Saturday, June 20, 2015

درس 92: پرسش و پاسخ - ستاره


 پرسش و پاسخ - ستاره

از یوگانی 

به اعضای جدید توصیه می شود که دروس را از اول شروع کنند، زیرا ممکن است که درسهای قبلی پیش زمینه ی درس اخیر باشند.
 
پرسش: من حدود ده سال است که مدیتیشن می کنم ولی بنظر خودم هیچوقت آن را درست انجام نمی دهم، چون در طول تمرین براحتی حواسم پرت می شود و غرق فکر می شوم. همین باعث شده که بطور منظم تمرین نکنم و بجای تمرین روزانه هفته ای چند بار تمرین داشته باشم.

قبل از پیوستن به این گروه بمن گفته بودند که چطور یانی مودرا انجام بدهم، ولی من آنرا هم درست انجام نمی دادم. با این وجود در دفعات اول و دوم یک دایره ی زیبا دیدم که ستاره ای در وسط آن بود. من در آن موقع نمی دانستم که این امر در موقع تمرین یانی مودرا اتفاق می افتد. چند روز بعد  از دیدن آن، در صندوق پُستی ام اگهی ای دریافت کردم که از طرف جمعیت خودشناسی ( که تعلیمات یوگاناندا را ترویج می دهد) آمده بود و روی آن دقیقاً همان تصویر بود. بعد از آن من هرگز نتوانستم دوباره آن ستاره را ببینم، حتی وقتی که یانی مودرا انجام می دهم. 
 
از وقتی که به گروه شما پیوسته ام متوجه شده ام که آمدن افکار در مدیتیشن اشکالی ندارد، فقط  هر وقت متوجه شدیم که حواسمان از مانترا پرت شده باید ادامه بدهیم و به سادگی به مانترا برگردیم. حالا می فهمم که آن موقع هم تمرینم را درست انجام می داده ام، ولی انتظارات نادرستی داشته ام. از آن به بعد تصمیم گرفتم که روزی دوبار تمرین کنم. من یک برنامه ی زمانی برای خودم گذاشته ام که زیاد تند پیش نروم. بنابراین تمرینات پیشرفته را بتدریج اضافه کرده ام. من هیچوقت مثل بعضی از اعضای این گروه هجوم شدید انرژی نداشته ام، اما قصد دارم که به تمرینات ادامه دهم
 
سؤال من این است که آن ستاره چیست؟ چرا من این قدر مشتاقم که دوباره آن را ببینم، در حالی که نمی دانم چیست و به چه چیز مربوط می شود؟ می دانم که دیدن آن به نحوی به روند روشن بینی مربوط می شود، اما نمی دانم چرا و چطور. آیا ممکن است که آنرا در موقع مدیتیشن ببینم، یا فقط در موقع یانی مودرا دیده می شود؟ آیا می توانم کاری بکنم که آنرا در موقع مدیتیشن ببینم؟ چه چیز سبب شده که در موقع یانی مودرا ظاهر شود؟
 
پاسخ: روال ساده ی مدیتیشن نه به افکار توجه می کند نه به چیز دیگر. روش درست این است که بگذاریم مانترا در سرورآگاهی خالص پالایش یابد. ما در مدیتیشن با افکار نمی جنگیم، اما هروقت متوجه آنها بشویم، یا متوجه شویم که مانترا را از دست داده ایم، فقط بطور طبیعی به آن برمی گردیم و مانترا را در سطوح عمیق ترتکرار می کنیم.
 
