های یک عمر زندگی را  به طور طبیعی از عمق درونمان پاک می کنیم. این ها فشارهای عصبی و آسیب هایی هستند که در سیستم عصبی ما لانه کرده اند، و مانع دید ما از حقیقت درون و محیط پیرامونمان شده اند. ما با بعضی ازین گرفتگی ها به دنیا آمده ایم، و بقیه را درین زندگی اضافه کرده ایم. همۀ این ها باید کم کم در طول مدیتیشن آزاد شوند. این یک اقدام خطیر با نتایج ژرف است.


اگر روند پالایش کمی غیرمتعادل باشد، ممکن است ناراحتی های جزئی مثل بیقراری و زود رنجی، حس های فیزیکی نامطلوب، نا آرامی، افکار نامطلوب و چیزهایی شبیه آن بوجود بیاید. خوشبختانه در صورت بروز چنین ناراحتی هایی راههایی برای متعادل کردن روند مدیتیشن وجود دارد. اولین کاری که باید بکنید این است که وقت زیادی برای بیرون آمدن از مدیتیشن به خود بدهید. به یاد داشته باشید که در طول مدیتیشن روند پاکسازی درونی صورت می گیرد. شما ممکن است احساس کنید چیزی اتفاق نمی افتد، اما اگر به سرعت از مدیتیشن بیرون بیایید، و به اندازۀ کافی استراحت نکنید، ممکن است برای مدتی بعد از مدیتیشن و حتی تمام روز حساس شوید، و آن را از چشم افراد خانواده یا دوستان و همکارانتان ببینید. بهتر است آنرا همانطور که هست ببینید، یعنی عدم تعادل در تمرینات. همیشه بعد از مدیتیشن حداقل چند دقیقه وقت برای استراحت بدون تکرار مانترا بگذارید. این باعث می شود که فشارهای عصبی و گرفتگی هایی که در طول مدیتیشن آزاد شده اند بدون آسیب محو شوند. در این صورت وقتی که بلند می شوید احساس سبکی و نشاط خواهید کرد. اگر بعد از مراقبه احساس خوبی نداشته باشید، احتمالاً به اندازۀ کافی استراحت نکرده اید. پس هرقدر که لازم است استراحت کنید تا مرحلۀ انتقال از مدیتیشن به آرامی صورت گیرد. بعضی از افراد ترجیح می دهند که بعداز مدیتیشن کمی دراز بکشند. نیازهای افراد باهم متفاوت است. ببینید برای بیرون آمدن از مدیتیشن چه چیزی برای شما بهتر است.

بعضی از افراد خیلی سریع به مدیتیشن جواب می دهند. آنها با کمی تمرین نتایج زیادی بدست می آورند. اگر شما یکی از این افراد هستید، آدم خوش شانسی هستید، اما مواظب باشید و در تمرینات خود رعایت اعتدال را بکنید تا به دلیل پالایشی که در درونتان رخ می دهد دچار ناراحتی نشوید. اگر دراز کشیدن و استراحت کردن بعد از بیست دقیقه مدیتیشن، اوضاع را درست نمی کند، شاید بهتر باشد که زمان مدیتیشن را به پانزده دقیقه کاهش دهید. اگر بازهم احساس ناراحتی کردید، ده دقیقه را امتحان کنید. سعی کنید حد متعادل خود را پیدا کنید، و همیشه موقع بیرون آمدن کمی استراحت کنید.

گاهی اوقات ممکن است در طول مدیتیشن ناراحتی فیزیکی پیش آید. این امر معمولاً ناشی از آزادشدن گرفتگی ها در سیستم عصبی است. اگر می بینید که این امر روندِ آسان مدیتیشن شما را مختل می کند، مانترا را رها کنید و توجهتان را به ناراحتی فیزیکی بدهید. مدتی با آن باشید. اینکار غالباً ناراحتی را به طور خود بخود برطرف می کند. وقتی که حس فیزیکی برطرف شد به مانترا برگردید و مدیتیشن تان را ادامه بدهید تا زمان آن به پایان برسد. زمانی را که صرف توجه به ناراحتی تان می کنید راهم جزو زمان تمرین خود به حساب بیاورید. اگر احساس ناراحتی برطرف نشد کمی دراز بکشید تا آن حالت کاهش یابد. این چیز خوبی است. یک گرفتگی بزرگ دارد برطرف می شود. بگذارید که مشکل به آسانی و به طور طبیعی رفع شود. همین روند را برای غلبه بر سیل افکاری که به ذهنتان هجوم می آورند، و گاهی با حساسیت جسمی همراه هستند دنبال کنید. اگر نتوانستید به آسانی به مانترا برگردید، با افکار باقی بمانید تا آن که آنقدر کمرنگ بشوند که بتوانید دوباره به مانترا برگردید. به یاد داشته باشید که مدیتیشن جنگ برعلیه فعالیتهای جسمی و ذهنی نیست. این ها همه علائم آزاد شدن گرفتگی های عمقی از درون سیستم عصبی ما است. ما فقط به آنها اجازه می دهیم که بروند. کار ما اینست که روال سادۀ فکر کردن به مانترا را دنبال کنیم و بگذاریم که روند پاکسازی درونی خود بخود انجام شود. این یک نبرد در سطح آگاه ذهن نیست. شما هیچوقت نمی توانید در سطح آگاه ذهنتان با افکار مبارزه کنید. ما داریم از درون عمل می کنیم. از درون و از ورای ذهن ناخودآگاه. برای اینکار باید بگذاریم که ذهن از توانایی طبیعی خود برای بردن مابه درون استفاده کند. پس یاد بگیرید که به سادگی به مانترا فکر کنید و به آن اجازه دهید که به درون برود. مراقبه مؤثرترین روش عمل کردن در درون ذهن ناخودآگاه و پالایش آن است. با مدیتیشن ما به سادگی به ورای ذهن ناخودآگاه می رویم. به آگاهیی که در زیر آن نهفته است. به مبدأ و سرچشمۀ همۀ آنچه که حقیقی و تکاملی است. این آگاهی ماست که گرفتگی های درونی را از بین می برد، به شرط آنکه ما از طریق مراقبه فرصت اینکار را به آن بدهیم. کم کم با برطرف شدن گرفتگی ها، ما سکوتی صلح آمیز را در زندگی روزمرۀ خود تجربه خواهیم کرد. این طلیعه و سپیده دم روشن بینی است که حالت طبیعی ماست. پس به پاک کردن پنجرۀ سیستم عصبی خود ادامه دهید.

استاد در درون شماست.


درس 14: مدیتیشن پرسش و پاسخ – چرا اتفاق خاصی نمی افتد؟



 مدیتیشن پرسش و پاسخ  –  چرا اتفاق خاصی نمی افتد؟

پرسش: خیلی ممنون برای دستورالعمل مدتیشن، ولی ظاهراً برای من کار نمی کند. من مانترا را تکرار می کنم و اتفاق چندانی نمی افتد. من غرق در افکار روزانه می شوم و وقتی که متوجه می شوم همانطور که شما گفتید، به مانترا برمی گردم، و اینکاررا مدت بیست دقیقه ادامه می دهم. بنظر من اینکار خیلی یکنواخت وخسته کننده است. آیا ممکن است که مدیتیشن برای من مناسب نباشد؟