دیدن ستاره نتیجه ی طبیعی پالایش سوشومنا (عصب درون مهره ای) و باز شدن چشم سوم است. در درس یانی مودرا کامباکا یادآوری کردیم که دیر یا زود توجه ما به ورای نقطه ی بین دو ابرو می رود. این دنباله ی سوشومنا در ورای بدن است. در انتهای سوشومنا حوزه ی بی انتهای نور سفید درخشان است، که در ابتدا بصورت یک ستاره ی درخشان دیده می شود. رنگ هایی که  در اطراف ستاره دیده می شود مربوط به درون سوشومنا است. شما دارید از درون به بیرون نگاه می کنید، بنابراین دارید درون سوشومنا را در بدن خود می بینید، و انتهای سوشومنا را که در دوردست است می بینید که ستاره است. شما دارید از درون تونل سوشومنا نگاه می کنید و نور انتهای تونل را می بینید. داخل تونل در واقع مانند رنگین کمان نور است، که از نور قرمز تیره در پایین سوشومنا شروع می شود و به آبی و بنفش در بالا می رسد. شما حتماً این اصطلاح را شنیده اید که می گویند " فلانی قلبی از طلا دارد". در واقع همه ی ما قلبی از طلا دارم فقط نیاز به کمی خانه تکانی داریم تا بتوانیم آن را ببینیم. این آن حلقه ی بیرونی است که شما دارید می بینید.
 
بعضی توصیفات گرافیکی بسیار زیبا از درون سوشومنا در کتاب "دانش مقدس" نوشته ی نورمن پالسن ارائه شده است. آقای پالسن از معدود بازماندگان کسانی است که مستقیماً زیر نظر یوگاناندا ( یوگی معروف هندی و نویسنده ی کتاب اتوبیوگرافی یک یوگی) تعلیم دیده است. پالسن در کتابش یک نوع بسیار پیچیده از تنفس درون مهره ای را مورد بحث قرار می دهد. روشها و سبک های مختلفی از تنفس ستون مهره ای وجود دارد. شیوه ای که ما در  اینجا ارائه داده ایم بخاطرساده و مؤثر بودنش انتخاب شده است. سبک های مختلفی از تمرینات در این جا ارائه شده و هرکس آزاد است که آنچه که برایش مناسب تر است انتخاب کند. 

نمودار مقدس "شری یانترا" (دوایر متحدالمرکز انرژی مؤنث الهی که تشکیل تونلی می دهد که در انتها به وحدت بین شاکتی و شیوا در مرکز می رسد) هم نمایانگر واقعیت درونی بشر است. وقتی که ما تنفس ستون مهره ای انجام می دهیم، این دو انرژی را در همه ی قسمت های سوشومنا و همه ی قسمت های سیستم عصبی بهم وصل می کنیم.
 
 می پرسید که وقتی آن  ستاره را می بینیم، با آن و آگاهی برخاسته از تونل سوشومنا که معمولاً با آن می آید چکار کنیم؟ پاسخ در این دروس این است که با آن همان کاری را می کنیم که با هر چیز دیگری که در تمرینات مان ظاهر یا تجربه می شود می کنیم. وقتی که ستاره ظاهر می شود به آن بعنوان قسمتی از پالایش درونی مان نگاه می کنیم و به تمرینی که داریم انجام می دهیم برمی گردیم. ستاره هم در نهایت یکی از ویژگی های آناتومی درونی ماست، مثل نادی ها، چاکراها، و مانند آنها. هرچه که در زمین و آسمان است در درون ماست. ما نیازی نداریم بجای دیگری برویم تا آن چیزی بشویم که از قبل بوده ایم. اگر اکستسی در درون یا بیرون تمرینات مان ما را به سوی تجربه ی ستاره ببرد، خوب است. اگر ما را به جای دیگری از آناتومی معنوی مان ببرد، آن هم خوب است. اگر در حال تمرین باشیم مثل همیشه بسادگی جانب تمرینی را که داشتیم انجام می دادیم می گیریم. می دانیم که در آنجا هر اتفاقی که بیفتد بخشی از تجربه ی بسط و گسترش جنبه ی الهی ماست. در نتیجه خودمان را درگیر این یا آن تجربه ای که پیش می آید نمی کنیم. اما اگر در حال تمرین نباشیم و ببینیم که در آناتومی معنوی ما دارد اتفاقاتی می افتد، از آن لذت می بریم. در این دروس ما اول یوگی هستیم بعد توریست. این خوب است که وقتی خارج تمرین هستیم از صحنه های زیبا لذت ببریم. تجربیات زیبای زیادی ممکن است برایمان پیش بیاید. اما وقتی در تمرین هستیم، فقط به تمرین مان می چسبیم و به سادگی  جانب تمرینی را که داریم انجام می دهیم می گیریم.
 