پاسخ: سیستم عصبی ما توانایی تجربۀ سکوت سرورآمیز را دارد. در حقیقت ما برای این تجربه آفریده شده ایم. هیچ انسانی از این قاعده مستثنی نیست. با این حال هر سیستم عصبی ای گرفتگی هایی دارد که باید پاکسازی و باز شود. ناخالصی هایی که تمام عمر رویهم انباشته شده، مانع  ازآشکار شدن این خصوصیات طبیعی ما شده  و جلوی درون بینی ما را گرفته است. کار تمرینات یوگا این است که این گرفتگی ها را برطرف کند. یوگا یک روند پاکسازی است . این پاکسازی اتحاد بین طبیعت درونی و بیرونی ما را میسر می کند. اینکه در طول مدیتیشن گاهی مانترا فراموش می شود و ما درگیر افکارِ دیگر می شویم، بدین معنی است که این روند دارد کار می کند. در جریان مدیتیشن افکاری که به سراغ ذهن می آیند نشان دهندۀ این هستند که چیزی در حال آزادشدن است. بهمین دلیل ما دوباره به مانترا برمی گردیم و همان روند را ادامه می دهیم. مهم این است که با مانترا راحت باشیم، و اصلاً دربند اینکه بصورت واضح یا غیرواضح تلفظ می شود نباشیم. فقط می خواهیم که با آن باشیم. اگر این عادت آسان گرفتن را درخود ایجاد کنیم، ذهن بطور طبیعی در حالت سکوت قرار می گیرد. این روند طبیعی ذهن است، ما فقط آن را بکمک مدیتیشن تسهیل می کنیم.

تابه حال، همۀ افکارِ آگاهانۀ ما برای امور بیرونی و حضوردر ذهن و جلوه های بیرونیِ جهان بوده است. مانترای آی اَم برای آن است که ما را از جلوه های بیرونی جدا کند و به درون ببرد. برای آن است که ما را  به مبدأ وجود وسرچشمۀ افکار، که همان حوزۀ آگاهی خالص و نامحدود است، ببرد. اما این امر همیشه با چنین شیوۀ شکوهمندی تجربه نمی شود. اغلب بصورت از دست دادن مانترا، داشتن لحظه های دلپذیر بدون فکر و بدون مانترا، و بعد دوباره آگاه شدن از افکار و برگشتن به مانترا تجربه می شود. این یک مدیتیشن بی نقص و کامل است ، که در آن روند پاکسازی و پالایش به خوبی به پیش می رود. ما می خواهیم اینکار را  به یک عادت روزانه تبدیل کنیم، زیرا این کار مارا به حوزۀ نامحدود هدایت می کند. این تجربیات در طی مدتی که پالایش صورت می گیرد وجود خواهد داشت، اما بودن یا نبودن آنها ملاکی برای درستی روند مدیتیشن نیست. این یک روندِ ویژه است وما ممکن است که از ابتدای کار رشد درونی خود را احساس نکنیم.

مدیتیشن به نوعی شبیه حفاری برای یافتن گنج است. حفاریِ خوب به گونه ای انجام می شود که ما را سریعاً بطرف صندوق پر از طلا که آنجا منتظر ماست هدایت کند. خودِ عمل کندن زمین ممکن است شباهتی به جعبۀ جواهرات نداشته باشد، با این همه، این عمل حفاری است که ما را به سوی طلا هدایت می کند. نکتۀ جالب دربارۀ مدیتیشن این است که ما غالباً در جریان حفاری نگاه کوتاهی به طلا می اندازیم، و همچنین وقتی که حفاری نمی کنیم و به فعالیتهای روزانه مشغولیم، با انجام روزانۀ مدیتیشن به تدریج در طول زمان تجربۀ ما از طلا افزایش می یابد. سرانجام یک روز درمی یابیم که ما خودِ طلا هستیم. ما مدت زیادی تلاش کرده ایم و حالا همه چیز عوض شده است. از روز اولی که شروع به مدیتیشن می کنیم، جهان را به گونۀ دیگری می بینیم، زیرا از طریق روند پاکسازی درونی داریم به چیزی تبدیل می شویم که بنیادِ هستی را تشکیل می دهد. در واقع ما از ابتدا همان بوده ایم. به کمک مدیتیشن ما در حقیقت پنجرۀ سیستم عصبی خود را پاک می کنیم، و به درک واضحی از ماهیت راستین خود می رسیم. راز زندگی برما آشکار می شود و درمی یابیم که ما آن هستیم. ما آنی هستیم که در بنیاد همه چیز قرار دارد و شالودۀ همه چیز است. ما سرورِ ابدی هستیم.
پس این کار را جدی بگیرید و آنرا بطور مرتب دنبال کنید. مرتباً آتش اشتیاق خود را برای شناختن حقیقت درونی خود شعله ور کنید. این امر شما  را در ادامۀ راه کمک می کند. در طول مسیر از درونِ خود نشانه های مثبتی که دلالت بر درستی کار است دریافت خواهید کرد.

پس به دنبال کردن روند مدیتیشن دوبار در روز به مدت بیست دقیقه ادامه دهید. به محض آنکه تجربۀ رفتن به درون را پیدا کنید می خواهید هر طور شده این توانایی طبیعی رفتن به درون را تسهیل کنید، زیرا شما دارید خود واقعی خود را کشف می کنید. 

به موقع، تمرینات پیشرفتۀ دیگری را که قدرت مدیتیشن را افزایش می دهد اضافه خواهیم کرد. اگر فشار کمِ آب برای پاک کردن آلودگی ها کافی نباشد، همیشه می توان به کمک روش هایی فشار آب را زیادتر کرد. در دروس آینده دربارۀ این روشه ا صحبت خواهیم کرد.

استاد در درون شماست. 


درس 13: مدیتیشن (مراقبه) - بیدار کردن بذر خفته



مدیتیشن (مراقبه) -  بیدار کردن بذر خفته

ذهن ما بطور طبیعی قادر به تجربۀ سکوت است. وقتی که ذهن ساکت است، ما با نبوغ درونی مان تماس برقرار می کنیم. آلبرت اینشتین می گفت که ایده هایی که او را به سوی تئوری نسبیت هدایت کرده بود در لحظات ژرفِ سکوت به ذهن او رسیده بود. آوای سوناتها و سمفونیهای موتزارت از طریق سکوتِ ذهن در گوش او طنین افکنده بود، و تنها کاری که او می بایست بکند این بود که آنها را یادداشت کند. همه می دانند که قانون جاذبه و حرکت زمانی به ذهن آیزاک نیوتن رسیده بود که او در زیر درخت سیبی مشغول استراحت بود. هیچکس به درستی نمی داند که آیا واقعاً سیبی به سر او خورده بود یا نه، اما بدون شک این سکوتِ ذهنش بود که گنجینۀ دانش را براو آشکار کرد. مثالهای زیادی ازین نوع وجود دارد، اما با همین چند مثال شما متوجۀ منظور من شدید. ذهنِ ساکت بسیار خلاق است. اما این تنها ویژگی مثبت آن نیست. ذهن ساکت صلح جو است، شاد و مسرور و سلامت است، و این خصوصیات را از طریق فرد به محیط پیرامون خود منتشر می کند. افرادی که می دانند چگونه ذهن خود را آرام کنند، نه تنها با نبوغ درونی خود ارتباط برقرار می کنند، بلکه خوشبینی و شادابی را به اطراف پراکنده می کنند، و نزدیکان خود را تحت تأثیر قرار می دهند. آنها دارای امواج مثبت هستند.

ما قبلاً دربارۀ آگاهی و بیداری (مشاهده کننده- شاهد) و دنیای مادی ( مشاهده شونده) سخن گفتیم. ماهیت اصلی ما به عنوان شاهد یا آگاهی سکوتِ سرورآمیز است. این همان چیزی است که ورای ذهن قرار دارد و هرگاه که ذهن آرام شود ادراک و تجربه می شود. این سکوتِ سرورآمیز مخزن نامحدودِ خصوصیات مثبتی است که از آنها سخن گفتیم. در واقع آنچه که ما آنرا قلمرو الهی می نامیم، همیشه در درون ما جای دارد. بهمین دلیل است که در زبورِ داوود آمده است:" سکوت کنید، و بدانید که من خدا هستم". برای دسترسی به خدا تنها کاری که باید بکنیم این است که بدانیم چطور سکوت کنیم.