در این کره خاکی وظیفه ی ما این است که سیستم عصبی مان را در نظم معنوی درست قرار دهیم. ما به این منظور به اینجا آمده ایم و این کار را تنها می توانیم با تلنگر زدن مداوم و روزانه به سیستم عصبی مان برای رسیدن به سطح بالاتر کارکرد امکان پذیر سازیم. بنابراین بمحض اینکه ما به جنبه ی خاصی از آناتومی معنوی خود مشغول شویم، ممکن است کل پروژه ی روشن بینی را به تاخیر بیندازیم. بهمین دلیل ما تمام مکانیزم پیچیده درونی و تجربیات ناشی از آن را نادیده می گیریم، و تمرکزمان را روی پیشروی در تمرینات پپیشرفته ی یوگا برای رسیدن به روشن بینی قرار می دهیم.
 
بیایید به تمثیل سفر به کالیفرنیا برگردیم. فرض کنید می خواهیم مسیری برای رفتن به کالیفرنیا بسازیم. راهی که به آسانی بتوانیم برای رفت و آمد بدان دسترسی داشته باشیم. همین که راهی که داریم می سازیم به لس آنجلس نزدیک شود، ما می توانیم  نورهای درخشانی را که از دور چشمک می زنند ببینیم. ممکن است که در این مرحله وسوسه شویم که ساختن جاده را متوقف کنیم و در طول راه بطرف نورهای لس آنجلس بدویم. اگر این کار را بکنیم به لس انجلس می رسیم، ولی راهی را که داشتیم می ساختیم در جایی نیمه تمام رها کرده ایم. دیر یا زود باید برگردیم و ساختن را ادامه دهیم. لس انجلس کاملاً لس آنجلس نیست مگر اینکه ما راه را تمام کنیم و بتوانیم براحتی به آن رفت و آمد کنیم. بهشت وقتی بهشت است که ما بتوانیم براحتی به آن رفت و آمد کنیم. بهمین دلیل ما نیاز داریم که سیستم عصبی مان را پالایش کنیم.
 
روشن بینی این نیست که ما بسوی بهشت بدویم و سیستم عصبی پالایش نیافته خود را پشت سر بگذاریم تا ناچار بشویم در زندگی بعدی بیاییم و آن را پالایش کنیم. روشن بینی یعنی اینکه سیستم عصبی مان را بطور کامل پالایش دهیم.  پس از آن ما همه چیز را در اختیار داریم. در واقع ما همه چیز می شویم، بهشت، زمین، و کل جهان، و ما خودمان جلوه ای از بهشت در روی زمین می شویم، و می توانیم کارهای زیادی برای انسانهای دیگری بکنیم که آنها هم جلوه ی بهشت هستند ولی نمی دانند و احتیاج به قدری پاکسازی دارند تا آن را درک کنند. بنابراین، مسئله تنها رفتن بطرف ستاره و منحرف شدن از مسیر اصلی نیست. مسئله  آوردن ستاره به سطح زمین از طریق پالایش سیستم عصبی است.
 