 مدیتیشن یا مراقبه روندی است که بطور سیستماتیک(روشمند) به ذهن امکان می دهد که هر روز برای مدت معینی آرام بگیرد. اگر ما هرروز بطور مرتب مراقبه کنیم، پس از هفته ها یا ماهها و سالها، بالاخره سکوت به زندگی ما وارد می شود، و در زمانی که ذهن ما فعال است و مشغول مدیتیشن نیستیم زندگی دنیوی مارا غنی می کند. از طریق مراقبه رابطۀ بین آگاهی و جهان مادی دگرگون می شود. این روند یوگا است. روند بهم پیوستن و یکی شدن با الوهیت درونی.

مدیتیشن قدم اول است. همین که سکوتِ پر از سرور به صورت تجربۀ روزانه درآید،  می توانیم کارهای زیادی بکنیم تا آن را بسط و گسترش دهیم. اما اول باید پایگاهی در آگاهی برای خود درست کنیم، و این بذر خفتۀ درونی را بیدار کنیم. باید هویت واقعی خود را کشف کنیم.

قبلاً گفتیم که یکی از توانایی های طبیعی ذهن تجربۀ سکوت است. در روش مدیتیشن عمیق که ما در اینجا تمرین می کنیم، این قابلیت طبیعی را به کنترل در می آوریم. در واقع، تمام تمرینات متعددی که در اینجا آموزش داده می شود برای کنترل این قابلیت طبیعی در شماست. هدف این است که به شما نشان داده شود که از چه موهبتی برخوردار هستید. ما فقط اهرمهای خاصی را دراینجا و آنجا مورد استفاده قرار می دهیم تا این تواناییهای طبیعی شما را فعال کنیم. بقیۀ کار با خود شماست.  اگر آنچه را که در اینجا می آموزید بکار ببندید، و آنرا ادامه دهید، یکروز درخواهید یافت که تبدیل به ماشین سرور ابدی شده اید، و قادر به تجربۀ چیزهایی هستید که حتی در خیالتان هم نمی گنجید. این حقیقت وجودی شماست، و اولین قدم برای رسیدن به چنین مرحله ای مراقبه است.

افکار، از لحظه ای که ما از خواب بیدار می شویم تا وقتی که بخواب می رویم پیوسته ذهن ما را به خود مشغول می دارند. آنها حتی در موقع خواب هم ما را رها نمی کنند. با این حال ما می گوییم که ذهن تواناییِ تجربۀ سکوت را دارد. اما چطور می توانیم این قابلیت طبیعی را در خود فعال کنیم؟ برای اینکار (تجربۀ سکوت) ما از یک فکر استفاده می کنیم. البته نه هر فکری، یک فکر که مانترا (ذکر) نامیده می شود. در واقع بنا به گفتۀ محققین هر فکری می تواند برای مراقبه بکار رود، اما ما می خواهیم یک فکر خاص را به کار ببریم، فکری که ویژگی ارتعاشی خاصی داشته باشد، فکری که برروی سسیستم عصبی ما تأثیر خاصی داشته باشد. مانترایی که ما درین جا بکار می بریم آی اَم  است

در طول مدیتیشن ما برروی معنی آی اَم  تمرکز نمی کنیم. شکی نیست که این مانترا در بسیاری از مذاهب مفهوم مقدسی دارد، و صوت آن با بعضی از اصوات مقدس شباهت دارد. اما مفهوم آن مورد نظر ما نیست. آنچه که برای ما مهم است صدای آن است. این صوتی است که ما از آن استفاده می کنیم تا در درون ما طنین انداز شود. اگر این صوت بطور مؤثر و عمیق در درون سیستم عصبی ما بکار رود، کیفیت ارتعاشی ژرفی دارد. شاید تأثیرات عمیق این صوت بر درون انسان است که باعث شده است که آی اَم بصورت یک صوت مقدس درآید.

آنچه دراینجا مهم است بکاربردن صحیح مانترا در موقع مراقبه است. کاربرد صحیح آن بهترین نتیجه را برای ما به ارمغان می آورد.

روش استفاده از مانترای آی اَم

یک مکان آرام و راحت پیدا کنید، جایی که بتوانید براحتی بنشینید و درصورت لزوم تکیه دهید. سعی کنید که تا آنجا که امکان دارد عوامل مزاحمی راکه ممکن است حواس شما را پرت کند از محیط دور کنید. فقط بنشینید و آرام بگیرید. جایی را انتخاب کنید که بتوانید بدون مزاحمت مدت بیست دقیقه چشمان خود را ببندید. به محض اینکه احساس راحتی کردید به آرامی چشمان خود را ببندید. فوراً متوجه جریان افکار می شوید. این کاملاً طبیعی است. آنها را مشاهده کنید ولی به آنها اهمیت ندهید. بعد از تقریباً یک دقیقه، به آرامی به مانترای آی اَم فکر کنید و به آسانی و بدون تلاش آن را در ذهن تکرار کنید. اگر ذهن شما به افکار دیگری منحرف شود، شما متوجه می شوید. نگران آن نباشید. این طبیعی است. همین که دریافتید که به مانترا فکر نمی کنید، به آرامی به آن برگردید. این تمام کاری است که باید انجام بدهید: به آسانی مانترا را در سکوت درونی خود تکرار کنید، و وقتی متوجه شدید که به آن فکر نمی کنید به سادگی به آن برگردید. هدف این نیست که روی آن تمرکز کنید. هدف دنبال کردن روند سادۀ " فکر کردن به مانترا، از دست دادن آن ، و برگشتن به آن وقتی است که متوجه می شوید که آنرا از دست داده اید". اگر دیدید که در طول مدیتیشن وضوح مانترا کمتر می شود، در مقابل آن مقاومت نکنید. فکرکردن به مانترا نباید با یک تلفظ واضح باشد. آی اَم می تواند در ذهن و سیستم عصبی شما بصورتهای مختلف و در سطوح متفاوتی تجربه شود. وقتی که به آن برمی گردید به همان سطحی برگردید که برایتان راحت تر است. بخودتان فشار نیاورید که آن را واضح تر یا محوتر تکرار کنید.

این روند را مدت بیست دقیقه دنبال کنید. بعد، قبل از بلند شدن چند دقیقه با چشمان بسته استراحت کنید. این تمرین بایستی دوبار در روز انجام شود: یکی صبح قبل از شروع کار روزانه، و یکی بعدازظهر قبل از شروع فعالیتهای عصر. بهتر است که اینکار را قبل از غذا انجام دهید، زیرا عمل هضم می تواند در کار مدیتیشن مداخله کند. با خود قرار بگذارید که اینکار را برای چند ماه ادامه دهید. به آن کمی وقت بدهید تا تأثیرش را بگذارد. شما از تأثیر مثبت آن دچار حیرت می شوید. بعد دلتان می خواهد که هرچه بیشترآن را ادامه دهید. فعلاً تا اینجا کافی است.

در درسهای بعدی ما وارد جزئیات بیشتری دربارۀ روند مراقبه و نتایج آن می شویم. سپس شروع می کنیم که روی یک قابلیت طبیعی دیگر که همه از آن برخورداریم کارکنیم. یاد می گیریم که چگونه بکمک تنفس سکوتِ توأم با اکستسی  (لذت) را در درون خود بحرکت درآوریم.

تذکر: برای پرسش و پاسخ در مورد مانترا و مدیتیشن و تنفس به درس صد وشش نگاه کنید.

استاد در درون شماست.