مسیح می گوید: "شما نور جهان هستید".
بنابراین اگر شما ستاره می بینید یا با رفتن به ورای چشم سوم ( نقطه ی بین دو ابرو)  اکستاتیک می شوید، به آنجا بعنوان بخشی از تمرین ستون مهره ای تان بروید. این به تمرین شما بهای بیشتری می دهد. اگر موقع تمرین "یانی مودرا کامباکا" با کشیده شدن به ورای نقطه ی بین دو ابرو اکستاتیک می شوید، فقط مطابق دستورالعمل رفتار کنید. خودتان را درگیر آن نکنید. یک پالایش و اتصال (بین شاکتی و شیوا) دارد اتفاق می افتد. بگذارید اتفاق بیفتد. بیاد داشته باشید که ما برای این به روی زمین آمده ایم که سیستم عصبی مان را پالایش کنیم، و این کار را داریم از طریق مدیتیشن، تنفس ستون مهره ای، کامباکا، بانداها، مودراها، و بقیه ی تمرینات می کنیم. وقتی که سرور بهشتی بر شما بوسه می زند، از آن لذت ببرید، و با ادامه ی تمرینات تان آن را بطور طبیعی بدرون بدنتان ببرید. بیاد داشته باشید که کاری که ما داریم انجام می دهیم تنها در اینجا و در شکل زمینی مان امکان پذیر است، و هرچه که بدست آوریم وقتی که این زمین را ترک می کنیم هر جایی که برویم با خودمان می بریم. این سیستم عصبی یک گذرگاه است، وقتی به آنجا برسیم، بقیه امور کارشان را بخودی خود انجام می دهند.

می گویند فرشتگان بهشتی به حال ما انسان های فانی غبطه می خورند. چرا؟ زیرا ما در این سطح وجود از سیستم عصبی ای برخورداریم که به آسانی آماده ی پالایش است. فانی و میرا بودن انگیزه کافی را برای پالایش در ما ایجاد می کند. این کار در اینجا در روی زمین بسیار آسانتر است تا در بهشت. برای همین است که فرشتگان به ما حسادت می کنند. آنها منتظر نوبت شان هستند تا آن کاری را بکنند که ما اینجا و اکنون می توانیم انجام دهیم – یعنی تمرینات پیشرفته ی یوگا. بنابراین بجای این که با دیدن یک تجربه ی خوب (بهشت) از مسیر تمرین منحرف شویم، از فرصتی که در اینجا و اکنون داریم بنحو احسن استفاده کنیم. وقتی که زمان رفتن به بهشت فرا برسد، بهشت در انتظار ما خواهد بود. هرچه که بیشتر بتوانیم در اینجا و اکنون سیستم عصبی مان را پالایش کنیم، وقتی که از اینجا می رویم شرایط برایمان آسان تر خواهد بود.
 
در بعضی از دیدگاه ها این تمایل وجود دارد که به یک تصویر یا تجربه ی خاص برسیم. داشتن یک چنین تصویر یا تجربه بمعنی همه چیز است. این درست نیست زیرا جلوه های حقیقت در همه ی افراد  دقیقاً یکسان نیست. بنابراین انتخاب یک تصویر ویژه و تلاش برای رسیدن به آن ممکن است درست نباشد. بعضی از افراد ممکن است هیچوقت تونل یا ستاره نبینند. بعضی ممکن است دریک نقطه ی خاص بدرون بروند و در آن تمرکز کنند و تنها چیزی که ببینند نور سفید خالص باشد، یا نورهای مختلف بعد نور سفید. ممکن است هیچ نوری نباشد و فقط و فقط اکستسی باشد تا اینکه یک روز ناگهان نور سفید را در درون و بیرون بدنشان ببینند. این امر می تواند به اشکال مختلف اتفاق بیفتد و بستگی به روند ویژه ی پالایشی دارد که در درون هر کس در حال انجام است. هیچ کس نمی تواند بگوید که برای هرکس این تجربه چگونه باید یاشد. بنابراین ما در این دروس زیاد روی تجربیات خاص تاکید نمی کنیم. ما هر روز تمرین هایی را انجام می دهیم که می دانیم سیستم عصبی ما را به پالایش و گشایش طبیعی هدایت می کند. تجربیات هرچه که باشد، اگر ما همچنان به پاکسازی بزرگراه منتهی به بهشت ادامه دهیم، هیچ شکی نیست که به بهترین شکلی به آنجا می رسیم، و توانایی همیشگی برای رفتن و آمدن به آنجا را خواهیم داشت.

نتیجه و حاصل یوگا رسیدن به یک تجربه ی خاص نیست، نتیجه ی یوگا رسیدن به آزادی ابدی در روشن بینی است.
 
 
استاد در درون شماست نجلس آآ

  

No comments: